🌹شاهدانش:
معنویت و اخلاق نیک در زندگی شهدا جایگاه بالایی دارد و حال همسر شهید برای ما از حس خوب خدا در زندگی شهید حمید سیاهکالی مرادی چنین می گوید: حمیدآقا بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام.
حمید آقا از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.»
بسیار مهربان و مودب بود و رفتارش با فامیل و همسایه زبانزد بود.
بی اندازه صبور بود و ذکر لبش «و کفی بالله ناصرا» بود چنانچه در انتهای وصیت نامه خود نیز این ذکر را نوشت تا همه ما در فراغ او صبوری پیشه کنیم.
به نظافت و پاکیزگی بسیار مقید بود. دوستانش تعریف می کردند در منطقه باوجود کمبود آب، هرروز صبح محاسن و موهایش رو مرتب می کرد و می گفت مومن باید همیشه مرتب باشد تا هر کس مذهبی ها را دید بداند ما هم مرتب و شیک هستیم.
هیچ وقت در این سه سال ندیدم حمید پایش را جلوی پدر و مادر خودش و من دراز کند یا با صدای بلند جلوی شان صحبت کند. خیلی به این جمله لقمان عمل می کرد که هر جا می روید چشم، زبان و شکم نگه دارید و به یاد ندارم جایی رفته باشد و این ها را رعایت نکرده باشد.
🌹انتخاب عکس شهادت:
همسر شهید که سیره حضرت زینب (س) را در زندگی خود پیاده می کند بابیان اینکه شهادت آخر مسیر زندگی او خواهد بود گفت: یک روز حمید به من گفت بیا باهم عکس های مناسب برای شهادت را انتخاب کنیم و انتخاب کردیم. بعد از اعلام خبر شهادت من به سراغ فایل عکس های انتخابی رفته و عکس ها را به خانواده دادم.
هیچ کس باور نمی کرد که ما تا این اندازه برای شهادت خود را آماده کرده بودیم.حمید عاشق شهادت بود و همیشه از خدا شهادت درراهش را آرزو می کرد.
یکی از تفریح های ما این بود که پنجشنبه ها به مزار دوست و هم رزم شهیدش شهید حسین پور برویم، شهیدی که چندی پیش در سردشت به شهادت رسید. حمید هرگاه به مزار شهید می رسید با حسرت می گفت تو رفتی و من ماندم. دعا کن من هم شهید شوم…
اردیبهشت ماه 94 برای رفتن به سوریه داوطلب شد اما چندین بار این اعزام به تعویق افتاد تا اینکه در آبان ماه به هدف خود رسید.
و حالا همسرم به آرزویش رسیده است.
🌹یادت باشه یادم هست:
ساعات آخر ٍ بدرقه، همسرم گفت «دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمی توانم بگویم دوستت دارم، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست…»
این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت «یادت باشه، یادت باشه» و من هم با لبخند درحالی که اشک می ریختم و آخرین لحظات بودن با معشوقم را در ذهن حک می کردم پاسخ می دادم «یادم هس ت …یادم هس ت …»
و حمیدم رفت…
🌹سخت تر از سخت:
دیدار بعدی ما در معراج شهدای قزوین، سخت تر از سخت بود… در تمام لحظات قبل از این دیدار به خودم می گفتم چیزی نشده، رفتن حمید دروغ است، حمیدم که سه روز پیش با او تلفنی صحبت کردم، اتفاقی برای او نیفتاده است.
بعد از نوشتن، آن را به من داد و سخت ترین کار ممکن را از من خواست. گفت بخوان… با گریه خواندم. گفت نه بار دیگر بخوان، باید قوی و باشهامت و پر از صلابت به مانند همسران شهدا آن را بخوانی…تمرین کن تا هنگام شهادت بتوانی آن را راحت برای همه بخوانی…
حتی وقتی از پله های معراج بالا رفتم و پیکرش را دیدم با خود می گفتم الآن دست می زنم و می بینم که تمام این لحظات که عمری بر من گذشت خواب است؛ اما وقتی دیدم و لمسش کردم بدن و صورت سردش را یاد افتادم که همیشه دست های سردش را به من می داد و می گفت فرزانه جان با دست هایت گرمم کن؛ و من در آن لحظه تصمیم گرفتم با دست هایم گرمش کنم.
به یاد گریه شب آخر افتادم که حمید به من گفت «فرزانه دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی توانی بلرزانی». برای همین سرم را کنار صورتش بردم و گفتم مرا ببخش که در شب آخر دلت را لرزاندم…
پیکرش را می بوسیدم و با گریه می گفتم دوستت دارم عزیزم؛ یادت هست همیشه وقتی از مأموریت به خانه برمی گشتی برای من گل می خریدی، حالا ازاین پس من باید برای تو گل بیاورم.
هنگام خاک سپاری خاک مزارش را می بوسیدم و می گفتم ای خاک تا ابد همسرم را از طرف من ببوس.
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞
و علی الخصوص شهید
💠 حمید سیاه کالی مرادی 💠
🌷 صلوات 🌷
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌺حضرت صاحب الزمان(عج):
به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔
🌸دعای فرج هدیه بشهداوشهدای #کربلای۴وکربلای۵ #شهیدمحمدابراهیم_همت🌹
✿ مهدے جان ✿
دیدار یار غایب...
دانی چه ذوقی دارد؟
ابری که در بیابان
بر تشنه ای ببارد''
#اللهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرجْ_الساعه
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
✅ ابیاتی از مثنوی زیبای مرحوم احمد عزیزی در وصف خورشید انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای
اي جواهرهاي معني در كلام!
بيتكلف صنعت حسنت، تمام
تو زبانت تيغ و معني جوشن است
نطق تو گويا و جانت روشن است
نيست شيرينتر كنون از قند تو
در بلاغت هيچ كس مانند تو
اي حكيم عارف دلسوخته!
حكمت از پير خمين آموخته
اي امين كشور اسلام تو!
عالم دين، عامل احكام تو
اي كه بردي در ره دين زجرها!
شد منوّر از رخت والفجرها
اي زبانت، ذوالفقار عصر ما!
جلوهي فتحالمبين در نصر ما
آه! اي نطق تو توفان در خليج!
وي به فرمان تو باران بسيج!
آه! اي سرحلقهي مردان مرد!
وي شهيد زندهي روز نبرد!
اي كه سنگر، آتش طور تو بود!
جبههي حق روشن از نور تو بود!
اين چنين جانبازييي در كم كس است
دست در راه خدا دادي، بس است
اين بود از عمق جان، آواز من
جان فداي رهبر، جانباز من!
قلب تو لبريز عشق مهدي است
نايب مهدي به غير از تو كي است؟
گرچه خود كس از خميني سر نبود
جز تو امّا لايق رهبر نبود
تو شدي رهبر، كبوتر بام يافت
قلبهاي مؤمنين آرام يافت
دست بوسيدند، يعني حق تويي
نايب صاحب زمان، مطلق تويي
💠احمد عزیزی💠
🏝.
#کلام_شهید
شهید #حسن_باقری :
اگر خسته شدیم
باید بدانیم کجای کار اشکال دارد
وگر نه
کار برای #خدا که خستگی ندارد، لذت بخش است...
🌷❣🌷
✅ شهید آوینی:
راه کاروان عشق از تاریخ می گذرد و هرکسی در هر زمان بدین صلا لبیک بگوید ، از ملازمان کاروان کربلاست
#شهیدسیدمرتضی آوینی 🌴
یا موسی بن جعفر ...
قاضیالحاجات بودن شأن خُدام شماست
با نگاهت عالمی «باب الحوائج» می شود
#میلاد_حسنی
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
محل شهادت.... راموسه اطراف حلب ارتفاع تل صفراء شهيد حاج حسین و حاج اكبر در لشکر نجبا عراق دانشکده نظ
🌷🍂
🍂
✨خاطره هاي بسيار تاثيرگذار و تكان دهنده :
🌷یکبار با دو سه تا از دوستان در خانه شان بودیم صحبت می کردیم بین بحث
گفت :
تو ۴۸ ساعت میشه #امام_زمان رو ببینی.
ما با خنده گفتیم داش #حسین چه می گی!!!؟؟
گفت : تاحالا عاشق شدین؟
خنده مان گرفت.
گفت : جدی میگم ، دیدین یکی عاشق یه دختر میشه لحظه به لحظه و تو هر حالی تو فکر عشقشه اگه نسبت به امام زمان اینطور باشین خیلی زود می بینیش..
و ما درک نکردیم #شهیدحاج_حسین_علیخانی چه گفت...
اينجاست كه تعدادي بنر را اگر در شهر ميبينيد كه نوشته شده :
عارف گمنام شهيد حسين عليخاني بي حكمت نيست...
🍃🌷🍃