eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
2.8هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴در کربلا توقف نکنید،سلام بدهید و برگردید! ✅توصیۀ مؤکد استاد پناهیان به زائران اربعین: 📌به کربلا که رسیدید، سلام بدهید و برگردید؛ اقامت نکنید. 📌بگو: یا اباعبدالله، آمدم که فقط ببینی من هم آمده‌ام... 🔮با توجه به اینکه امسال دو سه‌ برابر جمعیتِ سال قبل، از مرزها رد شده‌اند، طبیعتاً در کربلا ازدحام جمعیت پدید می‌آید. 🍃 لذا به بنده گفته‌اند خدمت زائران عزیز سفارش کنم که وقتی به کربلا رسیدید، زیاد در کربلا نمانید. یک سلام بدهید و برگردید، چون واقعاً جا نیست! 🌺 آقای بهجت(ره) بر اساس روایات می‌فرمود: وقتی به‌سمت ضریح امام‌حسین(علیه السلام) می‌روید، ♻️بعضاً از یک جایی به بعد، دیگر جمعیت راه نمی‌دهد که جلوتر بروید، لذا همان‌جا را کنار ضریح و زیر قبّه در نظر بگیرید، همان‌جا دعا و زیارت خودتان را بخوانید و برگردید. 📛فکر نکنید تا وقتی کنار ضریح نروید، زیارت شما قبول نیست! ⭕مردم عراق این توصیه را خوب و دقیق رعایت می‌کنند، بعضاً-به‌خاطر ازدحام جمعیت- در همان خیابان‌های اطراف حرم می‌ایستند و زیارت اربعین را می‌خوانند و برمی‌گردند. 🔆انگار می‌گویند: «یااباعبدالله، آمدم که فقط ببینی من هم آمده‌ام...» 🔰در کربلا زیاد اقامت نکنید، لزومی ندارد حتماً کنار ضریح بروید. دربارۀ حرم امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز همین‌طور است؛ بنده در ایام اربعین-به‌خاطر کثرت جمعیت- اکثراً موفق نشده‌ام حرم امیرالمؤمنین را از نزدیک زیارت کنم و داخل حرم بشوم. 🆔 @karbala_1365 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 📚علیرضا پناهیان،مسجد سهله- ۹۸.۰۷.۲۰
به هر دری زدم که اربعین کربلا باشم اما... اما... قسمت نبود، درواقع لایق اقا نشدم من بی سروپا💔 معنی قسمت رو الان میفهمم، تا اون بالاسری راضی نباشه هیییچکس نمیتونه برات کاری کنه😔😔 ...
💝دعای فرج میخوانیم 💝همه با هم به نیت 💝سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان و به نیت شهدایی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا شهــــ🌷ــــدا مـرغاڹ خونیــڹ حریمـ ڪبریایی خداوند هستند ڪه قطراتــ خونيڹ آنهاست ڪه از عنبر و مشڪ خوشبوترستــ و عطر جنتــ عصاره عطر خونیڹ آنها است.. #اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @karbala_1365 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
#شهیدانہ•🕊• #به_وقت_دلتنگی مخاطب خاص دلم .. ! #ای_شهدای_گمنام ❤️ آے تویے ڪه رفته‌اے و رسیده‌ای..! من مانده‌ام تنهاے تنها .. ! با نوشته‌اے از شما .. و بارے بر دوش! لااقل گاهے نگاهی! به خاطر خدا ... به خاطر #مادرتان_زهرا(س) مے شود؟ #شهید_گمنامـ🕊🌷 @karbala_1365
|•🍃🌹شهیــــــــدانه و این است ڪه دست بر قلبت❤️ گذاشته تورا انتخاب ڪرده افتخار ڪن ڪه به چشمش آمدے و خریدنے شدے عاشقانه ڪه ادامه بدهے این بار خریدارت خواهد شد... @karbala_1365
برکت روزمان از نگاه شماست؛🌱 ڪه اگر نباشد ،☝️ ما کجا و یادتان کجا ..✨🌸 #سلام_بر_شهدا ❤ ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─ @karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🌸🌸 🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾 #قسمت (۵۸) 📝 ................ 🌾افسردستور داد بلندم کنند و آنها بلندم
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (۵۹) 📝 ................ عراقی ها سریع دویدند و رفتند یک برانکار آوردند و مرا همان طور دَمر انداختند روی برانکار و جلوی خبرنگارها قیافه حق به جانب گرفتند. خبرنگارها دورم حلقه زدند و چیزی پرسیدند که افسر عراقی جواب داد و من بعدها فهمیدم که گفته, البته به عربی و انگلیسی:ستوان یکم از مردان قورباغه ای. و تاکید کرده که:ارتشی. رگباری از کاتیوشای خودی ریخت دوروبرشان و زمین و زمان هزارتکه شد وقتی افسر با لبخند گفت:ارتشی... همه فرار کردند از ترس آمدن کاتیوشاهای بعدی و فقط من ماندم و برانکارم و یک دنیا تنهایی... به برانکار گفتم:باز هم معرفت تو. سر طرف آسمان بلند کردم و به خدا گفتم:بدت نیاید, آدمم دیگر. بعضی وقت ها خیلی کم می آورم. به برانکار گفتم:چی میشد اگر می توانستی یک کلام باهام حرف بزنی؟ و کاتیوشاها باز آمدند و همه جا را به آتش کشیدند و روی من خاک ها ریختند انگار که قرار باشد زنده به گورم کنند. سرفه کردم و به خدا گفتم:غلط کردم بابا. دیگر کم نمی آورم...خوب شد حالا؟.... ادامه دارد.... 🌸..... @Karbala_1365
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (۶۰) 📝 ................. 🌾دست انداز جاده خاکی تکانم داد و از خواب پریدم. کف یک تویوتا بودم و نخل ها از کنارم می گذشتند و خورشید پشت نخل ها بود و تابلویی که به عربی می گفت:سپاه هفتم قهرمان. مقرسپاه هفتم عراق آنقدر بزرگ و پرسنگر و هماهنگ بود که خستگی یادم رفت, حتی وقتی که کشیده میشدم روی زمین و می بردنم تو سنگر فرماندهی. سربازها پای احترام کوبیدند و سلام نظامی دادند و رفتند. بیست ساعتی میشد که چیزی نخورده بودم. جگرم از تشنگی می سوخت وعفونت زخم ها و درد عذابم می داد و همینطور دود و بوی سیگار. نزدیک بود بالا بیاورم , اما خودم را نگه داشتم. یک موسیقی عربی هم پخش میشد و من از پشت مِهِ دودِ سیگار کسی را دیدم که درجه ژنرالی داشت و هم قد صدام بود و یادم آمد پیش تر توی تلویزیون دیده امش و زیر لب گفتم:ماهر عبدالرشیده. فرمانده سپاه هفتم بود, آن جا, درست روبروی من , نشسته روبروی مبلی و خونسرد سیگار میکشید. ........ 🌸..... @Karbala_1365