✨
#مبلغ_غدیر_باشیم
#عید_غدیر
خدا در لحظه هایم منجلی شد
اذان واژهها "قالوا بلی" شد
ولایت رزق بی حد وجودم
خدا را شکر مولایم علی شد
#زهرا_آراسته_نیا♥️
#غدیر
#غدیر
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست
مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست
#محمدرضا_آقاسی♥️
•|یاامیرالمؤمنین|•
#غدیر
.
هرلحظه قبلهام
متمایل به گوشهایست
یکجا نشین و…
قبلهی مارا به هم مزن!
خدایاهیچ نسبتی باشهداندارم، امادلم به دلشان بند است
خون سرخشان بدجوری پاگیرم کرده.میدانم لایق شهادت نیستم
اما آرزویش را داشـتن که عیب نیست.
فریاد میزنم تورا
در لابلای نوشته هایم
http://eitaa.com/joinchat/279576599C192b5ef483
به کانال جدید دلنوشتههای شهدایی بپیوندید
انگشت به لب
مانده ام از قاعده ی عشق..
ما یار ندیده،
تب معشوق کشیدیم💔
#یاصاحب_الزمان(ع)
#سه_شنبه_های_امام_زمانی...
♥️اللهم عجل الولیک الفرج♥️
@Karbala_1365
نیمه شب شد، شب خودش هم مدتی خوابیده است
من به یادت #کربلا، گریان و بیدارم هنوز....
#خوشبختی_یعنی
#امام_حسین_داری
#یڪ_داستان
#یڪ_پند
گویند:
ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند.
به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟
گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم.
@karbala_1365