eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
907 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
#سلام_بر_شهدا #ننه_مریم مادری که وقتی با بدن #قطعه_قطعه_شده پسرش در خرمشهر مواجه شد، یک پتو آورد و اعضای بدن شهیدش را جمع کرد و به خاک سپرد. @karbala_1365
#زیارت_عاشورا #شهید_سید_احمد_پلارک شهید پلارک از زبان مادرش:⚘ در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نشده بود.⚘ شب‌های بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت...⚘ مادرش اینطور نقل کرده که پسرش در مدت عمرش چهار کار را هرگز ترک نکرد:⚘ 1ـ نماز شب⚘ 2ـ غسل روز جمعه⚘ 3ـ زیارت عاشورای هر صبح⚘ 4ـ ذکر 100 صلوات در هر روز و 100 بار لعن بنی امیه⚘ اشک‌های شهید سید احمد پلارک امروز رایحه معطری است که انسان‌ها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش می‌کند.⚘ ┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄ @karbala_1365
مداحی آنلاین - تنها راه پاک شدن - حجت الاسلام عالی.mp3
3.16M
♨️تنها راه پاک شدن 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام #عالی 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔 🌸دعای فرج هدیه بشهدا بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴ 🌹🌾 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. نه سراغی... نه سلامی... خبری می خواهم...! قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم... ✨❤️ @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
. نه سراغی... نه سلامی... خبری می خواهم...! قدر یک قاصدک از تو اثری می خواهم... ✨❤️ #شهیدعلی_منطقی
پاسدار شهید علی منطقی در چهارم اسفند ماه سال ۱۳۴۴در همدان به دنیا آمد. وی در سن ۱۴سالگی سنگر مدرسه را رها و راهی جبهه های حق علیه باطل شد. خود را چنان دیگر رزمندگان،سرباز امام (ره)می دانست ومعتقد به این بود :اگر من به جبهه نروم، دیگری هم نرود پس چه کسی مقابل آمریکا بایستد. وی در یکی از مانورهای گردان غواصی در سال۱۳۷۰ به علت بروز عوامل شیمیایی که یادگار عملیات والفجر۸ و عملیات های مختلف بود راهی بیمارستان شد و سرانجام بعد از گذشت یک سال و اندی شربت شیرن شهادت را در حالی نوشیدند که لبخند مهمان همیشگی لبانشان بود... 🍂🌾 @Karbala_1365
شهید:  امیر طلایی تاریخ تولد:  1339/01/01 محل تولد:  همدان تحصیلات:   کارشناسی  رشته تحصیلی:  کودکان استثنایی دانشگاه محل تحصیل:  تربیت معلم تاریخ شهادت:  1365/10/04 محل شهادت:  ام الرصاص 🍃 امیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کارهای بزرگی چون:مسئولیت واحد اطلاعات و تحقیقات کمیته انقلاب اسلامی، ریاست هیأت تکواندو همدان، مسئولیت پذیرش سپاه پاسداران در منطقه کردستان، مسئولیت دایره سیاسی استانداری، مسئولیت دسته (ع) و تشکیل واحد مقاومت بسیج در گل‌تپه را عهده‌دار بوده است. این شهید بزرگوار ۳ دی ۱۳۶۵ در عملیات ۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
شهید:  امیر طلایی تاریخ تولد:  1339/01/01 محل تولد:  همدان تحصیلات:   کارشناسی  رشته تحصیلی:  کودک
❣ خاطره از: حاج حمیدمحمدی هنوز کمتر از 17 بهار از نهال عمرم نمی گذشت که توفیق حضور در دانشگاه جبهه را پیدا کردم. زمستان بود و سرمای استخوان سوز جنوب و آموزش های آبی خاکی که رمق از جان نحیفم می گرفت. کف پاهایم از شدت برخورد با نیزارهای ، زخمی شده بود. به روی خود نمی آوردم، اگر چه می لنگیدم. درست مثل بقیه بچه ها. در اثنای یکی از آموزش ها که زخم پا زمین گیرم کرده بوداحساس کردم که کسی سر به زیر بازویم گرفته و با صدایی گرم و نجیب می گوید: «اخوی بذار کمکت کنم.» قیافه اش را هرگز ندیده بودم، ناآشنا بود اما دوست داشتنی. چند قدمی که به کمک او برداشتم، طرح دوستی ریختم و پرسیدم: خودم توی این گردان تازه واردم، ولی بیشتر بچه ها را می شناسم، اما خدمت شما نرسیده ام، راستی اسمتان چیست؟ با سادگی و صفا گفت: .❣ 🍃آن روز گذشت و من خرسند از یافتن رفیقی شفیق، گاهی از سر صمیمیت عبدالله صدایش می زدم و گاهی به نام خانوادگی اش یعنی عاصی. فراموش نمی کنم که حتی در جمع بچه ها نیز چند بار صدایش کردم و او با مهربانی جوابم را می داد تا این که این اسم ناآشنا برای آنان که نام اصلی او را می دانستند سوال برانگیز شد. روزهای آخر آموزش فرمانده گروهان ما سراغم آمد و گفت: عبدالله عاصی که می گی، کیه که شده ذکر محفل بچه ها؟ او را با اشاره دست، از دور نشانش دادم. از ته دل خندید و گفت: اون که برادر، ! از معمای نام عبدالله عاصی، امیر طلایی گیج شدم و از خنده حاج محمود هم کمی کلافه. جا خوردم. لنگ لنگان ولی با شتاب رفتم سر وقتش. داشت لباس غواصیش را داخل ساک می کرد. طعنه و تندی را قاطی کردم و پرسیدم: چطوری امیر آقای طلایی؟! با خوش رویی سلام کرد و با خونسردی جواب داد: امر بفرما برادر محمدی. گفتم: ما رو گذاشتی سر کار یا خودتو با اسم جعلی عبدالله عاصی؟ گونه هایش از لبخند گرد شد و گفت: خدا نکنه که کسی را دست انداخته باشم. اسم اصلی من، بنده گنهکار خدا عبدالله عاصیه و اسم شناسنامه ایم امیر طلایی. از وقار و صبوریش شرمنده شدم. هر چه زمان می گذشت بیشتر به تواضع و فروتنی او پی می بردم. اصلا به دنبال نام و شهرت نبود، هیچگاه نگفت که دارای تحصیلات عالیه است. مربی است و استاد هنرهای رزمی، تا روزی که صدف وجودش میان امواج وحشی پنهان شد. @Karbala_1365
🍃یڪ شب جمعھ‌ حرم بودم و سرگرم حسیݧ •• 🍃یڪ نفر گفت حـسـݧ ، ڪل حرم ریخت بھ‌ هم... همش دلم میگیره برای حرم شب جمعه بیشتر😭😭 🍃شب‌جمعھ‌ @Karbala_1365