سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین
سلام مادر عصمت، سلالۀ «یاسین»
سلام دختر«طاها» و نور و طور سلام
سلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام
تو وارث شرف و احتـرام فـاطمهای
تو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمهای
عجیب نیست که بابا به تو سلام کند
و یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند
تو پـارهای ز تـن پاک احمدی، بانو
تـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو
حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداست
مزار گمشدۀ فاطمه در آن پیداست
تو شونکـرده بـرای تمام خلق، امی
تو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی
به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنند
زیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند
تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریایی
بـه اش آل محمــد همیشـه زهــرایی
سزد که اهل سماوات، خاک پات شوند
خوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند
خوش آمدی بـه دیار قـم عمـه سادات
قـدم قدم به قدومت ز اهل، قم صلوات
به این مقام و به این شوکت و به این اجلال،
سـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال
عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـل
ز مـامِ ناقــۀ تــو روی دوشِ جبـرائیل
عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلک،
به خـاکبوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک
عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر
که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر
عجب نه اهـل قـم ار افتخـار میکردند
به جـای شـاخۀ گل، سر نثار میکردند
زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو
ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو
ز نـاقـهات همگـی احتـرام مـیکردند
نهـاده دست به سینه، سلام میکردند
به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد
جنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد
به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلاب
زدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟
به هـر قـدم صلـواتت نثـار میکردند
تو را به خانۀ «موسیبنخزرج» آوردند
به بند ناقۀ تو، دسته دسته چنگ زدند
ولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند
قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود
که جای عمـۀ سـادات در خرابه نبود
به سوی عمۀ تو شامیان چو رو کردند
به جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند
به اجر اینهمه ارضِ ادب، کرامت کن
به روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن. @asharmadahiii
رباعيات صلوات براي حضرت كريمه اهل بيت حضرت معصومه(س)
بر چشمۀ نور؛ دخت موسی صلوات
بانوی بهشــــت و روح والا صلوات
معصومه به قم نشان و یاد زهراست
تقــــدیم بدان نشـــــان زهرا صلوات
بر بانوی با شـــــــــــکوهِ ایران صلوات
معصومه؛ به روحِ دین و ایمان صلوات
آمد زِ مدینـــة النبـی ســـــــوی رضــــا
بر خواهر و آن امام از جـــان صلوات
بانوی کرامت و صفـــا را صلوات
آن خواهر و زائر رضا را صلوات
تقدیم بدان شفیعه در باغ بهشــــــت
معصومه؛ نشـــان اولیا را صلوات
بر دختِ امام هفتــم از جان صلوات
بر فخر و شکوهِ قم هزاران صلوات
معصومه که او شفیعۀ روز جزاست
تقدیم بر او چو آبشـــــــاران صلوات
بر خواهـــــــــرِ آفتــــاب تابان صلوات
معصومه، برآن شـــــکوه ایمان صلوات
بر طلعت نور و فخر قــــــم، دختِ امام
چون جاریِ چشمه ها چو باران صلوات
بر آیینه ی بتول اطهر صلوات
بر روشنی چشم پیمبر صلوات
بر حضرت معصومه فروغ سرمد
آن دسته گل موسی جعفر صلوات
برآیینه جمال داور صلوات
بر روشنی چشم پیمبر صلوات
برحضرت معصومه فروغ سرمد
بر دسته گل موسی جعفرصلوات
ای آینه ی تقوی وی شاخه گل طوبی
هستی ز تو شد زیبا یا حضرت معصومه
از جود و سخای تو از لطف و عطای تو
قم گشته بسی احیا یا حضرت معصومه
ای که به قم قدر و بها داده ای
کشور ما را تو صفا داده ای
نام تو بر قلب صفا می دهد
روضه تو بوی رضا(ع)می دهد
یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم
چون جنت اعلا، حرم محترم قم
بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی
دردانه زهرا و ملائك خدم قم
این مژده بس او را كه بهشت است جزایش
هر كس كه زیارت كندش در حرم قم
ای مظهر عصمت خدا معصومه
کن مرحمتی به سوی ما معصومه
ازما تورضا باش به جان زهرا
ای نام برادرت رضا،معصومه
ای آینه ی تقوی وی شاخه گل طوبی / هستی ز تو شد زیبا یا حضرت معصومه
از جود و سخای تو از لطف و عطای تو / قم گشته بسی احیا یا حضرت معصومه . . .
.
قم از تو صفا دارد هرکس که تو را دارد / غمگین نبود فردا یا حضرت معصومه
تو دختر موسایی چون فاطمه یکتایی / محبوب دل طاها یا حضرت معصومه. @asharmadahiii
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:
آن حضرت در روايتى فرمود:
«هركس معصومه را در قم زيارت كند،مانند كسى است كه مرا زيارت كرده است.»
اين لقب، كه از سوى امام معصوم به اين بانوى بزرگوار داده شده، گوياى جايگاه والاى ايشان است.
امام رضا(ع) در روايتى ديگر مى فرمايد:
هركس نتواند به زيارت من بيايد، برادرم را در رى يا خواهرم را در «قم» زيارت كند كه ثواب زيارت مرا در مى يابد.
لقب ديگر حضرت معصومه(س) «كريمه اهل بيت» است. اين لقب نيز بر اساس رؤياى صادقانه يكى از بزرگان، از سوى اهل بيت به اين بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى اين رؤياى صادقانه بدين شرح است :
مرحوم آيت اللّه سيّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشى (ره) بسيار علاقه مند بود كه محل قبر شريف حضرت صدّيقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پايان رساندن ختم و توسّل بسيار، استراحت كرد. در عالم رؤيا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و يا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام صادق (ع) : كسى كه آل حضرت را زيارت كند در حالى كه آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت مى رود.
@asharmadahiii
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه
قم کجا شام کجا عزت ودشنام کجا؟
گل اکرام کجا سنگ لب بام کجا؟
من گرفتار شدم عمه گرفتار ولی
دل آرام کجا هلهله عام کجا؟
من شدم ناله نشین عمه شده ناله نشین
محمل بسته کجا ناله بیمار کجا؟
عنبرو عود کجا آتش نمرود کجا؟
تن تبدار کجا شعله به انبار کجا؟
معجر پاره کجا دختر آواره کجا؟
وحشت طفل کجا....؟
@asharmadahiii
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
💐دل یه دنیا آرومه
💐شب میلاد خانومه
@asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ دلم راهی قم می شود
در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی @asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام على مولاتنا فاطمة المعصومة ...
@asharmadahiii
مداحی آنلاین - میزنه دلم پر سمت حرم - محمدرضا طاهری.mp3
12.75M
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
میزنه دلم پر
سمت حرم
محتاج توام
بانوی کرم
بی بی تویی یاور و همدم و خواهرِ شاه خراسان (بی بی جان) 2
بی بی تویی صاحب عزت و شوکت و قبله ایران (بی بی جان) 2
توی دنیا خانوم
حرمت (بی همتا) 3
تو مثه سلطانی
کرمت (بی همتا) 3
یا فاطمه یا معصومه 4
*
سمت و سوی دل
به مسیر نجف
عالم یه طرف
حیدر یه طرف
مولا تو مسیرِ امن و امانی و جانِ جهانی (یا حیدر) 2
مولا تو امیرِ کون و مکانی و فخرِ زمانی (یا حیدر) 2
شده پا بست تو
دل من (دست تو) 3
همه شیدای تو
یه جهان (مست تو) 3
حیدر حیدر علی مولا 4
*
لبخند خداست
این قرصِ قمر
اشک شوقه
توو چشمای پدر
بی بی داره بارون گل میریزه روی هر قدم تو (تو این خونه) 2
بی بی سر سفره ی لطف تو کلِ جهان همین امشب (مهمونه) 2
دل بابا میره
توی اغوش مادر وقتی میخندی
میگه مادر ای جان
تا که وقت خوابت چشمات و میبندی
یا فاطمه یا معصومه 4
*
شوقه حرمت
شوره دل ماست
راهِ حرمت
از کرب و بلاست
بی بی بیا باز دل مست و خرابم و واله و عاشق و (شیدا کن) 2
بی بی تو رو جون برادرت امشب کرب بلامو (امضا کن) 2
دلم و از اینجا
تا حرم (پر میدم) 2
برای دیدار حرمه
اربابم (سر میدم) 2
حیدر حیدر علی مولا 4
*
@asharmadahiii
در روایتی از امام رضا علیه السلام اینگونه بیان گردیده است که فرمودند: «لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً إلاّ أنْ یَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: سُنَّهٌ مِنَ اللهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلیّهِ، أمَّا السَّنَّهُ مِنَ اللهِ فَکِتْمانُ السِّرِّ، أمَّا السُّنَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ مُداراهُ النّاسِ، اَمَّا السُّنَّهُ مِنْ وَلیِّهِ فَالصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ.»[1]
مؤمن، حقیقت ایمان را درک نمى کند مگر آن که 3 خصلت را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که کتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که مدارا کردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که صبر و شکیبائى در مقابل شدائد و سختى ها باشد.»
حضرت، سه ویژگی را برای مومن برمی شمرند که هر یک از ویژگی ها را منوط به فردی می کنند:
سنت اول از خداوند، که انسان مانند خداوند ستار و پوشاننده اسرار دیگران باشد.
سنت دوم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که مدارا کردن با مردم است.
و سنت سوم که باید از امامش یاد بگیرد، صبر و استقامت در مشکلات است.
اولین ویژگی: کتمان اسرار افراد
مومن باید مانند خداوند متعال، پوشاننده و کتمان کننده اسرار دیگران باشد.
یکی از صفات خداوند ستاریت اوست. معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد.
ستاریت دو جنبه تکوینی و تشریعی دارد؛ با توجه به جنبه ی تکوینی برخی از صفات و آفات درونی انسان، بر دیگران پوشیده می ماند و کسی از آن خبر ندارد؛ اما از لحاظ جنبه ی تشریعی، انسان مومن نباید از عیب دیگران سوء استفاده کرده و آنرا افشاء نماید؛ و در روایات نیز از این افشاء راز یا عیب دیگران نهی شده است؛
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیتش به ابوذر می فرماید: «الَمجالِسُ بِالْامانَةِ وَ افْشاءُ سِرُّ اخیک خِیانَةٌ»[2] مجالس امانت و افشا سرّ برادرت خیانت شمرده می شود.
در حدیث بالا، حضرت بصراحت به افشاء سر برادر ایمانی را خیانت شمرده است و ناگفته پیداست که کسی که خیانت کند، هرگز مومن نخواهد بود. چون مومن به برادرش خیانت نمی کند؛ علت آن است که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «المُؤمِنُ لا یَغُشُّ أَخَاهُ، وَ لا یَخُونُهُ، وَ لایَخذُلُهُ، وَ لا یَتَّهِمُهُ.»[3] مومن با برادر مومنش فریبکاری نمی کند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی زند.
پس یکی از خصلت های مومن کتمان اسرار برادران مومن است.
یکی از صفات خداوند ستاریت اوست. معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد.
ویژگی دوم: مدارا کردن با مردم
مدارا کردن با مردم، نشانه عقل آدمی است؛ یعنی انسانی که در اجتماع با دیگران، با نرمخویی رفتار می کند، مردم او را انسان عاقلی خواهند دانست؛ مدارا کردن با مردم باعث می شود که انسان هم در دنیا، از بسیاری از آفات بدور باشد و هم از لحاظ دینداری، مورد احترام خواهد بود؛ چرا که امام باقر علیه السلام فرمود: «سلامةُ الدّین و الدّنیا فی مداراة ِ الناس»[4] سلامت دین و دنیا، در مدارا کردن با مردم است.
نکته بسیار مهم در مدارا کردن با مردم آن است که انسانی که با دیگران با نرمی و مدارا رفتار می کند، او را از مصیبت ها و بلاها دور می کند؛ چون نرمی با مردم صدقه است؛ چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مدارا کردن با مردم را «صدقه» می دانند و می فرمایند: «مُداراةُ الناس صدقةٌ»[5]
یعنی نقطه مشترک بین صدقه و مدارا کردن، دوری از آفات است؛ همانگونه که صدقه انسان را از آفات دور می کند، بوسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت ها و بلایا مصون می ماند.
ناگفته نماند، که مدارا کردن با مردم هم جنبه دنیایی و مادی دارد و هم جنبه اخروی و معنوی. این مطلب از حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که: «مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإیمانِ، و الرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیش.»[6] مدارا کردن با مردم، نصف ایمان است و نرمى و مهربانى کردن با آنان، نصف زندگى است.
پس مدارا کردن با مردم، نصف ایمان و نصف زندگی است.
مدارا کردن با مردم باعث می شود، عمل انسان کامل شود و اگر مدارا کردن با مردم تحقق نیابد، عمل انسان کامل و تمام نخواهد شد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه ِ و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ.»[7]
سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او تمام و کامل نیست: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند.
نقطه مشترک بین صدقه و مدارا کردن، دوری از آفات است؛ همانگونه که صدقه
انسان را از آفات دور می کند، بوسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت ها و بلایا مصون می ماند.
ویژگی سوم: صبر و استقامت در مشکلات
قرآن کریم یکی از مدال های بزرگی را که به حضرت ایوب علیه السلام می دهد، صبر در مشکلات می دهد؛ قرآن کریم، در مورد ایشان می فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا»[8] ما ایوب را بنده صابری یافتیم؛ اما جایگاه صبر، در بین عبادات همچون سر به بدن است؛ که اگر سر نباشد، بدن نیز نخواهد بود؛ آیا بدن بدون سر فایده ای دارد؟ همانگونه صبر، در بین عبادات است که بدون آن دیگر عبادات فایده ای ندارند.
این مطلب در حدیثی از امام على علیه السلام نقل شده که فرمود: «الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ.»[9]
نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.
پس صبر، جایگاه قدرتمندی در بین عبادات دارد؛ و صد البته که مراتبی دارد که همه ی عبادات آدمی را شامل می شود؛ صبر در طاعت، صبر در مصیبت و صبر در معصیت که هر یک اجر و پاداشی بس بزرگ را در پی دارد؛
یکی از آثار صبر در مشکلات، آن است که صابر، با صبر بر مشکلات یک سوم از حقیقت ایمانش را تکمیل می کند؛ چنانچه امام رضا علیه السلام فرمود: «لَا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَایَا.»[10]
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.
بنابر این، صابر می تواند با صبر بر مشکلات، پازل های ایمانی اش را تکمیل کرده و خودش را به جرگه ی عابدان برساند؛ و این گونه است که امام رضا علیه السلام فرمود که مومن در او سه خصلت باید وجود داشته باشد که یکی از آنها سنتی از امامش است که باید او نیز در مشکلات صبر پیشه کند.
پی نوشت:
[1] بحارالأنوار(ط ـــ بیروت) ج 75، ص 334.
[2] بحار الانوار، ج 77، ص 91.
[3] الخصال، ج۲، ص۶۲۲
[4] عیون الحکم و المواعظ، للیثی، ص285، ح 5152
[5] نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله، ص720 ح 2736
[6] الکافی : ۲/۱۱۷/۵
[7] الکافی : ۲/۱۱۶/۱
[8] سوره ص، آیه ۴۴
[9] کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص90، ح9
[10] تحف العقول، ص446 / بحار الانوار، (ط-بیروت) ج 75، ص 339. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - گدایم گدایم گدا را ببین - مهدی رسولی.mp3
13.83M
#مناجات با خدا ،
گدایم گدایم گدا را ببین
من زار بی دست و پارا ببین
خدا امشب این گریه ها را ببین
و با بنده ات کن مدارا! ببین
زمین خورده ای آمده در زده
فراری در خانه ات آمده
فراری ترین بنده اینجا منم
گرفتار بازی دنیا منم
همان کس که افتاده از پا منم
دراین جمع الوده تنها منم
بیا و مرا باز امشب ببخش
بحق ابالفضل و زینب ببخش
دراین زندگی معنویت نبود
برای مناجات همت نبود
عبادات من هیچ عبادت نبود
به جز بخل و کبر و منیت نبود
فراموشکارم فراموشکار
به فکر همه بیخیال نگار
زمستانم آمد بهاران گذشت
جوانی من رفت آسان گذشت
به غیبت به تهمت به خسران گذشت
بدون توجه به قران گذشت
دگر خسته ام از خودم عفو کن
مسلمان اسمی شدم عفو کن
اگر آمدم کار من با علیست
مناجات من یاعلی یاعلیست
دلم قرص با عشق مولا علیست
شدم رعیتش چون که آقا علی ست
خدایا به قلبم شعف را بده
شب آرزوها نجف را بده
علی مرد علی شیر علی قبله گاه
علی حضرت نور روحی فداه
علی آینه پیش روی اله
علی شد پناه من بی پناه
سخن از علی شد خدایی شدیم
مسلمان یک آشنایی شدیم
شب جمعه آمد هوایی شدیم
و از ری همه کربلایی شدیم
که ما بی پناهیم و آقا مجیر
امیری حسین و نعم الامیر
حسینی که یک ظهر عطشان شد و
به میدان که زد تیرباران شد و
سرش را شکستند بی جان شد و
گرفتار سرنیزه داران شدو
زمرکب زمین خورد و با ضرب پا
به گودال هل دادنش گرگها
هجومی شد آغاز و سر ذبح شد
زمین خورد دختر پدر ذبح شد
ته چال خیرالبشر ذبح شد
و با خنده صدنفر ذبح شد
پی کشتنش با وضو آمدند
لباس تنش را اراذل زدند. @asharmadahiii