خیلیدلتنگتشدهام
امانمیدانم؛
خیلیراچگونهبنویسم
کهخیلیخواندهشود . . :)!💔 #اقای_اباعبدالله 🥺
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهدایغواصکربلای۴
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
#سلاممولاجانم
🔺 رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید؟
عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید
🔺 تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا
ما که مُردیم بیا پس تو کجایی آقا؟
#امام_زمان
زهراییها شهید میشوند
این را من نمیگویم
نگاه کن ؛
نگاهش ،
حتی لبخندش هم
عطرِ یاس دارد..!
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده💔
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
سیرت واقعی
قربانعلی به وجود امام خمینی (ره) عشق می ورزید و برای دیدار ایشان لحظه شماری می کرد. یکبار توفیق حاصل شد و او به دیدار خصوصی حضرت امام (ره) نائل گردید. هنگامیکه به سوی اطاق قدم برمی داشت، هر آن طپش قلبش بیشتر و آتش وجودش سوزان تر می شد. به ورودی اتاق رسید اما ایستاد و جلو نرفت، همه همراهان از عشق او به دیدن روی امام آگاه بودند و از این عمل قربانعلی متعجب شده بودند. «چرا داخل نمی شوی؟ مگر نمی خواستی ایشان را ببینی و به دست بوسی شان بروی ؟» قربانعلی سر به زیر انداخت و آهسته گفت: «می ترسم امام چهره واقعی مرا ببینند و به سیرتم پی ببرند. من از سیرتم شرمسارم و نمی خواهم امام ناراحت شوند …»
#شهیدقربانعلیعرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش مرا ببرید به آسمان ها همان جا که خودتان هستید ....💔🕊️
#شهادت
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
ما اهلِ اینجا نیستیم ..!'❤️🩹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــ ـ
•شھیداحمـدکاظمۍ
#راهیاننور
◜
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄