eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
901 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 امام سجاد علیه السلام : ✨مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عج) به سر می برند و معتقد به امامت او ومنتظر ظهور وی هستند از مردمان همه زمان ها برترند. 📚 بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۲۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من هنوز هم فکر می کنم آسمان وقتی ابری می شود ، لابد تو داری یک جایی...غصه ی ما را می خوری!! #یاصاحب‌الزمان‌عج🍁 @karbala_1365
الـلّـهُمــَّ ڪـُن لــِوَلــِیّڪـَ الــْحُجــَّةِ بــْن الحسن صلواتــُڪـَ عـَلیــْهِ وَ عَلى آبــائِهِ فــی هذِهِ الســّاعـَةوفــے ڪُلِّ السّاعَةٍ وَلــِیــّاً وَ حافـِظـاً وَ قـائِداًوَ نـاصـراً ودَلیلاً وَ عـَیْناً حـَتّىٰ تــُسـْڪِنــَهُ أَرْضَڪ َطَوْعاً وَ تـُمــَتـِّعـَهُ فـیها طـَویلـاً.
مداحی آنلاین - تو ای عشقُ ای تمام وجودم حمید علیمی.mp3
4.36M
⏯ #شور احساسی #امام_زمان(عج) 🍃تو ای عشقُ ای تمام وجودم 🍃تو بود و نبودم فدای رخ تو همه عالم 🎤 #حمیدعلیمی 👌فوق زیبا #دلتنگ_کربلا👇👇🌼🍃 🌼🍃
ای شهید؛ گـذر زمــان ، همه چیز را با خود می‌برد جز ردّ نگاه تــو را . . . @Karbala_1365
با ما همراه باشید....👇👇👇 🌱رمان #دَر_حَوالیِ_عَطْرِیاسْ🌼 نویسنده:بانو گل نرگس🌼 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 #قسمت_بیست_و_یکم #هوالحـــق مشغول شام خوردن بودیم، همه نگاه
- والا من چه میدونستم می خواهی انقدر بی فکر تصمیم گیری کنی دستامو مشت کردم، اولین بار بود که مامان اینجوری سرزنشم می کرد، بغض سعی داشت خودشو از چشمام سرازیر کنه ولی من مقاومت می کردم باورم نمیشد روزی برسه که برای رد کردن عباس با خونوادم مخالفت کنم مامان غذاشو نیمه ول کرد از سر سفره بلند شد و رو مبل نشست : حالا جواب ملیحه خانم و آقاجواد رو چی بدیم، بیچاره ها بعد این همه محبتی که بهمون داشتن حالا پسر دسته گلشون رو اینجوری رد میکنیم،نه تو بگو چه عیبی داره پسرشون.. معتاده، نماز نمی خونه، بیکاره...چیه؟ چی؟ ، آخه دختر منطقت کجا رفته، خدا رو خوش نمیاد جوون با ایمانی مثل عباس و ردش کنی مطمئن بودم یه کم دیگه اونجا می موندم و حرفای مامان و می شنیدم اشکم سرازیر میشد، از سر سفره بلند شدم و رفتم تو اتاق، اولین بار بود که غذا مو نصفه رها می کردم، رو تختم دراز کشیدم و پتو رو انداختم روم و زدم زیر گریه، عباس، عباس ..نگاه کن چیکار داری می کنی با من .. نگاه کن .... از دیشب بعد اون اتفاق با هیچ کس حرفی نزدم یعنی کسی با من حرفی نزد!!! منم سعی می کردم بی تفاوت باشم گرچه تمام شب رو گریه کرده بودم، خودم رو با کتابام مشغول کردم، با اینکه هیچی نمی فهمیدم و تمرکز نداشتم اما کتابم جلوم باز بود و مثلا دارم می خونمش، همش فکر و خیال تو سرم بود همه از دستم ناراضی بودن و من همه ی این نارضایتی ها رو داشتم بخاطر رضایت یه نفره دیگه تحمل می کردم، آخ خدا، خودت یه راهی جلو پام بزار که لااقل مامانم ناراضی نباشه ازم😔 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ♥️•°‌‌‌‌
صدای زنگ گوشیم منو از فکر و خیالاتم کشید بیرون، بلند شدم و دنبال گوشیم گشتم، ای بابا کجاست ..زیر تخت رو نگاه کردم افتاده بود اون زیر دستمو دراز کردم و برش داشتم ،فاطمه سادات بود - الو سلام - سلام معصومه چرا گوشیتو جواب نمیدی؟ نشستم رو تخت و گفتم: ببخشید دم دستم نبود - آها، خاستم بگم بیا خونمون دیگه، من و عاطفه میخوایم ناهار بخوریم منتظر توایم نگاهی به ساعت انداختم و گفتم: آخه الان که ساعت دوئه، قرار بود عصر بیام - خب حالا ناهار بیا پیشمون تنهاییم ـ باشه پس تا نیم ساعت دیگه اونجام - باشه عزیزم فقط زود بیا که گشنمونه خندیدم و گفتم: چشم زود میام بلند شدم رفتم پیش مامان و بهش گفتم دارم میرم خونه فاطمه سادات، اونم بدون نگاه کردن بهم گفت برو!! خب چیکار میکردم چجوری مامانو راضی میکردم حقیقت رو هم که نمیتونستم بهش بگم چون عباس خواسته بود بین خودمون بمونه، پس واقعا نمیدونستم چجوری مامانو راضی می کردم!! رفتم در کمدمو باز کردم و دنبال یه لباس مناسب میگشتم که محمد اومد تو - اجازه هست؟ خب خدارو شکر ایشون باهام قهر نیست لبخندی زدم و گفتم: بله داداش جون😊 جواب لبخندمو داد و رو تختم نشست: میخوام باهات حرف بزنم درحالیکه کلم تو کمدم بود و دنبال لباس مورد نظر میگشتم گفتم: فقط میشه زود بگی می خوام برم خونه دوستم - باشه میرم سر اصلا مطلب .. ببین معصومه، عباس پسر خیلی خوبیه نمیدونم تو چرا ازش خوشت نیومده، اون با این که چند سال خارج بوده ولی اصلا به فرهنگ اونجا عادت نکرده و خودِ خودش مونده، تو نمیدونی چه پسر مومن و با اعتقادیه، من اصلا شوکه شدم تو گفتی ما به درد هم نمیخوریم، به نظر من که شماها خیلیم به هم میایین چندین بار پلک زدم تا جلوی ریزش بغضی رو بگیرم که دردش تا سینه ام نفوذ کرده بود، چرا کسی منو نمی فهمید، دلم می خواستداد بزنم و بگم آخه شماها چه میدونین که من بی تاب عباسم ولی به خاطر همون بی تابی دارم خواسته شو اجابت می کنم..نفس عمیقی کشیدم تا دلم آروم شه .. لباسم رو پیدا کردم کشیدمش بیرون و رو به محمد برای اینکه دلشو نشکونم گفتم: باشه به حرفات فکر می کنم داداشی لبخندی از سر رضایت زد و رفت بیرون، حتما فکر کرد که نظرم رو تونست عوض کنه ولی اون که از وجود این جواب اجباری خبر نداشت !!
زنگ خونه رو زدم، چند ثانیه نگذشته بود که فاطمه سادات در و باز کرد و محکم منو گرفت تو بغلش: سلام معصومه جونم جواب سلامشو دادم..با لبخند از هم جدا شدیم که عاطفه رو پشت سرش دیدم، رفتم سمتش و بعد چند ماه همدیگر و بغل کردیم: دلم برات خیلی تنگ شده بود عاطفه جون عاطفه هم با خوشحالی گفت: منم دلم یه ذره شده بود برات با خوشحالی به شکمش نگاهی کردم و گفتم: نی نی خاله چطوره؟؟ خندید و گفت: خوبه، مشتاق به دنیا اومدنه با ذوق گفتم: جون من، کی؟؟ - ان شاالله دو سه هفته دیگه از خوشحالی جیغی کشیدم و گفتم: واقعا؟؟ لبخندش پررنگ تر شد.. سه تاییمون نشستیم که فاطمه گفت: وای که چقدر دلم می خواست مثل قدیما دوباره دور هم باشیم هر دومون تایید کردیم که عاطفه رو به من کرد و گفت: خوبی تو؟ نیستی اصلا .. نه زنگی،نه پیامی چیزی که بدونم زنده ای حداقل خندیدم و گفتم: ببخشید، آخه همش منتظر بودم برگردی تا ببینمت - حالا که برگشتم، اومدم خفه ات کنم با این همه نامردیت فاطمه از موقعیت سواستفاده کرد و گفت: حالا عاطفه در دسترس نبود من که یه کوچه اونور تر بودمم نیومدی ببینی دستامو به نشانه ی تسلیم اوردم بالا و گفتم: باشه عزیزان عذر می خوام، حالا منو ترور نکنین لطفا..گذشته ها گذشته به الان توجه کنیم . . ادامه دارد… 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ♥️•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @Karbala_1365
پر کن از باده ی چشمت، قدح صبــح مرا خود بگو من ز تــو سرمست شوم، یا خورشيــد...؟ شهید مدافع وطن #اسماعیل_سریشی ولادت همدان @Karbala_1365
#تلنگر ❗️ بعضیا بندِ روسریشونو بازکردن رفتن جلو دوربین،واسه لایک 😓 بعضیاهم بند پوتینشونو بستن رفتن رو مین ،واسه خاک... 😔💔 #شهـدا_شـرمنده‌ایم... #حجاب
✍روز قیـامت. . . نیکے هایت را به محبوب ترین فرد زندگیت نخواهی داد. اما مجبور می‌شوی آنها را به کسی دهی که از او متنفر بودی چون 💥غیبتـش را کردی.
﷽ إلـهي قَلْبي مَحْجُوبٌ، وَنَفْسي مَعْيُوبٌ، وَعَقْلي مَغْلُوبٌ، وَهَوائي غالِبٌ، وَطاعَتي قَليلٌ، وَمَعْصِيَتي كَثيرٌ، وَلِسـاني مُقِــرٌّ بِالذُّنُوبِ، فَـكَــيْفَ حـــيـلَتــي يا سَتّارَ الْعُيُـــوبِ وَيا عَلاّمَ الْغُيُـــوبِ وَيا كاشِفَ الْكُرُوبِ، اِغْفِرْ ذُنُــوبي كُلَّــها بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد. يا غَفّارُ يا غَفّارُ يا غَفّارُ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمين 🌸خدایا به حرمت محمد و آل محمد عاقبتمان راختم بخیر کن🌸 🍃🌼
خدایا شکرت بخاطر همه خوبیهات... همیشه مثل امروز باهام باش تا هیچ وقت احساس تنهایی نکنم... خدایا هنوز خیلی راه هست ، تنهام نذارو کمکم کن... 🍃❤️
در نبودت خوب خياطى شده ام؛ صبح تا شب چشم مى دوزم به در 😊 @de_bekhand ☺️
از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓سؤال: آیا می‌توان نماز شب یا سایر نمازهای مستحبّی را در حال حرکت خواند؟ 🖊جواب: نمازهای مستحبّی را در حال حرکت و سواری میشود خواند؛ و حرکت، لازم غالبی آن است و استقبال قبله در آنها لازم نیست و در حال استقرار لازم است. 🍃
🌸 برای مهدی... 🔹 یک بخش از وصیت‌نامه‌ شهید مدافع حرم حمیدرضا اسدللهی برای پسر کوچولویش محمد 🌹 زندگی کن برای #مهدی(عج)، درس بخوان برای مهدی، ورزش کن برای مهدی🌿 محمد... من تو را از خدا برای خودم نخواستم، تو را از خدا خواستم برای #مهدی❤️ ♥️•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @Karbala_1365
امشب رو کاغذ بنویسین.. دوباره راه کربلا بسته شد.. و بزارید جلو چشمتون... خودش میشه روضه... 💔 |دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده...... | دیگه حرفی ندارم شبتون مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ #سلام_امام_زمانم❤️ 🌼روزهاے هفتہ را با عشـق تو سر مےڪنم 🌼تا بہ #جمعہ مےرسم احساس دیگر مےڪنم 🌼حس دیدار تو در من جمعہ غـوغا مےڪند 🌼جمعہ ها چشمان خود را حلقـہ بر در مےڪنم #اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
💟 امام محمد باقر عليه السلام: 🍃آن کس که در انتظار امر ما بمیرد از اینکه وسط خیمه مهدی (عج) و لشکرش نمرده ضرر نکرده است .🍃 📚کافی ج ۱ ص۳۷۲
🎊دهم ربیع الاول #سالروزازدواج حضرت محمد مصطفی (ص) و حضرت خدیجه (س) را به پیامبر عظیم الشان اسلام و همچنین ساحت مقدس امام زمان (عج) و تمام مسلمین جهان تبریک و تهنیت می‌گویم. 🎊