💢تابستان داغ
هیچ تابستانی در تاریخ معاصر ما به اندازه تابستان ۱۳۶۰ داغ، پرهزینه و خونبار نبوده است.
بلافاصله پس از عزل بنی صدر، سازمان مجاهدین (رجوی) بیانیه اعلام جنگ داد و میلیشیای خود(نیروی نظامی) که از قبل مسلح بود را به درگیری فراخواند.
در همان ایام بخش مهم کشور در اشغال صدام بود، دشمن خارجی از یک سو و منافقین در تهران و مراکز استان جان مردم را میگرفتند.
#ششم تیر ترور آیت الله خامنه ای
#هفتم تیر ترور آیت الله بهشتی و بیش از هفتاد نماینده مجلس، وزیر، معاون وزیر
#هشتم تیر ترور شهید حسین کچویی توسط نفوذی در بین پاسداران بنام سیدکاظم افجه ای
#هشتم شهریور ترور رجایی و باهنر
#بیستم شهریور ترور آیت الله مدنی
چند روز بعدتر ترور شهید هاشمی نژاد
اسامی شخصیتهای معروف را کنار مردم بی گناهی بگذارید که بی رحمانه توسط رجوی و سازمانش فقط در تابستان ۱۳۶۰ کشته شدند.
بدون شک دهه شصت و در دهه شصت تابستان آن سال بحرانی ترین ایام انقلاب به شمار می آید.
مملکت درگیر دشمن خارجی (صدام) و منافقین داخلی میشود و برای این مبارزه ارکان کشور ترور شده اند.
مدیریت مقتدرانه امام در کنار اعتماد و همراهی مردم تنها عامل حل بحران بود.
عنصر مهمی که در جامعه اسلامی تبلور دارد: رابطه امام و امت. بسیاری از بحرانهای ابتدای انقلاب نظیر جنگ و درگیری با منافقین از طریق همین رابطه مدیریت و حل شد.
#علیرضا_زادبر
ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند
مثل حیدر در میان کوچه هایش می کشند
نامسلمان ها به فکر سنّ وسالش نیستند
پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند
بی مروّت ها سوار مرکب و دنبال خویش
پیرمردی را پیاده ، بی عصایش می کشند
با طناب و دست بسته،سیلی و آتش به در
لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند
نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور
درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند
📎شهادت امام جعفر صادق علیه السلام تسليت باد...
🔶 مادی شدن دین و انقطاع زمین از آسمان🔶
جنگ کربلا جنگ #اسلام_مادی شده با #اسلام_قدسی اهل البیت علیهم السلام است و این جنگ تمام شدنی نیست، جنگی که در یک طرف، معنویت در حد ماده سقوط کرده و مادیت اصالت و ارزش پیدا کرده و در طرف دیگر، نظام مادی را به چیزی نمیگیرد و به حقایق عالم بالا اصالت میدهد و زندگی دنیایی را مسیر انس با آن عالم میداند.
وقتی حقایق قدسی مدنظر نبود یزید میگوید: حسین پسر فاطمه زهراست، من هم پسر هند جگرخوار هستم. او یکی من هم یکی.
خانه فاطمه زهراء سلام الله علیها در عین اصالت دادن به حقایق غیبی، دو صفت دارد: یکی #سادگی_در_امود_دنیا و دیگر #بندگی_خدا و توجه به حضرت الله. خانه معاویه هم در عین اصالت دادن به عالم ماده، دقیقا عکس آن دو صفت را دارد، یکی #تجمل و توجه هر چه بیشتر به دنیا و دیگر #عصیان_در_برابر_فرمان_خدا و پشت کردن به هر حقیقت قدسی.
نتیجه خانه حضرت زهرا، اهل البیت علیهم السلام است و نتیجه خانه معاویه، یزید. کسی که بخواهد به حقایق عالیه اهل البیت علیهم السلام نزدیک شود نمیتواند از #سادگی_و_بندگی بی بهره باشد.
♦️هر جا پای تجمل در میان است، پای دین مادی شده در کار است و لذا نباید در آنجا امید دینداری داشت.
فرمود: «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ »
ای پبامبر، کسانی که دین مادی دارند حتما با تو درگیر میشنود. میخواهند نور خدا را با فوت دهان خاموش کنند، ولی خدا نورش را حفظ میکند، هر چند کفار نخواهند.
پس شما دینداری کنید، که دین الهی عین پایداری است و موجب سعادت همگان میشود.
📌#خطر_مادی_شدن_دین، ص81و82
📌#استاد_اصغر_طاهرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🔴 تلاش تعدادی از نمایندگان مجلس برای حذف قانون حجاب ♦️افشاگری مهمان گفتگوی ویژه خبری #انتخابات #ب
دینتون دین چیه؟
شماروبخدا نگید شیعه علی هستید....
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_چهارم 4⃣ 🌿 «تویی که نمی شناختمت»🌿
❣﷽❣
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_پنجم 5⃣
یکے از همرزمانش میگفت:در لحظه ی
شهــادت
ترکشے به پهلویش اصابــت کرد. وقتے به زمین
افتاد ازما خواست اورا بلند کنیــم.
وقتے روے پایش ایستاد رو به سمت کربلا دستـش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان
جارے کرد : (السلام علیک یاابا عبدالله)
بعد هم به همان حالت به دیدار ارباب بے کفن خود رفت. براے همین دستش هنوز به شانه ے
ادب بر سینہ اش قرار دارد!
براے من عجیب بود. چرا طلّاب علوم دینے وشاگـردان استاد، که معمولا انسان هاے صبور هستند در فراق این دوست ،طاقت از کف داده اند!؟
پیکر شهـید را داخل قبر گذاشتند ولحد راچیدند.
شخصے کہ آخریـن لحد را گذاشت، وبیرون آمد، رنگش پریده بود!
پرسیدم:چیزے شده؟!
گفت:وقتے آخرین سنگ را عوض کردم ناگهان بوے عطر فضای قبر را پر کرد. باور کنید باهمہ ی
عطـــرهاے دنیایے فرق داشـت!
✨✨✨
امروز مراسم ختم این شهـید است . رفقا گفته اند
:خود استاد حق شناس در مراسم حضور می یابند! فراق این جوان براے استاد بسیار سخت بود.
من در اطراف درب مسجـــد امین الدوله ایستادم.
می خواستم به همراه استاد وارد مسجد شوم. دقایقے بعد این مرد خدا از پیچ کوچہ عبور کرد وبه همراه چندتن از شاگردان به مسجد نزدیک شد.
این پیر اهل دل در جلوے درب مسجد سرشان
را بالا آوردند ونگاهے به اطرافیان کردند.
بعد باحالتے نالان و افسرده گفتند: آه آه، آقاجان ... دوباره، آهے از سر حسرت کشیدند و فرمودند:(بروید در این تہران بگردیدو ببینید کسے مانند این احمد آقا پیدا مے کنید؟!)
✨✨✨
...شب موقع نماز فرا رسید. درشبہاے دوشنبه وغروب جمعہ ایشان مجلس موعظه داشتند.
یک صندلے برایشان مےگذاشتند واین مرد وارسته
مشغول صحبت می شد.
آن شب بین دونماز سخنرانے نداشتند،اما ازجا بلند شدندو روے صندلے قرار گرفتند.
بعد شروع به صحبت کردند. موضوع صحبت ایشان به همین شہـــید مربوط می شد.
در اواخر سخنان خود دوباره آهے از سرحسرت
در فراق این شہــید کشـیدند.
بعد در عظمت این شہـــید فرمودند:(این شہید را دیشب در عالــم رویا دیدم. از احمد پرسیـدم چہ خبر؟
به من فــرمود: تمام مطـالـبے که (از برزخ و...) مے گویند حق است. ازشب اول قبر وسوال و...اما من را بےحســاب وکتـاب بردند.
بعد مکثے کردند و فرمودند...
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#قسمت_ششم 6⃣
بعد مکثی کردند وفرمودند:( رفقا، آیت الله العظمی بروجردے حساب وکتاب داشتند. اما من نمےدانم این جوان چہ کرده بود، چہ کرد که به اینجا رسید!)
من با تعجـب به سخنان حضرت استـاد گوش
مے کردم. به راستے این جوان چہ کرده بود که اسـتاد بزرگ اخلاق و عرفان این گونه دروصف او اینــگونہ در وصف او سخن مے گوید!؟
بعد از مراســم ختـم به یکے از دوسـتان
شہــیدگفتم : این شہید چند سالہ بود؟
گفت: نوزده سـال!
دوباره پرسیــدم : دراین مسجد چه کار مے کرد؟طلبہ بود؟
او جواب داد:نہ ، طلبہ ی رسمے نبود. امـا از شـاگردان اخلاق وعـرفان حضرت اسـتاد بود. در این مسجد هم کار فرهـنگے وپذیرش بسیج را انجـام مے داد.
تعجــب من بیشـتر شد. یعنے یک جـوان نوزده سـالہ چگـونہ به این مقام رسیده کہ استـاد این گونہ از او تعریـف مے کند؟
✨✨✨
آن شـب به همــراه چنـد نفر از دوسـتان وبہ همراه آیت الله حق شنـاس بہ منـزل همـان
شهـید در ضلـع شـمالے مسجد رفتیـم.
حاج آقا وقتے وارد خـانہ شدند در همـان ورودے منـزل روبہ بـرادر شهید کردند وبـا حالتے افسـرده خاطـره اے نقـل کـردند و فـرمـودند: بہ جز بنده وخـادم مسجـد ،ایـن شهـید
بـزرگوار هـم کلیـد مسجـد را داشتند.
بعـد نفسے تـازه کـردندو فـرمودنـد : مـن یـک نیمہ شب زودتر از ساعـت نمـاز راهے مسجد شدم. به محض اینکہ در را بـاز کـردم دیـدم شخصے در مسجـد مشغول نـماز است.
حضـرت آقاے حق شنـاس مکثے کردنـد وادامہ دادند: من دیـدم یــک جـوان در حـال سجـده است، امـا نه روے زمین!! بلکـہ بین زمـین وآسمـان مشغـول تسبیح حضـرت حـق است!!
حاج آقا حق شنـاس در حالے کہ اشــک در چشـمانشـان حلقہ زده بـود ادامہ دادند : مـن جلـو رفتـم ودیـدم همیـن احمـد آقا مشغـول نمـاز است.بعـد کہ نمـازش تمـام شد پیش من آمـد و گفت: تا زنـده ام بہ کسے حرفے نزنیـد.
بعـد از تایید حضـرت آقاے حق شنـاس بود کہ برخے از نزدیک ترین دوستـان این شہــید
لـب به سـخن گـشودند.
آن ها آنچہ را به چشـم خـود دیده بودند بیـان کردنـد ومن با تعجـب بسیـار ، فقـط گوش مے کردم.
آیـا یک جـوان مے توانـد بہ این درجہ از کمـال بشرے دسـت یابـد!؟
✨✨✨
نمے دانم !؟ چـرا مـن بہ طور نا خـود آگاه در تمـام مـراسـم این شہــید حضـور داشـتم.
چـرا این عبـارات عجیـب را از زبان این اسـتاد وارستہ وبه حق رسیـده شنیـدم !چـرا؟!
شایـد ایـن بـار مسئولیـتے برعہده ی ماسـت . شـاید خـدا مے خواهـد یکے از بندگـان خـالص و گمـنام در گـاهش را کہ بسیـار سـاده وعادے در میـان ما زندگے کرد بہ دیگران معرفے کنیـم .
شـاید براے این دوره ی معاصـر کہ غالـب بشر در ورطہ ی حیـوانے خـود دست و پـا مے زند احمــد آقا الگویے شـود براے آن ها کہ مے خواهنـد در مسـیر بندگے باشـند.
هـرچنـد از دوران شہـــادت ایشـان چندیـن دهه گذشتہ، امـا با یارے خـدا تصمـیم گرفتیـم کہ خـاطـرات این عـبد درگاه حـق الهے را جمع آورے کنیـم.
تـازه زمـانے کہ کار شروع شد ،متوجہ دیگـر سختے های کار شدیم. احمـد آقا از آنچہ فکـر مے کردیم بسـیار بالا تر بود.
اما اگر استـاد العارفیـن این گـونہ در وصـف این جوان سخن نمے گفت ، کـار بسیار سخت تر مے شد.
آنچہ....
#ادامه_دارد
│تلنگرانہ✍│
ما هم شھــــید می شویم...
وقتی در #قتلگاه_دنیا🌍،
لذت گنــاهــانش را
حراممان مےکنیم...
و به جرم پاک بودن بودن هم ،
سرزنــش می شویم !
جهاد اڪبر ... بیش از ...
جهاد اصغـر ... شھــید دارد ...
شهدایےاز جنس ذوب شدن هاے
چندین ساله ... ذرھ ذرھ ...
اما امان از #قتلگاه_مجازی 📱
چه خوب هایی آمدند و غرق شدند!
و آن هم ، ذرھ ذرھ ...
اینجا هم میتواند سکوےپرش🕊 باشد
و هم مردابِ شیطان👹 ...
#بنگر_که_چگونه_ایی؟🚶🚶
#مراقب_دل_هایمان_باشیم ...
#دعایادتون_نره