eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
909 دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
💖(فوق العاده زیبا) 6⃣1⃣ احمـ🌹ـدآقادرسنین نوجوانے الگوے ڪاملے ازاخلاق ورفتاراسلامے شد. هرڪارے ڪه میڪرد یقینا دردستورات دینے به آن تاڪیدشده بود. یڪے ازویژگی هاے خاص ایشان احترام فوق العاده به پدرومادرش بود.به طورے ڪه هربار مادرش وارد اتاق میشد ایشان حتما به احترام مادر از جابلند میشد.🌺🍃 این احترام تاجایے ادامه داشت ڪه یڪ باردیدم احمـ🌹ـدآقا به مسجدآمده وناراحت هست! باتعجب ازعلت ناراحتے اوسوال ڪردم. گفت:هربارڪه مادرم وارد اتاق میشد جلوے پایش بلند مے شدم.تااینڪه امروز مادرم به من اعتراض ڪرد ڪه چرا این ڪار را مے ڪنے؟من ازاین همه احترام گذاشتن تو اذیت مے شوم و... ✨✨✨ احمـ🌹ـد به صله رحم بسیار اهمیت مے داد.وقتے دفترخاطرات اورا ورق مےزنیم بازندگے یک انسان عادے مواجه مے شویم،مثلا درجایے آورده: "امروز به خانه عمه رفتم و مشغول صحبت شدم بعد به خانه آمدم ورفتم نان خریدم وبعد ڪمے استراحت ڪردم.مسجدرفتم ومشغول مطالعه شدم و..." درمسجد هم ڪه بود همین روند ادامه داشت.ظاهر زندگے او بسیارعادے بود. ✨✨✨ احمـ🌹ـدآقا ادب را از استادخود،آیت الحق حاج آقا حق شناس فراگرفته بود.🕊 همیشه درسلام ڪردم پیشقدم بود.حتے درمقابل بچه هاے ڪوچڪ. هیچ گاه ندیدم ڪه احمـ🌹ـد در کوچه وخیابان چیزے بخورد.مے ترسید ڪسی ڪه ندارد و مشڪل مالے داردببیند وناراحت شود.🌺🍃 احمـ🌹ـدآقا هرچه پول توجیبی ازپدرش میگرفت یاهرچه ڪه ڪار ڪرده بودرا خرج دیگران مے ڪرد.به خصوص ڪسانے ڪه میدانست مشکل مالے دارند.❣ ❣﷽❣ 7⃣1⃣ بارها شده بود ڪه احمـ🌹ـدآقا درمسجد براے ماصحبت میڪرد و بچه ها یڪے یڪے به جمع ماوارد میشدند. ایشان با تواضع جلوے پاے همه ے این بچه ها بلند میشد و به آن ها احترام میڪرد. خدا مے داند احترام و ادبے ڪه ایشان براے بچه ها قائل بودچقدر در روحیه آنها تاثیر داشت. بچه هایے ڪه تشنه محبت بودند با یڪ مربے ارتباط داشتند ڪه اینگونه براے آنها احترام قائل بود. ✨✨✨ فراموش نمیڪنم،احمـ🌹ـدآقا هیچ گاه از ڪارها و اعمال عرفانے خودش حرفے نمیزد،بلڪه باادب و رفتار خود دیگران راعامل به دستورات دین میڪرد.🕊🍃 خانواده آنها نسبتا ثروتمند بود.پدرش از خارج از ڪشور براے او یڪ ڪتانے بسیار زیبا آورده بود. آن موقع این چیزها اصلا نبود.احمـ🌹ـد همان شب ڪتانے را به مسجد آورد وبه من نشان داد. مے دانست ڪه خانواده ما بضاعت مالے چندانے ندارد.براے همین اصرار داشت ڪه من آن کتانے رابردارم.❣ مےگفت؛من یڪ ڪتانے دیگر دارم. به تمام مستحباتے ڪه میشنید عمل میڪرد؛مثلا،به یاددارم چهل روز جلوے درب خانه را آب و جارو میڪرد. درخانه وقتے مے خواست بخوابد به انداختن تشڪ وداشتن تخت و... مقیدنبود.🌺🍃 با اینڪه درخانه هرچه ڪه مے خواست برایش فراهم بود.اما یڪ پتو برمے داشت و به سادگے هرچه تمام تر مے خوابید. مدتے درچایے فروشے یڪے ازبستگان ڪارمیڪرد.احتیاجے به پول نداشت اما مے دانست ڪه اهل بیت(ع)،بیڪارے رابزرگترین خطر براے جوانان معرفی ڪرده اند.
❤️🌱 …🌺🍃 اگر محبتی واقعی و خدایی باشد بی شک دلهای سخت را نرم کرده و اثرش را خواهیم دید. هیچ محبتی اگر برای خدا باشد بی جواب نخواهد ماند... 🌱
🌹 #شهید_نور_علی_شوشتری " دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم!!! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!!! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!! جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو میدهد!!! الهی: نصیرمان باش تا بصیر گردیم!!! بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!!! و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.!!! " 🌷
🖋 #خاطرات_شهدا ﻧﺠﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻥ ﻧﺪﻫﺪ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﯼ، ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ . ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ، ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ : ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻗﺒﺮ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﻔﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ 🌹 #شهیده_نجمه_قاسم_پور
#همرزم_شهید #محمدحمیدزاده داخل سنگر بودیم . سپیدۀ صبح می زد. سرش را بالا آورد. کلاه خودش از سنگر بیرون زد. شروع کرد به تیراندازی. حدود سی متر با عراقی ها فاصله داشتیم . نگاهم کرد و گفت : « خوب تیراندازی میکنم ؟» گفتم : « مواظب باش ! جایت را عوض کن . عراقی ها می خواهند پاتک بزنند. » 🌸 صدای تقه ای داخل سنگر پیچید. مثل صدای برخورد یک تکه سنگ با کلاه خود . سرش خم شد روی سینه اش.نیم خیز شدم طرفش . سرش را بالا گرفتم ؛ صورتش سرخ شده بود . گلولۀ تک تیرانداز دشمن به سجده گاهش خورده بود . وسط پیشانی اش مثل خورشید می درخشید. #شهید_حسن_ترک🌹
┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄ نعمــت فقط #برف و #باران نیست... گاهۍ« خدا » #رفیقی نازل میڪند! زلال‌تـــر از #باران... ✔️رفیق‌شهیــدداری؟؟ ✔️شهید‌شهیدت‌میڪند!! ┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄ نعمــت فقط #برف و #باران نیست... گاهۍ« خدا » #رفیقی نازل میڪند! زلال‌تـــر از #بارا
┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄ ✨ارادت بــه از میان شهدای مدافــع‌حــرم، بسیاری بودند ڪه ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 هرزمان یڪی از اساتید دانشگاه ڪه همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله‌ای از ابراهیم بگوید! ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، ڪتاب را خوانده بود و هر وقت از ڪنار تصویر او رد می شد سلام میڪرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 هرطور بود در راهیان نور به ڪانال ڪمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌ڪرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 ڪه دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: «ابراهیم هادی ذوالفقاری» ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 بیشتر ڪتابها را خوانده بود و در ڪنار مزار یادبودش عڪس یادگاری گرفت. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرڪز خاصی داشت. ــــــــــــــــــــــــــــــــ اما یڪی از مسئولین لشکر فاطمیون به ما مراجعه ڪرد و گفت: برای اوقات بیڪاری رزمندگان احتیاج به ڪتاب داریم. تعداد زیادی از ڪتابها از جمله سلام بر ابراهیم به آنها هدیه شد. بعدها از برڪات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و... در مراسم روز جوان، ڪه یڪی از مسئولین فاطمیون بود حضور یافت. ایشان از جانبازان مدافع حرم بودند و در مراسم توسط استاد پناهیان از ایشان تقدیر شد. 🌷 نیز عاشق ابراهیم بود و مدتی بعد، به ڪاروان شهدا پیوست... ♦️هرڪسی‌با‌یڪ شهیدۍخــو‌گرفت روزمحشــرآبـرو از اوگرفــت♦️ ┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄
🌷 شهید علیرضا نڪونام 🌷 🔸ولادت : ۱۳۴۶ اصفهان، گلپایگان 🔹شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ ام الرصاص 🔸عملیات : #ڪربلای۴ 🍃
اگر بدانی وقتی نیستی چقدر بیهوده ام، تلخم، خرابم، هیچم... اگر بدانی هیچوقت نمی‌روی، حتی از خوابم! #شهیدحمیدسیاهکالی🌹
🔰 تا حالا پای سفره دل یک مـادر شهید نشسته اید؟ این سفره دل یک مادر شهید است؛ شهید ۱۸ ساله 🌷 میره یک گوشه ای میشینه و سفره اش رو پهن میکنه دونه دونه و با دقت وسایل رو روش می چینه هی نگاهشون میکنه هی بغض میکنه هی اشک میریزه... اشکش میریزه روی سفره روی وسایل خونی پسرش سفره دلش خونی میشه 📎به یاد شهـدای کربلا صبوری دل مادران و پدران شهــدا صلوات
❤️ او را خیلی دوست می‌دارم . او خدای من است . تنها ڪسی است ڪہ هرگز ، مرا ترڪ نڪرده است . و من نیز هرگز ، یادش را از ضمیرم نبرده‌ام . ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا