eitaa logo
دانلود
من ذاکر انا الیه راجعونم                      من خاطرات جانگداز دشت خونم در کربلا بودم صغیری پنج ساله             همراه بابایم مرا بردند اسیری دیدم پرستوهای دین را پر بریدند       در قتلگه جدم حسین را سر بریدند آقا امام باقر همه صحنه های دلخراش کربلا را شاهد بود ، عاشورا را دیده ، قتلگاه را دیده امام باقر ، کوفه را دیده امام باقر، اما امروز مدینه یک پارچه غوغا بود ، مردم با سر و پای برهنه عقب جنازه امام باقر راه می رفتند آقا امام صادق شال عزا به گردن انداخته ، بدن امام باقر را آوردند کنار قبر عزیزانش دفن کردند ، مردم تجلیل و احترام کردند پسر فاطمه را ، اما دلهای آماده: ولی از شما می پرسم بدن پسر اینطور برداشته می شود احترام می شود اما بدن مادرش چند نفربیشتر نبودند غریبانه بدن زهرا را تشییع کردند غریبانه دفن کردند با همین حال صدا بزنید یا زهرا. @asharmadahiii
✅انسان پیر می شود ، اما دو خصلت در او جوان مۍ شود ✍️در روایت آمده که: آدم پیـر مے شود ، اما دو صفت در او جـوان مے شود: ☝️ یڪی حـرص ✌️و یڪی آرزوی دراز هشتاد سـال دارد تازه به زنش مے گوید : ”مي رویم شمرون خـانه مے خریم“ زنش مۍ گوید: تو هشـتاد سالته. مے گوید: نه یڪ زمینۍ دارم ، مۍ خواهم بسازم، نقشه اش را هم گـرفتم در شمرون! آدم کہ پیــر مے شود بیشتـر اسکنـاس می شمارد، بعضے ها عجیب علاقہ به پول شمــردن دارند. @asharmadahiii
"اَللّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بارِكْ عَلى قَمَرِ الْاَقْمارِ وَ نُورِ الْاَنْوارِ، وَ قائِدِ الْاَخْیارِ وَ سَیِّدِ الْاَبْرارِ، وَ الطُّهْرِ الطّاهِرِ وَ الْبَدْرِ الْباهِرِ، وَ النَّجْمِ الزّاهِرِ وَ الْبَحْرِ الزّاخِرِ، وَ الدُّرِّ الْفاخِرِ، اَلْمُلَقَّبِ بِـالْباقِرِ، اَلسَّیِّدِ الْوَجیهِ، اَلْاِمامِ النَّبیهِ، اَلْمَدْفُونِ عِنْدَ جَدِّه وَ اَبیهِ" *حتما میدونید حاجیا همه رفتند مکه،هیچ شیعه ای کنار قبر امام باقر نیست. سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش *نه نه نه* سلام من به بقیع و به چار قبر رفیعش *امشب اومدم برات گریه کنم، ای کتک خورده ی کربلا! ای کتک خورده ی نینوا...* "اَلحِبْرِ الْمَلِىِّ عِنْدَ الْعَدُوِّ وَ الْوَلِىِّ، اَلْاِمامِ بِـالْحَقِّ الْاَزَلِىِّ، اَبى جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَیْهِمَا السَّلامُ" *میگه رفتم خدمت اون عارف دیدم داره گریه میکنه،حال بکاء شدیدی داره،وقتی آرام تر شد گفتم:آقاجان چرا گریه میکردی؟گفت:یه وقت دیدم زمین و آسمان دارند گریه میکنند،در و دیوار دارند گریه میکنند،امروز روز شهادت یکی از امامان ماست.میگه اون معمم وارد شد،آقاجون امروز چه روزیه؟روز شهادت باقرالعلومه.روز عجیبیه.کم کم مسلم رو میکشند،یکی دو روز دیگه امام حسین به سمت کربلا حرکت میکنه.امام باقر میخواد بره کربلا.حالا من روضمو این جوری شروع کنم:* نگاه کودکی ات دیده بود قافله را تمام دلهره ها را ، تمام فاصله را هزار بار بمیرم برات ، می خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را *میخوام از قافله ی اسیری بگم...امام باقر روضه امام حسین رو خیلی دوست داره،اصلا روضه رو خیلی دوست داره.مرحوم کلینی در کافی روایت کرده:امام صادق فرمود پدرم به من فرمود:" جَعْفَرُ! اَوْقِفْ لی مِنْ مالی کَذا وکذا النّوادِبَ تَنْدُبُنی عَشْرَ سِنینَ بِمنی اَیّامَ مِنی"پسرم بگو ده سال تو منا ایام حج برای من روضه بخونند،برای من گریه کنند. ای کاش ما میومدیم مدینه...آخه ماهم دلمون تنگ شده.یه مدینه مارو ببر! یه جور دیگه بگم:"اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام و زیاره قبر نبیک والائمه علیهم السلام...لبیک و سَعدَیک لا شریک لک لبیک..."خوش به حال اونایی که رفتند عرفات،بهتر اونایی که عرفه میرن کربلا...خاک به سر من... همراه خود مرا عرفه کربلا ببر آنجا نشد مسافر بیت عتیق کن... دلم برات تنگ شده،کربلا میخوام حسین جان* هزار بار بمیرم برات ، می خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را تو انتهای غمی ، از کجا شروع کنم خودت بگو ، بنویسم کدام مرحله را؟ چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را چه کودکیِ بزرگی است این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را *قربون اون پای خون آلودت بشم آقا...* میان سلسله مردانه در مسیر خطر گذاشتی به دل درد ، داغ یک گِله را چقدر گریه نکردید با سه ساله ، چقدر! به روی خویش نیاورده اید آبله را هنوز یک به یک ، آری به یاد می آری تمام زخم زبان های شهر، هلهله را مرا ببخش که مجبور می شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را *حسیییین.... بذار یه جور دیگه از زبون امام باقر بگم: مگه یادم میره شش ماهه و سرِ بریده مگه یادم میره اشکای دختر شهیده مگه یادم میره غم هایی که کسی ندیده (مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت مگه یادم میره ناموس حیدر و جسارت)۲ مگه یادم میره دروازه ی شام و اسارت همیشه جلو چشممه وداع آخر همیشه جلو چشممه قصه ی معجر الهی بمیرم برای غصه ی مادر *بریم علقمه؟* مگه یادم میره وقتی عمو رفت و نیومد *آی حسین حسین حسین...قراره کنار علقمه بمیری...* مگه یادم میره وقتی عمو رفت و نیومد کنار علقمه دیدم بارون تیر میومد *این عین مقتله.میگه وقتی ابالفضل بالای اسبه"فَاَتَتهُ السِهام کالمَطَر*مثل بارون تیر میومد* مگه یادم میره آقام حسین خمیده اومد۲ *آقا جونم امام باقر دیگه دیدی؟!* مگه یادم میره تشت طلا و سر بابا مگه یادم میره اشک یتیم و درد دلها مگه یادم میره ویرونه و روضه ی زهرا... *یا امام باقر گفتی ویرونه یاد مادرت کردیم،حالا به مادرت چی میگی؟* الهی بمیرم برا زخمای پهلوت نبینم جای دست عدو رو ... نبینم باباجون داره میسازه تابوت نبینم.... @asharmadahiii
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ. من پنجمین ولی خداوند قادرم شب شهادت امام باقر علیه السلام،روضه خوان كربلاست،از دوران كودكی همه ی مصائب و روضه های كربلا رو به عینه دیده. من پنجمین ولی خداوند قادرم همنام مصطفی و ملقب به باقرم گنجینه ی علوم الهی است سینه ام از نسل سفره دار کریم مدینه ام مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم با یک نظر ز کار گره باز می کنم ای گرفتارها،مریض دارها،سفره ی امام باقر همیشه تو مدینه پهن بوده،سجیّت این خانواده كرم ِ،عادتشون احسان ِ،لذا امشب بگو آقاجان:مارو كنار بقیعت جا بده،میدونم امشب گریه كن نداری،غریب تر از همیشه ی مدینه ای،مدینه خصوصاًشب ها كنار بقیع، اونایی كه رفتند می دونند الان نه یه شمعی،چراغی. آقاجان مارو یه صدا بزن كنار بقیعت امشب،ما هم یه گوشه ای برای خودمون گریه كنیم.مولای من: مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم با یک نظر ز کار گره باز می کنم آقاجان گره به كار ما افتاده،با یه نگاه گره مارو باز كن،خودش داره روضه میخونه بانی روضه های غروب منا منم دلت بره صحرای منا و عرفات،فردا دیگه حاجی ها كم كم به طرف عرفات و منا حركت می كنند، امام باقر دل من و تو رو با خودش می بره. بانی روضه های غروب منا منم پرچم به دوش ماتم کرببلا منم من شاهد مصیبت عظمای عالمم من شاهد غریبی آقای عالمم از زبون امام باقر این فراز ها چقدر آشناست،امشب اومدی برای اون آقایی گریه كنی كه عاشورا یادگاریه این آقاست. بأبی أنت واُمی این جوری آقا و جدش رو صدا میزنه: إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ ، وَوَلِیٌّ لِمَنْ والاكُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ. آقاجان یا امام باقر حرف دل این مردم شب شهادتت اینه:یه وقت آدم دلش می خواد بره كربلا،یه وقت دلش می خواد بره مدینه، اما دلم میخواد شب شهادتت هم مدینه باشم، هم كربلا باشم.یه چشمت اشك زائر مدینه، یه چشمت اشك زائر كربلا،از مدینه ی امام باقر بریم كربلا. عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را چقدر آقا امام باقر این خاطرات كربلا مدام مقابل چشمش بود،مثل باباش زین العابدین مرتب برا حسین و كربلا گریه می كرد،لذا امشب از امام باقر اشك برا محرم رو بخواه،اگه می خوای امام باقر چیزی بهت عطا كنه این رو بخواه،گدای زرنگی باش،چیز كمی نخواه،دنیا میگذره با پستی و بلندیش،اونی كه از امام باقر می خوای سوز برای محرم باشه. عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را نفس سوخته از خاطره ای پرپر را روضه خوانی ِ مرا گرم نمودی امشب روضه ی آنهمه گل، آنهمه نیلوفر را آقاجان هر شب به یاد جدت روضه خواندی،اما دیگه امشب راحت شدی از این همه گریه و ناله آخرین حلقه ی شبهای محرّم هستم شکر، ای زهر ندیدم سحـری دیگر را حالا اهل ناله باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است باورم نیست تماشای تنی بی سر را حسین....آقاجان یه ذره از اون روضه هارو برا ما بخون،ما هم شب شهادت چشمامون خشك نمونه،صحنه های زیادی رو امام باقر دیده،اصلاًروضه ی امام باقر تكرار عاشوراست،من یه دونه از عاشورا بگم،یه دون هم از شام بگم،روضه ی من همینه،عاشورا رو آماده ای تحویل بگیر،خیلی ها با این روضه گریه كردند،امام باقر محاله یادش بره،كجای عاشورا؟چه لحظه ای از عاشورا دل امام باقر رو می سوزونه؟ناله ی عاشورایی می خوام،والا خوندن این روضه كار سختیه باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدن سوختن چارقد دختر را حسین....دیگه چی دیدی آقا؟ غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک غارت پیرهـن و غـارت انگشتر را یادم نمیره اون صحنه رو كه همه فرار می كردند،یه مرتبه دیدم عمه زینبم كنار خیمه ی بابام مضطرب و نگران هی دست رو دست میزنه،هی دست رو سر میزنه،اومدن گفتند زینب چرا اینجا ایستادی؟چرا فرار نمی كنی؟عمه ام گفت:آخه زین العابدین تو خیمه است.امام منه،حفاظت از جانش وظیفه ی منه،اما چه كردند؟ خودم دیدم دور عمه ام حلقه زدند نامحرم ها،همه داد می زدند،همه فریاد می زدند.دیگه چی دیدی آقا جان؟یه صحنه ی دیگه از شام،دلت رو آتش میزنه شب شهادتی،كربلا با هر كیفیتی بود گذشت،این خانواده خانواده ی شهادتند،اینها از پیغمبر ،امیرالمؤمنین،مادرشون زهرا، همه با شهادت آمیختند،همه در مورد شهادت كلام دارن
د،خود زین العابدین فرمود: إنّ القَتْلَ لنَا عادَة ، وكرَامَتُنا من الله ، الشّهادة. اما اونی كه دل امام باقر رو آتش زد،آخ بمیرم چهل منزل،زنجیر به دست و پای زین العابدین،طناب به دست و پای بچه ها،ببینه از این شهر به اون شهر،امان از اون ساعتی كه پشت دروازه ی ساعات اهلبیت حسین رو نگه داشتند،به جای اینكه بیان آرامشون كنند،شهر رو آذین بستند،اما باقر تا آخر عمر برای این روضه گریه كرد،كدوم روضه؟خودم دیدم سر جدم تو طشت طلا قرآن می خواند: بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ هر جا صدای قرآن می شنید یاد سر بریده می افتاد وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ كسی كه قرآن می خونه لباش رو بوسه می زنند،اما خودم دیدم با چوب خیزران....حسین...صدات برسه كربلا...آی حسین... @asharmadahiii
وقت جان دادن لبانش یاد بابا می کند  پیش چشم مادر خود دیده دریا می کند  فاطمه بالا سرش آمد به وقت احتضار  چشم خود را بهر دیدارش کمی وا می کند  چون که سَم آتش به جان پر شرارش می زند  خیمه ای در قلب خود از داغ بر پا می کند  آه و فریادش درون حجره ی دلواپسی  خون دل بر دیده ی بارانی ما می کند  بعد از این عمر پر از محنت امام پر محن  خویش را آماده ی دیدار عقبا می کند  گاه او از یاد زینب دیده اش پر اشک گاه  یاد شام و کوفه از آن داغ عظما می کند  وقت مرگش هم به یاد خیمه های عشق بود  گریه بهر معجر و بر ظلم اعدا می کند  هر که شد مشمول رزق عشق باقر او به حتم  پشت بر جاه و جلال و مُلک دنیا می کند  چنگ بر دامان باقر زن تو ای جویای علم هر کسی را با نگاه خویش دانا می کند. @asharmadahiii
با زهرِ کینه، تاب وتوانم‌ گرفته شد  قوّت نماند و باز زبانم گرفته شد  ماندم در این حوالیِ غمها چه می شود؟  در این شرایطی که‌ توانم گرفته شد    تا خاطرم رسید مراثیِ کربلا  ای وایِ دل که امانم گرفته شد  وقتی زدند عمّه ی مظلومه بر زمین  آوار شد زمین و زمانم گرفته شد  بر عمّه ی سه ساله ی من حرفِ بد زدند  حسّی غریب آمد و جانم گرفته شد  گودالِ قتلگاه دلم را شکسته است  با یک سری تمامِ بیانم گرفته شد  ای وای از اسارت و از زجرِ کوفیان  غیرت رسید و‌اشکِ روانم گرفته شد  از شامِ پُر بلا چه بگویم چها گذشت  از صحبتش عجیب دهانم‌ گرفته شد  بزمِ شراب و مجلسِ نامحرمانِ شهر  دیگر بس است نام و نشانم گرفته شد . @asharmadahiii
مداحی آنلاین - گریه امام محمد باقر - حجت الاسلام رفیعی.mp3
1.69M
🏴 (ع) ♨️گریه امام باقر(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - بگو که برام گریه کنند گریه کنا - میثم مطیعی.mp3
12.99M
بگو که برام گریه کنن گریه کنا تا ده سال توی منا (1) گریه کنن برای من با روضه‌های کربلا گریه کنن آخه یه عمره یاد غمش دل و سوزونده گریه کنن برا شهیدی، که بدنش رو خاکا مونده شهیدی که شد، چشمای آسمون، غرق اشک عزاش عمریه روضه خوندم براش قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا (2) مظلومٌ عطشانٌ بکربلا حالا که نمونده رمقی توی پاهام از اثر زهر هشام یادم میاد مصیبت اسیری کوفه و شام آبله بود، به روی پاها، لاله می‌ریخت به روی خاکا روضه می‌شد دوباره بر پا، هر کی می‌گفت کجایی بابا می رسید به گوش، از روی نیزه ها، آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الْخَشَبِ وَ العَصا مظلومٌ عطشانٌ بکربلا. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - در دو روز زندگی غربت فراوان - محمود کریمی.mp3
5.32M
در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام بارها از پیکر خود ، رفتن جان دیده ام . از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام . حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام . در منا آب گوارا دست زائرها دهید حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام . زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند ؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام . شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام . خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام . کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام . آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام آن قدر در پای خود خوار مغیلان دیده ام . چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام . خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام . یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام . با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عمه ی هم بازی ام را کنج ویران دیده ام @asharmadahiii
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ. من پنجمین ولی خداوند قادرم شب شهادت امام باقر علیه السلام،روضه خوان كربلاست،از دوران كودكی همه ی مصائب و روضه های كربلا رو به عینه دیده. من پنجمین ولی خداوند قادرم همنام مصطفی و ملقب به باقرم گنجینه ی علوم الهی است سینه ام از نسل سفره دار کریم مدینه ام مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم با یک نظر ز کار گره باز می کنم ای گرفتارها،مریض دارها،سفره ی امام باقر همیشه تو مدینه پهن بوده،سجیّت این خانواده كرم ِ،عادتشون احسان ِ،لذا امشب بگو آقاجان:مارو كنار بقیعت جا بده،میدونم امشب گریه كن نداری،غریب تر از همیشه ی مدینه ای،مدینه خصوصاًشب ها كنار بقیع، اونایی كه رفتند می دونند الان نه یه شمعی،چراغی. آقاجان مارو یه صدا بزن كنار بقیعت امشب،ما هم یه گوشه ای برای خودمون گریه كنیم.مولای من: مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم با یک نظر ز کار گره باز می کنم آقاجان گره به كار ما افتاده،با یه نگاه گره مارو باز كن،خودش داره روضه میخونه بانی روضه های غروب منا منم دلت بره صحرای منا و عرفات،فردا دیگه حاجی ها كم كم به طرف عرفات و منا حركت می كنند، امام باقر دل من و تو رو با خودش می بره. بانی روضه های غروب منا منم پرچم به دوش ماتم کرببلا منم من شاهد مصیبت عظمای عالمم من شاهد غریبی آقای عالمم از زبون امام باقر این فراز ها چقدر آشناست،امشب اومدی برای اون آقایی گریه كنی كه عاشورا یادگاریه این آقاست. بأبی أنت واُمی این جوری آقا و جدش رو صدا میزنه: إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ ، وَوَلِیٌّ لِمَنْ والاكُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ. آقاجان یا امام باقر حرف دل این مردم شب شهادتت اینه:یه وقت آدم دلش می خواد بره كربلا،یه وقت دلش می خواد بره مدینه، اما دلم میخواد شب شهادتت هم مدینه باشم، هم كربلا باشم.یه چشمت اشك زائر مدینه، یه چشمت اشك زائر كربلا،از مدینه ی امام باقر بریم كربلا. عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را چقدر آقا امام باقر این خاطرات كربلا مدام مقابل چشمش بود،مثل باباش زین العابدین مرتب برا حسین و كربلا گریه می كرد،لذا امشب از امام باقر اشك برا محرم رو بخواه،اگه می خوای امام باقر چیزی بهت عطا كنه این رو بخواه،گدای زرنگی باش،چیز كمی نخواه،دنیا میگذره با پستی و بلندیش،اونی كه از امام باقر می خوای سوز برای محرم باشه. عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را نفس سوخته از خاطره ای پرپر را روضه خوانی ِ مرا گرم نمودی امشب روضه ی آنهمه گل، آنهمه نیلوفر را آقاجان هر شب به یاد جدت روضه خواندی،اما دیگه امشب راحت شدی از این همه گریه و ناله آخرین حلقه ی شبهای محرّم هستم شکر، ای زهر ندیدم سحـری دیگر را حالا اهل ناله باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است باورم نیست تماشای تنی بی سر را حسین....آقاجان یه ذره از اون روضه هارو برا ما بخون،ما هم شب شهادت چشمامون خشك نمونه،صحنه های زیادی رو امام باقر دیده،اصلاًروضه ی امام باقر تكرار عاشوراست،من یه دونه از عاشورا بگم،یه دون هم از شام بگم،روضه ی من همینه،عاشورا رو آماده ای تحویل بگیر،خیلی ها با این روضه گریه كردند،امام باقر محاله یادش بره،كجای عاشورا؟چه لحظه ای از عاشورا دل امام باقر رو می سوزونه؟ناله ی عاشورایی می خوام،والا خوندن این روضه كار سختیه باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدن سوختن چارقد دختر را حسین....دیگه چی دیدی آقا؟ غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک غارت پیرهـن و غـارت انگشتر را یادم نمیره اون صحنه رو كه همه فرار می كردند،یه مرتبه دیدم عمه زینبم كنار خیمه ی بابام مضطرب و نگران هی دست رو دست میزنه،هی دست رو سر میزنه،اومدن گفتند زینب چرا اینجا ایستادی؟چرا فرار نمی كنی؟عمه ام گفت:آخه زین العابدین تو خیمه است.امام منه،حفاظت از جانش وظیفه ی منه،اما چه كردند؟ خودم دیدم دور عمه ام حلقه زدند نامحرم ها،همه داد می زدند،همه فریاد می زدند.دیگه چی دیدی آقا جان؟یه صحنه ی دیگه از شام،دلت رو آتش میزنه شب شهادتی،كربلا با هر كیفیتی بود گذشت،این خانواده خانواده ی شهادتند،اینها از پیغمبر ،امیرالمؤمنین،مادرشون زهرا، همه با شهادت آمیختند. @asharmadahiii