eitaa logo
دانلود
🌹مبارک باشد آمدن ماهی که 🌹اولین روزش باقری 🌹سومینش نقوی 🌹دهمینش تقوی 🌹سیزدهمینش علوی 🌹نیمه اش زینبی 🌹و بیست و هفتمش محمدی . @asharmadahiii
7740104_967.mp3
6.47M
💠 سرود بسیار زیبا ✍ ای رخت چراغ هدی یا محمد بن علی 🎤🎤 سید مهدی میرداماد 🌺 💚 علیه‌السلام 🌸 . @asharmadahiii
ای رخت چراغ هُدی یا محمد ابن علی  پنجمین ولیّ خدا، یا محمد ابن علی  نجل سیدالشهدا، یا محمد ابن علی  جان عالمت به فدا، یا محمد ابن علی  یا محمد ابن علی، یا محمد ابن علی  ای بهار دل سخنت، ای حیات جان ز دمت  جنّ و انس و حور و ملک، جمله سائل کرمت  در مدینة دل ماست، هم بقیع و هم حرمت  یک صدا دهیم ندا، یا محمد ابن علی  یا محمد ابن علی، یا محمد ابن علی  شمع جمع اهل ولا، کعبة دل همه ای  پارة تن نبی و نور چشم فاطمه ای  در دلم فروغ خدا، بر لبم تو زمزمه ای  دل نگردد از تو جدا، یا محمد ابن علی  یا محمد ابن علی، یا محمد ابن علی  جز دعای تو نبود، بر لبم دعای دگر  جز ولای تو نبود، در دلم ولای دگر  گر برانی از در خود، تا روم به جای دگر  من نمی روم ابدا، یا محمد ابن علی  یا محمد ابن علی، یا محمد ابن علی  مهر تو عبادت من، عشق من ارادت من  با شما ولادت من، با شما شهادت من  هم عطاست عادت تو، هم دعاست عادت من  کن عنایتی به گدا، یا محمد ابن علی  یا محمد ابن علی، یا محمد ابن علی   @asharmadahiii
7740124_805.mp3
8.28M
💠 سرود بسیار زیبا ✍ انا ابن حیدر 🎤🎤 سید مهدی میرداماد 🌺 💚 علیه‌السلام 🌸 . @asharmadahiii
کار تو دلبری کار ما نوکری سروری محشری یک کلام نوه حیدری تو ابا جعفریو ما هم شیعه جعفری سروری محشری یک کلام نوه حیدری صدای قلبم میگه دمادم اومده پنجمین اختر رسول خاتم گل پیمبر شفیعه محشر میون گهواره میخونه انا ابن الحیدر انا ابن حیدر انا ابن زهرا برات شیعه برا مدینه میون دستای گرم زین العابدین دنیا بدونه مولود خونه نوه ارد حضرت اربابمونه انا ابن الحیدر انا ابن زهرا کار تو دلبری کار ما نوکری سروری محشری یک کلام نوه حیدری صدای قلبم میگه دمادم اومده پنجمین اختر رسول خاتم گل پیمبر شفیعه محشر میون گهواره میخونه انا ابن الحیدر انا ابن حیدر انا ابن زهرا شب تولد بارون رحمت عاشقا صف بکشید آخه موسم بیعت به کوری چشم دشمنا عشقم ولایت ما سر فرازیم به تو مینازیم صحن و سرات و با حضرت مهدی میسازیم انا ابن حیدر انا ابن زهرا کار تو دلبری کار ما نوکری سروری محشری یک کلام نوه حیدری تو ابا جعفریو ما هم شیعه جعفری سروری محشری یک کلام نوه حیدری صدای قلبم میگه دمادم اومده پنجمین اختر رسول خاتم گل پیمبر شفیعه محشر میون گهواره میخونه انا ابن الحیدر انا ابن حیدر انا ابن زهرا @asharmadahiii
🍃🌺 مادرش دخت ڪریم'ع' و پدرش پور حــسیݩ'ع' اے بنازم به امامے ڪہ حسیݩ در حسݩ است|😍| . @asharmadahiii
حدیث فضيلت ماه رجب حديث قدسى : الشَّهرُ شَهري و العَبدُ عَبدي و الرَّحمَةُ رَحمَتي فَمَن دَعاني في هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَني أعطَيتُهُ ؛ حديث قدسى : ماه (رجب) ، ماه من ، بنده ، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛ هر كه در اين ماه مرا بخواند ، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد ، عطايش كنم . منبع: همان ، ص 174 .  . @asharmadahiii
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راهِ جمکران سر راهی ببینمت دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت 🌸 @asharmadahiii
معصوم دوازدهم حضرت امام هادی (ع) نام مبارک : علی لقب معروف : هادی کنیه شریف : ابولحسن نام پدر : جواد نام مادر : سمانه خاتون محل ولادت : مدینه منوره تاریخ ولادت : پانزدهم ذی الحجه سال دویست و دوازده هجری محل شهادت : سامرا تاریخ شهادت : سوم رجب سال دویست و پنجاه و چهار هجری علت شهادت : زهر در طعام توسط معتز عباسی نام قاتل : متوکل دهمین خلیفه عباسی محل دفن : سامرا مدت عمر : چهل و دو سال مدت امامت : سی و سه سال دوران زندگانی در سه بخش : هشت سال قبل از امامت از سال دویست و دوازده تا دویست و بیست هجری در زمان حیات پدر بزرگوارش ، دوران امامت در زمان خلفای قبل از متوکل سیزده سال از سال دویست و بیست تا سال دویست و سی و سه دوران امامت در سخت ترین شرایط در زمان خلافتهای مامون ، معتصم ، واثق ، منتصر ، مستعین ، و معتز بوده است @asharmadahiii
می خواست جان سپاردوجانی دگرنداشت هنگام كوچ بود ولی بال و پر نداشت چشمش ز پنجره سوی مهتاب خیره بود معلوم بود این شب آخر سحر نداشت افتاده بود روی زمین آه می كشید اگه اشك نداری،اگه می بینی چشمت خشكه،ناله كه داری خرج كنی،امام صادق علیه السلام فرمود:خدا رحمت كنه اونی كه تو مصیبت های ما آه می كشه،بگو:آه. اگه تصور كنی آه كه هیچی،فریاد می زنی، افتاده بود روی زمین آه می كشید اما كسی ز حال دل او خبر نداشت با خاطرات تلخ خودش گرم می گرفت جز اشك، یار و همدمی آخر به بر نداشت می دونی یاد چی اوفتاد،یاالله ،بچه غیرتی های شیعه یاد دمی كه در پی مركب دویده بود با ناله ای كه در دل دشمن اثر نداشت نوش جونت این جام محبت مولات،افتاده بود یاده اون لحظه ای كه،اومدن نیمه ی شب،از تو خونه كشیدنش بیرون،پای برهنه تو كوچه ها،كجا بردنش،مجلس شراب بردنش،باور می كنی یا نه،میخوای بزنی بزن،می خوای داد بزنی بزن،راسته،دروغ نیست،بچه شیعه باید بمیره،كشوندش تو مجلس شراب،با سر برهنه،شراب تعارف كرد،وای،وای، یاد دمی كه قبر خودش را نظاره كرد عجب حرومزاده ای بود این متوكل،عجب ملعونی بود،تو خونه ی آقا جلوی آقا،قبرش و كند،ای وای بمیرم،من فكر می كنم می گم شاید برا خود آقا،مرگ شیرین بود،راحت می تونست بشه،اما برا بچه هاش چقدر سخته،بمیرم برا امام عسگری یاد دمی كه قبر خودش را نظاره كرد با ظالمی كه شرم از آن خون جگر نداشت می ریخت اشك و نه امام هادی،همه ی اهلبیت ما اینجوری جون دادند،ان شاءالله ما هم اینجوری جون بدیم،ان شاء الله ما هم دم آخر گریه كنیم جون بدیم،چه گریه ای،نه گریه ی ترس،نه گریه ضعف،نه گریه ی نیاز،ان شاءالله دم آخر اینجوری بمیریم، می ریخت اشك و نوحه گودال می سرود ازخواهری غریب و حسینی كه سر نداشت آی حسین...... از دختری كه بعد عمو در مسیر شام دیگر به غیر زجر و سنان همسفر نداشت حسین.......... از سـوز زهـر تشنـه شـد و گفـت یا حسین ای كـاش هیـچ وقـت ربـابت پسر نداشت كجا ببرمت،همین یه مسیر مسیر روضه ی من،می گن امام عسگری،خیلی فردا بی تابی كرد،وقتی بدن بابا رو دید،وقتی داغ بابا دید،یا امام عسگری،شنیدم گریبان چاك زدی،شنیدم به سر و صورت زدی،شنیدم برا داغ بابات،بلند گریه كردی، مگه چه كردن با بابات،مگه چه جوری كشتنش،اگه شما گریبان چاك زدی،پس زین العابدین چی بگه كربلا،یا الله،گریبان چاك زد امام عسگری،اما كربلا،زین العابدین دید همه دارن بدنهارو دفن می كنن،هیچكی به بدن حسین نگاه نمی كنه،حسین...........عمه چرا بدن بابامو دفن نمی كنن،مگه بابای من،مسلمون نیست،چرا بدنهای خودشونو دفن می كنن،یكی نبود بگه زین العابدین،صبر كن،الان یه كاری می كنن،دیگه بدن بابات پیدا نباشه، الان ده نفر میان،اسباشونو میارن،فرج امام زمان بگو حسین..... @asharmadahiii
✍حضرت امام كاظم (ع) فـرمودند: رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دوچندان ، و گناهان را پاك مى كند. هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، آتش دوزخ مسیر يك ساله از او دور شود ،و هر كس سه روز روزه بدارد ،بهشت برای او واجب شود . 📚 من لا يحضره الفقيه ، ج‏ 2 ، ص92. @asharmadahiii
جاسوسان حکومت متوکل به او گزارش دادند که در خانه امام هادی علیه السلام کتاب‌ها و سلاح‌هایی است که شیعیانش در قم فرستاده‌اند و امام تصمیم دارد علیه دولت او قیام کند. متوکل گروهی از ماموران ترک را مأموریت داد که شبانه به خانه امام هجوم ببرند. مأموران به خانه امام هادی علیه السلام ریختند ولی چیزی در خانه نیافتند. فقط مشاهده کردند که امام در اطاقی دربسته بر روی سنگریزه ها و شن هایی نشسته، رواندازی از پشم روی خود انداخته و مشغول تلاوت قرآن است. آنها او را با همان حالت دستگیر کردند و نزد متوکل بردند و گفتند:« چیزی در خانه اش نیافتیم و او را در حال قرائت قرآن رو به قبله دیدیم.» امام هادی علیه السلام در حالی وارد مجلس متوکل شد که جام شراب در دست متوکل بود. چشم او که به امام هادی علیه السلام افتاد، امام را تعظیم کرد و در کنار خودش نشاند و جام شرابی را که به دست داشت به امام تعارف کرد. امام فرمود:« سوگند به خدا هرگز گوشت و خونم با شراب آمیخته نشده و نخواهد شد. از من در گذر.» متوکل که چنین دید، به امام هادی علیه السلام گفت:« پس برایم شعری بخوان.» امام پاسخ داد:« من کم شعر می خوانم .» متوکل گفت:« راهی نداری جز اینکه شعری بخوانی.» حضرت هادی علیه السلام اشعاری را با این مضمون بیان فرمود: «پادشاهان برفراز قله‌ی کوه‌ها عمر خویش را سپری کردند در حالی که نگهبانانی نیرومند از آنها حراست می‌کردند. اما قله‌های بلند سودی برای آنها نداشت و بعد از دورانی که با عزت سپری کردند، از دژها و قلعه‌های محکم خویش به پایین کشیده شدند، در گودال‌هایی (قبرها) جای داده شدند و چه بد مکانی است قبرهای آنان! پس از مرگ آنان، کسی رو به آنان فریاد برآورد که کجاست آن دستبندها و تاج‌ها و زیورآلات؟ کجاست چهره‌هایی که در ناز و نعمت بودند و در برابر آنان پرده‌های رنگارنگ آویخته می‌شد؟ در این هنگام قبر از طرف آنان با زبان گویا چنین گفت که کرم‌های زیر خاک بر آن چهره‌های نازپرورده راه می‌روند. زمان درازی آنان خوردند و نوشیدند و امروز خود خوراک و طعمه کرم‌ها هستند.» اشعار امام هادی علیه السلام که به پایان رسید، صورت متوکل از اشک خیس شده بود، جام شرابش را به گوشه‌ای پرت کرده بود و باقی حاضران در مجلس نیز گریسته بودند. متوکل چهار هزار دینار به امام هادی علیه السلام داد و او را با احترام و تکریم به منزلش برگرداند. منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 211، از کتاب مروج الذهب مسعودی. @asharmadahiii