هدایت شده از … انقطاع …
۱۴ سال از ازدواج آنها می گذشت و صاحب فرزند نشده بودند، پس از چهل هفته حضور در جمکران، خداوند به واسطه امام زمان عج فرزندی به آنها داد که نامش را سید مهدی گذاشتند چرا که روز نیمه شعبان به دنیا آمده بود!
بعدها یک دختر نیز به خانواده آنها داده شد.
سید مهدی مجاهد خستگی ناپذیر جبهه فرهنگی انقلاب بود و سالها کار فرهنگی مسجد میثم تهران را انجام می داد. تا اینکه چند سال قبل، به سپاه قدس ملحق شد. در سوریه هم از کار فرهنگی غافل نبود.
سید مهدی در شبهای قدر و همراه با سردار زاهدی در کنسولگری ایران در سوریه به شهادت رسید.
مزار او در حرم حضرت عبد العظیم در کنار شهید امیر عبدالهیان قرار دارد.
هفته گذشته مقام معظم رهبری بر سر مزار ایشان حضور یافت.
#شهید_سیدمهدی_جلادتی
هدایت شده از … انقطاع …
✍🏻میخواست برود سرڪار
از پلههاے آپارتمان، تندتند پایین میآمد!
آنقدر عجلہ داشت ڪه پلہ ها را دوتا یڪی رد میڪرد! جلوے در خانه ڪه رسید،
بهش سلام ڪردم گفتم: آرامتر
فوقش یڪ دقیقه دیرتر میرسـی سرِڪارٺ!
سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت
علیآقا! همین یڪ دقیقه یڪ دقیقهها
شهادٺ آدم را یڪ روز به یڪ روز به عقب
می اندازد!
#شهید_محسن_حججی
#شهدایی | #انقطاع
نماهنگ زهرای تمامه.mp3
3.29M
1:44
سقای حسینو دنیای رقیه:))
#کربلای_من
https://eitaa.com/Karbalayeman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل رقیه سلاماللهعلیها
حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
تو وقتی اومدی گفتم
که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه
چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم
بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضمو بازم
غریبی مو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم
بزار خلوت کنم با تو
بزار تعریف کنم ، بعدش
ببین من پیر شدم یا تو
ببخش حرفای تعریفی م
دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی
خرابه جای خوبی نیست
خرابه بسترش خاکه
خرابه بالشش خشته
تو خیلی خاکی ای اما
برای دخترت زشته
برای دخترت زشته
که خونش این طوری باشه
بزار چیزی نگم شاید
تو حرفام دلخوری باشه
کدوم خانوم با این حالش
پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی
سر و وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید
براش با جون مهیا شی
خجالت می کشی وقتی
نتونی از زمین پاشی
نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمی تونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمای کم سومو
به هر چی جز تو می بندم
به زورم باشه پامیشم
به زورم باشه می خندم
مگه تو صورتم امشب
بغیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی
یه بار حتی نخندیدی
یکی دستش تو تاریکی
به گونم خورده ٬ چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره
امانت برده ٬ چیزی نیست
فقط دلتنگ تو بودم
که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خسته راهم
یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تا صبح
به روی دامنم باشه
میخوام امشب شب خوب
ازینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو واکردی
منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن
منم چشمامو میبندم
حامد خاکی