eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
881 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بےعشق مهدے در دلم لطف و صفا نیسٺ ▫️لایق بہ خاک اسٺ آن دلے کہ مبتلانیسٺ ▫️هر روز باید از فراقش نالہ سر داد ✨مهدے فقط آقاے روز جمعہ ها نیسٺ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج❤️
❤️ گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟ گفت: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6) گفتم: واقعا؟! گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا» حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7) گفتم: خب خسته شدم دیگه... گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو. (زمر/53) *گفتم: انگار منو فراموش کردی! گفت:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟! گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) «انّی اعلم ما لاتعلمون» من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30) گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟ گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله» حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم. (یونس/ 109) ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفت: «الیس الله بکاف عبده» من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💠▫️یه روز نگاه کردم تو چشمای گفتم ابراهیم چشمات چقدر قشنگن ،گفتم تو خیلی زیبان و خدا چیزای زیبا رو برای ما نمی ذاره تو این دنیا برای خودش بر می داره 💠▫️مطمئنم حاجی تو وقتی بشی سرت جدا می شه خدا می بره. حاج ابراهیم همت می گه چشمای ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود 💠▫️یکی بخاطر اینکه این چشم ها به گناه باز نشد 💠▫️دوم اینکه هر وقت خونه بود پا می شدم می دیدم چشمای قشنگ حاج ابراهیم دارن در خونه چه اشکی می ریزن 💠▫️گفتم من مطمئنم این چشما رو خاطر خواه شده چشمات نمی مونه.آخرش هم تو از بالای دهانش و لبهاش رفت چشما رو خدا با قابش برداشت و برد. 🌹 💚🍃💚🍃💚🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂مایه ی آبرو ریزی... پیرمرد با صدایی برآمده از رنج و عصبانیت پسرِ جوانِ شَرورش را سرزنش می کرد، «کم برایت زحمت کشیدم!؟ کم خونِ دل خوردم تا قَد علم کنی و به این هیبت برسی!؟ کم شب ها بیداری کشیدم و روزها عرق ریختم تا شرمنده ی تو و خواهرانت نشوم!؟ پسر جوان اما هیچ نشانه ای از شرمندگی در چهره ش نبود و با گستاخی فریاد می کشید و پدرش را تحقیر می کرد... ✳️ در میان این کشمکش ها و جملات پیرمرد یک جمله مثل آوار بر سرم خراب شد، از همان جمله ها که شاید تا سالیان سال در ذهنت بماند و عذابت دهد... « اگر به فکر آبروی خودت نیستی به فکر آبروی من باش!» یادِ اعمال خودم افتادم و اشک های امامِ زمانم... 🍂 پرونده ام برای شما دردسر شده وضعِ بدم دلیل پریشانی شما پی نوشت : امام صادق علیه السّلام فرمودند: اي شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبرو ريزي ما. 📚مشکاة الأنوار، ص 67 آبروداری کنیم😔 ...
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 چهار برداشت کوتاه از زندگی که پاکتش را به می بخشید... 🍃 🔰 ... 👈از وعاظ لوطیه قدیم بود. یکی از شبهای بعد از منبرش ، به راننده گفت برو خیابان لاله زار، راسته ی کاباره ها، راننده متعجب و مشکوک شد به حاج آقا. زن فاحشه ای کنار خیابان منتظر بود، سید مهدی رفت جلو سلام کرد، پاکتی را به زن داد و گفت: این مزد یک دهه روضه خوانی منه!جان (س) تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از خانه ات بیرون نیا... 🍃 👈 سال بعد سید مهدی درکربلای معلا حرم سیدالشهدا علیه السلام مشغول زیارت بود،آقایی صدایش کرد، حاج آقا خانمم با شما کار دارد، زن پوشیه زده از زیر چادر با گریه می گفت: من همان خانمی هستم که آن شب پاکتی را...از برکت همان پاکت خوشبخت شده بود، کرده بود و زندگی شیرینی قسمتش شده بود... 🍃 👈 یکی از بازاریان مومن و معتمد شبی سید مهدی را دیده بود که طوله سگی در بغل دارد، از او سوال کرده بود این طوله را کجا می بری؟ جواب داده بود مادرش گرسنه است ، شیر هم ندارد به این زبان بسته بدهد، سر گذر مادرش با گریه از من خواست طفلش را نگهداری کنم... 🍃 👈 حاج آقای بازاری سید مهدی را بعد از فوتش در خواب دیده بود که همان طوله را در آغوش دارد، از سید پرسیده بود احوالت در آن دنیا چگونه است؟ سید مهدی در حالیکه در خواب هم آن طوله را در بغل داشت به آن طوله و خودش اشاره ای کرده بود و گفته بود:" خدا سگی را به سگی بخشید... 🍃 مردان خدا مشهورند حتی در 📙برداشتی آزاد از زندگی واعظ معروف سید مهدی قوام
کربلایی شدن از کرم ارباب است رفتن و دیدن اونجا بخدایک‌خواب‌است تا نرفتی به حرم حاجت دیدن داری درد اینجاست که دیدی و‌دلت‌بی‌تاب‌است 🍂💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂💔 از این به بعد و بعد از این ... آواره زینب ... 『 سَلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبِ الصَّبور 』 💔 🏴
🖼تصویر مخصوص پروفایل به مناسبت اربعین❤️ "اربعین حسینی فقط به نیت ظهور حضرت مهدی عازم کربلا می شویم"
🌴مهدی جان🌴 🍂گریه‌ام روی ریا بود به رویم نزدی 🍂عَمَلم ضد شما بود به رویم نزدی 🍂همه جا جار زدم نوکر در خط توام 🍂راه من از تو جدا بود به رویم نزدی 🌹تعجیل درفرج چهارده صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محبان
4_5868450645316469861.mp3
16.31M
🎤حاج_محمود_کریمی واویلا علی الحرم (زمینه)
مےگوینـد “ سیاســے نیستیــم ”. سیاسـے نیستـے یعنـے ...👇 چیــزے ڪہ ارزش داشت حسیـــن (ع) برایـش ڪشتہ شـود پیــش مــن دو هــزار ارزش نـــدارد .
1_28035139.mp3
3.81M
🎙 قصہ بگم براتون ... تقدیــم بہ مقــام والاے مــادران چشــم بہ راه 🌹
هدایت شده از گنجینه های جنگ
برگ های تقویم یادآور روزهای خالی از حضور گرم شان عکس های اغشته به خون در حسرت دیدار عکس قاب شده بر دیوار دستهای لرزان و تپش های قلب مادران تشنه مردانگی کوچک مردان اسمانی #شهید_محمد_عراقچیان #شهیدحسن_مصلح_خو @ganjinehayejang
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
❤️نبودنت❤️ هنوز در نبودنت قلمم درد می کند قلم که هیج جای غزلم درد میکند کم ناله کن اشکهای چشم من جای گریه های شبانه ام درد می کند ... یاس خادم الشهدا رمضانی
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
از این جمعه هم خیری ندیدیم به والعصر قسم . اللهم عجل لولیک الفرج بحق کعبه الرزایا زینب کبری (س)
🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا ڪبوتر عشق است ڪہ بال و پر دارد اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ ✨🌙✨‌‌--------------------🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 #م🌸 🌹 #ش تولد:۱۳۳۴ شهادت: ۱۳۶۶ محل شهادت : #شنحوه شهادت : اصابت گلوله توپ به سر درجه : بسیجی شهید 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 در سال ۱۳۳۴ در و در خانواده ای مذهبی و قرآنی به دنیا آمد. بعد از گرفتن دیپلم عازم خدمت سربازی شد . پس از سربازی به خاطر کمک به پدر تحصیل را را رها کرده ودر کنار کمک به پدر به صورت مخفیانه به مبارزات علیه رژیم طاغوت میپرداخت . بعد از پیروزی انقلاب شهید فلاح ازدواج کرد و از این شهید گرانقدر دو دختر به یادگار مانده است ‌. آموزه های قرانی شهید توسط پدرش از کودکی باعث شد تا حسین به عنوان معلم قران و کارش را شروع کند . 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹