(زیارت روز دوشنبه)امام حسن و امام حسین السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ؛
سلام بر تو ای فرزند فرستاده پروردگار جهانیان، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیدهی خدا، سلام بر تو ای امین خدا، سلام بر تو ای برهان حکم خدا، سلام بر تو ای نور خدا، سلام بر تو ای راه خدا، سلام بر تو ای بیان حکم خدا، سلام بر تو ای یار دین خدا، سلام بر تو ای سرور پاکنهاد؛
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
سلام بر تو ای نیکوکردار وفادار، سلام بر تو ای قیامکنندهی امین، سلام بر تو ای آگاه به تأویل، سلام بر تو ای راهنمای راهیافته، سلام بر تو ای پاک و پاکیزه، سلام بر تو ای پرهیزگار پاکدامن، سلام بر تو ای حقیقت راستین و آشکار، سلام بر تو ای شهید راستکردار، سلام بر تو ای ابا محمّد حسن بن علی و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
در زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام میگویی :
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ ، وَعَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً ، وَجَاهَدْتَ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ ، فَعَلَيْكَ السَّلامُ مِنِّى مَا بَقِيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ ، وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ؛
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند سرور زنان جهانیان، گواهی میدهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و خدا را خالصانه عبادت کردی و در راه خدا به نحو شایسته به جهاد برخاستی تا مرگ تو را دربر گرفت، از من بر تو سلام تا هستم و تا شب و روز باقی است و سلام بر خاندان پاک و پاکیزهات؛
أَنَا يَا مَوْلَاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ ، سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ ، وَظَاهِرِكُمْ وَبَاطِنِكُمْ ، لَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ تَعالىٰ مِنْهُمْ ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ ، هٰذا يَوْمُ الإِثْنَيْنِ وَهُوَ يَوْمُكُما وَبِاسْمِكُما وَأَنَا فِيهِ ضَيْفُكُما ، فَأَضِيفانِى وَأَحْسِنا ضِيَافَتِى ، فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِيفَ بِهِ أَنْتُمَا ، وَأَنَا فِيهِ مِنْ جِوارِكُما فَأَجِيرانِى ، فَإِنَّكُمَا مَأمُورانِ بِالضِّيافَةِ وَالْإِجارَةِ ، فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكُمَا وَآلِكُمَا الطَّيِّبِينَ.
ای مولای من، من دلبستهی تو و خاندان تو هستم، در صلحم با آنکه با شما در صلح است و در جنگم با آنکه با شما در جنگ است، من به نهان و آشکار و ظاهر و باطن شما ایمان دارم، لعنت خدا بر دشمنانتان از گذشتگان و آیندگان، من از آنان بهسوی خدا بیزاری میجویم، ای مولای من ای ابا محمّد، ای سرور من ای اباعبدالله، امروز روز دوشنبه است و روز شما دو بزرگوار و به نام شماست و من در این روز مهمان شما هستم، پذیرای من باشید و نیکو پذیرایی کنید، چه خوشبخت میهمانی است آنکه شما میزبانش باشید و من در این روز از پناهندگان به شمایم، پس مرا پناه دهید، به یقین شما از سوی خدا مأمور به پذیرایی نمودن و پناه دادنید، خدا بر شما و خاندان پاکتان درود فرستد. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است - نریمان پناهی.mp3
3.17M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دلها به یاد غصه او پر ز آذر است
افتاده است بی کس و تنها ، غریب وار
مردی که با تمامی خلقت برابر است
مرثیه خوان حضرت کاظم ، خود خداست
بانی روضه ،حضرت زهرای اطهر است
زندان نگو ، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
مرغی که در قفس ، نفسش تنگ آمده
از وی به جای مانده فقط یک بغل پر است
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است
@asharmadahiii
🎤 #نریمان_پناهی
مداحی آنلاین - ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر - بنی فاطمه.mp3
3.32M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر
ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر
ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
هم قَدَر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر
شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
حلقه زنجیر میخواند دعا موسی ابن جعفر
از بر فیض مسیحا میکنم جایی که باشد
خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر
عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر
کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر
تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی
خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر
در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه
بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر
کس نبود از هیفده دختر به بالای سر تو
تا بگرید بر تو و گیرد عزا موسی ابن جعفر
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
@asharmadahiii
مداحی آنلاین - عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را - حمید علیمی.mp3
4.18M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
.
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش ” یا باب الحوائج ” را
.
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
.
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
.
پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه
.
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
.
عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد
.
با اشک وقتی چشم مادر آشنا می شد
آجیل های سفره هم مشکل گشا می شد
.
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود
🎤 #حمید_علیمی. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - بس کن یهودی زاده حرمم را بهم نریز - حاج منصور ارضی.mp3
3.62M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴روضه موسی بن جعفر(ع)
🌴بس کن یهودی زاده حرمم را بهم نریز
🎤حاج #منصور_ارضی
⏯ #روضه. @asharmadahiii
زندانی که غیر خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید ، کس از وی خبر نداشت
هر روز روزه بود و ولی موقع غروب
جز تازیانه آب و غذایی دگر نداشت
یافاطمه به جان تو سوگند روزگار
زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت
***
دیگر از جان و جهان سیر شدم
زیر زنجیر گران پیر شدم
بدتر از تیره گی زندانم
هست بی رحمی ِ زندان بانم
هر زمانی كه به زندان آید
تا رود بر لب من جان آید
ساق پا خرد شده از زنجیر
زهر كرده است به جانم تأثیر
مرغ بی بالم و کنج قفسم
سخت از سینه بر آید نفسم
*مردم جمع شدن،یكی گفت:آقارو ببینم به دست و پاش می افتم، یكی می گفت:آقارو ببینم،در آغوش می كشمش،یكی گفت:آقارو ببینم به خانه ام دعوتش می كنم*
یا رب نكن امید كسی را تو نا امید
*دیدن در زندان باز شد،چهار غلام بدن آقارو روی تخته ی دری گذاشتن، بیرون آوردن، "لایوم كیومك یا اباعبدالله" یك نفر نبود كربلا،بدن پاره پاره ی حسین رو از رو زمین برداره، دستت رو بیار بالا،گرفتارها! حاجت دارها! امشب معامله كن با امام رضا، با تمام وجودت صدا بزن:حسین.....*
@asharmadahiii
مسیب میگه یه شب دیدم آقا موسی بن جعفر داره خیلی گریه میکنه عرض کردم آقا امشب دارید خیلی گریه میکنید! فرمودند:مسیب به خدا دلم برای رضام تنگ شده میخوام برم مدینه رضامو ببینم.دیدم صدای غل و زنجیر داره میاد رفتم داخل زندان دیدم آقا داره این غل و زنجیرو باز میکنه،گفتم:آقا کجا؟!فرمود:دیگه زمانی از عمر من باقی نمانده میخوام برم بچه هامو ببینم و برگردم یه وقت دیدم که دیوار زندان شکافته شد و حضرت رفتند ساعتی نگذشت هی دلشوره داشتم اگر الان مامورا بیان بفهمند من چه کنم؟دیدم دیوار زندان شکافته شد حضرت برگشتند شروع کردند با دست خودشون غل و زنجیرارو به گردن انداختن عرض کردم شما که میتونید خودتون رو خلاص کنید چرا خلاص نمیکنید؟حضرت فرمودند:برای شیعیانمان برای شیعیانمان.شیعیان ما اگه قراره راه برن باید این غربت و مظلومیت را بکشیم."السلام علی المعذب فی قعرالسجون"خب میتونسته بگن" السلام علی المعذب فی قعرالسجن"چرا میگن السلام علی المعذب فی قعرالسجون"سجون یعنی زندان ها اونم قعر،زندان موسی بن جعفر علیه الصلوه والسلام تو یه سیاهچال یه حفره کندن این حفره بالاش تنگه پایینش گشاده جوریه که نه آدم میتونسته بایسته نه میتونسته بشینه نه میتونسته بخوابه اسم این حفره مطامیر هست.مطامیر چیه؟ببینید چقدر مصیبت توش هست.مطامیر محل نگهداری غله رو میگن،مثل خمره میمونه بالاش تنگه پایینش گشاده.ویژگیش چیه؟اینه که باید تاریکه تاریکه تاریک باشه ظلمته ظلمته ظلمت و فقط یه روزنه میذارن که هوا رد بشه.موسی بن جعفر علیهما السلام رو سالیان سال تو این زندان مطامیر قرار دادن تازه بدتر از اون غل و زنجیر جامعه هم به گردن حضرت بوده.غل و زنجیر جامعه خیلی سنگینه،جوری بوده که سنگین بوده با حرارت اینا رو به همدیگه متصل کرده بودن امروزیا میگن جوش،جوش میدادن به همدیگه.غل و زنجیر جامعه این بوده،حالا ببینم گوش میدید تا منم ورود پیدا کنم یا نه! تو اون وضعیت سیاسی اون موقع خب به نفع هارون الرشید نبوده که موسی بن جعفر رو با غل و زنجیر تحویل شیعیان بدن چرا با غل و زنجیر تحویل داده؟چرا غل و زنجیرو باز نکردن؟ممکنه آقا احتمالاتی بدین منم این احتمال رو میدم،یا بقیة الله ببخشید یا حضرت معصومه اگر تو جلسه مایی ببخش خانوم جان یا امام رضا عذر میخوام ازتون نه یه سال نه دوسال نه سه سال نه چهار سال نه پنج سال... هفت سال تا سیزده سال گفتن ایشون غل و زنجیر بودن.چی میخوای بگی؟این غل و زنجیر جذب بدن موسی بن جعفر شده باید دست امام رضا علیه السلام بیاد این غل رو از بدن باباش خارج بکنه.حالا بریم تو سیاهچال"ذی الساق المرضوض"غل و زنجیر آویزون کردن این غل و زنجیر استخونای حضرت رو خورد کرده.بگم؟زودتر از من میری؟گریزهاش رو بزن که من راحت تر ورود پیدا بکنم،چون من مشتری گریه ام تا روضه خرج بکنم."رضض"یعنی خرد شده دوباره میگم "رضض"یعنی...نه همه تحویل نمیگیرن،نمیگن..."رضض" یعنی خرد شده،شکسته شده."رضض"را سه جا میتونی ببینی.یه جا تو زیارت آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام،سلام براون آقایی که در اثر غل و زنجیر این استخوناشو خورد کردن،ناله بزن،نشنو.دومین "رضض" رو برو مدینه بین در و دیوار،این قدر این درو فشار داد...سومین "رضض" رو باید بری کربلا،اسبای عربی آوردن نعل تازه زدن یه بار از روسینه یه بار از رو کمر....گفت"نحن رضضنا الصدر بعد الظهر"اون قدر با اسبامون رو بدن حسین تاختیم...
امان از نعل های تازه بسته
(تو حسینت رو بگو)
امان از نعل های تازه بسته
امان از استخوان های...
حسین... @asharmadahiii
امروز چراغهایتان را خاموش کنید. چرا؟ برای اینکه در سلامی که به موسی بن جعفر(ع) می کنید، می گویید: سلام ما برآقایی که در آن تاریکیهای زندان، درآن سیاه چالها جایش دادند. « السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم الوطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الأستخفاف.»
بی تو گلزار جنان ای دوست زندان من است
چون تو باشی در برم زندان گلستان من است
مونسم در کنج زندان چون کسی جز دوست نیست
محبس تاریک هارون باغ رضوان من است
چهار ده سال، او را از این زندان به آن زندان می بردن. می دانم هیچ موقع زندان کشیده اید یا نه؟ زندانیها صبح تا بعد از ظهر دور هم برای همدیگر صحبت می کنند، حرف می زنند. اما همین که نزدیک غروب آفتاب می شود تمام غمهای عالم می آید روی دل این زندانی را می گیرد. یک دفعه به فکر می فتد: ای خدا! الان بچه هایم چه می کنند؟ یک دفعه فکر می کند، آیا امشب زن و بچه ام چیزی دارند یا نه؟
مسّیب می گوید: یک وقت دیدم آقا دارد ناله می کند. آقا دارد ضجه می زند. خیلی حالش منقلب است. گفتم: آقا جان! چه شده امشب خیلی ناراحتی؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برای رضایم تنگ شده است. می خواهم بروم مدینه پسرم را ببینم. می خواهم بروم مدینه رضایم را ببینم. اگر ایام وفات و شهادت موسی بن جعفر(ع) نبود این روضه ای که می خواهم بخوانم نمی خواندم، اما امروز می خوانم. همه گریه کنید! ای خدا! پاهایش را میان کُند کردند،زنجیر به گردنش انداختند. آماده اید بخوانم؟ امروز می خواهم برای موسی بن جعفر(ع) عزاداری کنیم. آقا بخوانم؟ امام هفتم(ع) را با چند دانه رطب زهر آلود مسمومش کردند. یک خانه نو و تمیزی نزدیک زندان بود. آقا را از میان زندان بیرون آوردند. کُند از پاهایش باز کردند، زنجیر از گردنش برداشتند. یک بستر تمیز در اتاق پهن کردند و آقا را در بستر خواباندند.بعد فرستادند سراغ یک عده رجال برجسته شیعه بغداد، آنها را اوردند. زندان بان سندی بن شاهک یهودی است. سندی بن شاهک گفت: آقایان! شما رجال برجسته شیعه هستید. ما برای حفظ بعضی از مصالح مملکتی مجبور شدیم چند روزی از آقایتان در اینجا نگه داری کنیم. پشت سر ما می گویند: کند به پایش کردند، زنجیر به گردنش انداخته اند، در زندان مرطوب جایش داده اند. ببینید آیا کند به پایش است؟ ببینید آیا زنجیر به گردنش است؟ ببینید آیا این اتاق، اتاق مرطوبی است؟آقا مریض شده است، می ترسیم فردا بمیرد باز به ما بگویید: آقایمان را کشتید. ببینید آقا حالش خوب نیست. گفتم، شماها بیایید اینجا، زنده ببینیدش بعد هم یک نامه ای بنویسید. همه شهادت بدهید که ما رفتیم آقا را دیدیم، جایش خوب بود، ولی مریض بود. اگر مرد خودش مرده است. شیعه ها کاغذ را گرفتند که امضاء کنند. همین که کاغذ را گرفتند یک وقت آقا سرش را از بستر بلند کرد. صدا زد:آی شیعه ها! ننویسید. آی شیعه ها! امضاء نکنید. به خدا به من زهر داده اند. به خدا جگرم را پاره پاره کردند. آی شیعه ها! تازه کند از پایم برداشته اند. آی شیعه ها! تازه از زنجیر از گردنم برداشته اند. آی شیعه ها! امضاء نکنید. صدای ناله و گریه شیعه ها بلند شد. سندی بن شاهک لامذهب با دست خودش ، خودش و هارون را رسوا کرد. شیعه ها بلند شدند قهر کردند و گریه کنان بیرون رفتند. سندی بن شاهک از پشت سر شیعه ها بیرون آمد. آی کافی! بس است دیگر نخوان! آی کافی! نخوان! همین جا تمامش کن! زبانت لال شود دیگر بس است. شیعه ها! چرا نگویم؟ چرا نگویم سر بچه های فاطمه(س) چه آورده اند؟ آی امام زمان(ع) ! بگویم یا نه؟ آی زهراجان! بگویم یا نه؟ نمی توانم با صراحت بگویم اما با اشاره می گویم: تو را به خدا گوش کن. همین قدر به تو می توانم بگویم. گوش کن! سندی بن شاهک سر شیعه آمد، شیعه ها رفتند این یهودی در خانه را محکم بست. گوشت باز است. بگویم یا نه؟ آی بمیرم همین قدر به تو بگویم وقتی برگشت در دستش یک تازیانه بود. دیگر با این تازیانه با بدن موسی بن جعفر(ع) چه کرده ؟ نمی دانم.
خدایا! حاجتهای این مردم را بده! یا باب الوائج! یاموسی بن جعفر(ع)! یا باب الحوائج! یا موسی بن جعفر!...
یابن الحسن! یابن الحسن! عجّل علی ظهورک!...
اللهم صل علی محمد وآل محمد، بحق الزهراء یا الله!
@asharmadahiii
عاقبت دست اجل مشکلم وا می کند هر که بیند روی من یاد زهرا می کند. کی نداند ای خدا از چه در تاب وتبم
یاد زندان رفتن عمّه خود زینبم
امروز دسته جمعی برویم گوشه زندان تاریک بغداد زمزمه آقا موسی بن جعفر را بشنوم مدام ذکر مناجات امام این بود خدا ممنونم یک جای خلوتی هستم با تو مناجات می کنم ، اما مردم روزهای آخر مناجات مولا عوض شد ( آماده اید بگویم ) صدا می زد :
یا مُخَلِّصَ الشََّجَرِ مِن بَینِ رَملٍ وَ ماءٍ وَ طینٍ ، یا مُخَلِّصَ النّارِ مِن بَینِ الحَدیدِ وَ الحَجَرِ ، یا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِن بَینِ فُرِثٍ وَ دَمٍ ، مُخَلِّصَ الوَلَدِ مِن بَینِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ ، یا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنَ الاَحشاءِ وَ الاَمعاءِ، خَلِّصنی مِن یَدِ هارونِ الَّرشیدِ .
ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات می دهی ، ای خدایی که آتش را از بین آهن و سنگ رهائی می بخشی ، ای خدایی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی ، ای خدایی که بچه ها را از میان رحم نجات می بخشی ، ای خدایی که روح را ا زمیان حجابها خلاص می کنی ، مرا از دست هارون خلاص کن 1
قربان مناجاتش بروم . آی دلهای کربلایی ، انشاءالله کاظمین ، کربلا هم جد غریبش حسین ، میان گودی قتلگاه با لب عطشان چنین مناجات می کرد : الهی صَبراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ لااِلهَ سِواکَ یا غیاثَالمُستَغیثین ...
1. محمدی اشتهاری ، سوگنامه آل محمد ، ص106- 107 ، بنقل از عیون اخبار الرضا ج 1ص94 .
@asharmadahiii
4_5843779829182236046.mp3
3.81M
🔖منبر کوتاه🔖
#امام_کاظم علیه السلام
#استاد_عالی
💠قدرت ملکوتی امام کاظم علیه السلام
✍ کرامت عظیم امام کاظم علیه السلام
📌مرد ساحر مشرکی که امامت را به سخره گرفت غذای شیران روی پرده شد
#امام_موسی_بن_جعفر علیه السلام
@asharmadahiii
01-bandegi_eheyat-4.mp3
1.4M
🔖منبر کوتاه🔖
#امام_کاظم علیه السلام
#استاد_انصاریان
💠تلنگر امام کاظم علیه السلام
✍ تلنگر امام کاظم علیه السلام بر شخصی که اهل موسیقی حرام و عیاشی بود
🔻توبه بشر حافی به دست امام کاظم علیه السلام
#امام_موسی_بن_جعفر علیه السلام
@asharmadahiii
ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻨﻢ
ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ، ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ، ﺁﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺗﻨﻢ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﻻﻏﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﺧﺼﻢ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻢ
شهادت امام کاظم (ع) تسلیت باد. @asharmadahiii
💠 حدیث روز 💠
❗️کسی را خوار و بیمقدار نشمریم
🔻پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم:
لا يَزْرَ أنَّ أحدُكُم بأحدٍ من خَلقِ اللّهِ فإنَّهُ لا يَدري أيُّهُم وليُّ اللّه
✳️ هيچ يك از شما نبايد احدى از بندگان خدا را خوار و بیمقدار بشمرد؛ زيرا نمیداند كه كدام يك از آنها ولیّ خداست.
📚 بحارالأنوار، ۷۵/۱۴۷/۲۱
•┈@asharmadahiii••✾••┈
الكافي عن الفضلِ بنِ يونسَ عن أبي الحَسن عليه السلام : أكثِرْ مِن أن تَقولَ : اللّهُمَّ لا تَجعَلْني مِنَ المُعارينَ و لا تُخرِجْني مِنَ التَّقصيرِ . قالَ : قُلتُ : أمَّا المُعارونَ فقَد عَرَفتُ أنَّ الرَّجُلَ يُعارُ الدِّينَ ثُمّ يَخرُجُ مِنهُ، فما مَعنى لا تُخرِجْني من التَّقصيرِ ؟ فَقالَ : كلُّ عَمَلٍ تُريدُ بِهِ اللّه َ عَزَّ و جلَّ فَكُن فيهِ مُقَصِّرا عِندَ نَفسِكَ؛ فإنَّ النّاسَ كُلَّهُم في أعمالِهِم فيما بَينَهُم و بَينَ اللّه ِ مُقَصِّرونَ إلاّ مَن عَصَمَـهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ .
الكافى ـ به نقل از فضل بن يونس ـ : امام كاظم عليه السلام فرمود : بسيار بگو: خدايا! مرا از عاريه داران قرار مده و از حدّ تقصير بيرونم مبر. عرض كردم: معناى «عاريه داران، را مى دانم؛ كه شخصى دين را به طور عاريه مى گيرد و سپس از آن خارج مى شود. اما معناى «مرا از حد تقصير بيرونم مبر» چيست؟ حضرت فرمود: هر كارى كه براى خدا انجام مى دهى خود را در آن مقصّر بدان؛ زيرا همه مردم در كارهايى كه براى خدا مى كنند، مقصّر هستند، مگر كسى كه خداوند عزّ و جلّ نِگَهش دارد. @asharmadahiii
مداحی آنلاین - گریونه آسمون واسه احوال من - جواد مقدم.mp3
7.51M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
گریونه آسمون واسه احوال من
ای وای از غربت و از این اقبال من
کنج زندانم و بیتاب و مضطرم
کاشکی پیشم بیاد معصومه دخترم
با قلب غصه دار و قدِ کمون ، تو کنج این قفس شکسته پرم
تموم آرزوم همینه فقط سرم باشه رو پاهای پسرم
از دنیا دلگیرم نفسم نمیاد دیگه بالا
تو حسرت میمیرم برسه به دادم کاشکی زهرا
خلصنی رو لبهام حال من آخه داره تماشا
... واویلا واویلا ، امون ای دل ، امون از این غم ...
میسوزه پیکرم ، خیلی بی طاقتم
زیر بار بلا خم شده قامتم
وای از این غصه و وای از این سلسله
زنده بودن دیگه واسه من مشکله
با ناسزاش امونمو بریده ، جا ضرب تازیونشه رو تنم
با کینه میشکنه غرور منو ، مجروح و غرق خون شده بدنم
روز من تاریکه نفسی دیگه توی صدام نیست
چشمام تارِ تاره بخدا سویی توی چشام نیست
میفتم رو خاکا رمقی دیگه توی پاهام نیست
... واویلا واویلا ، امون ای دل ، امون از این غم ...
این شام آخری در تاب و در تبم
تو فکر غصه و غمهای زینبم
صحن چشمام تره با یاد کربلا
از شام و کوفه و چشمای بی حیا
به یاد تشنگی اهل حرم ، به سینه میزنم برای حسین
به یاد دختری سه ساله ام و به یاد اشک بچه های حسین
میدید از روی تل میبُرن سر پاک برادر
با گریه رو خاکا خواهری شده خسته و مضطر
افتاده تو گودال دست و پا میزنه پیش مادر
... واویلا واویلا ، امون ای دل ، امون از این غم ...
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
🎤 #جواد_مقدم
@asharmadahiii
CQACAgQAAx0CVBp6RAACD0lgRVZzW_bZv4BnYvD0kVONb-0j_AACpgkAApGZIFJur3hc3Dxhmh4E.mp3
4.48M
امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
نشسته گرد یتیمی به چهره ی پسرش
بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زیر شکنجه ها به سرش
هزار حیف که از جمع نوزده دختر
یکی نبود کنار جنازه ی پدرش
انیس و مونس او بود در سیاهی شب
صدای حلقه ی زنجیر و ناله ی سحرش
سیاه چال کجا طایر بهشت کجا
هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش
نیاز نیست ببندند چشم هایش را
که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش
به هر کجا که روی قبری از زُراره ی اوست
نشان غربت فرزندهای دربدرش
شراره ی دل او گشت اجر روزه ی او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر
فراق روی رضا بود غصّه ی دگرش
بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او
که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش
👤 حاج محمود #کریمی
@asharmadahiii
CQACAgQAAx0CVBp6RAACD0tgRVaZ5o8X4NcrWX-44UmnteMZPwACogkAApGZIFIx1fJOK4e7Eh4E.mp3
4.73M
ندارد هیچ کس در این دل زندان نشان از من
نه من دارم خبر از خانه ام نی خانمان از من
تن من با دل زندان و زندانبان شده هرنگ
پذیرائی کند با تازیانه میزبان از من
به حال من دل آن آهن زنجیر می سوزد
نمی خواهد که گردد دور زنجیر گران از من
سرم را جز سر زانو کسی در بر نمی گیرد
صبا لطفی! خبر بر غمگسارانم رسان از من
در زندان به رویم بازخواهد شد ولی روزی
که نبود هیچ باقی غیر مشتی استخوان از من
الهی من هم از تو همچو زهرا مرگ میخواهم
به لب آورده ام جان؛ گیر ای جانانه جان از من
👤 حاج میثم #مطیعی
@asharmadahiii
CQACAgQAAx0CVBp6RAACDy5gQ-z-0qpifFa-i3C_A8qE2I-nvwACbAgAApGkEVLaYXZ4Q3R0dB4E.mp3
7.58M
الهی فدای غم غربتت کیه که به دنبال ازارته
روزا رو همیشه اقا روزه ای تازیونه ها هر شب افطارته
ای لبریز اشک و اه وای زندونی بی گناه وای
دعا میکنی بری دیگه زار و خسته ای
دیگه از اهانتا اقا دل شکسته ای
****
گوشه زندون پر از بی کسی یه اقای دل تنگ مادر شده
دل همه اسمونا گرفت که عزای موسی ابن جعفر شده
روی تخته بردنش وای با زنجیر اوردنش وای
اثر کبودی هنوزم رو پای تو
پره زخم صورتت بمیرم برای تو
****
همه اومدن واسه غسل و کفن که نمونه این تن به روی زمین
خدا هم عزا داره این ماتمه سینه زن تو جبرئیل امین
پر شد از گل این بدن وای داد از شاه بی کفن وای
چه غریب و بی کسه بی حبیب و اشنا
سه روز و دو شب تنش روی خاک کربلا
****
بسم الله الرحمن الرحیم و فدیناه و بذبح عظیم
دوباره دلامون شده کربلا دوباره سره سفره زینبیم
ای سلطان کربلا وای راس از بدن جدا وای
اون اقایی که براش سینه میزنم تویی
به من اشنا تر از رگ گردنم تویی
👤 حاج سیدمجید #بنی_فاطمه. @asharmadahiii
ای چاره هر کار یا باب الحوائج
کار دلم شد زار یا باب الحوائج
با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم
غم از دلم بردار یا باب الحوائج
#یا_باب_الحوائج_ع🥀
#شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)💔
#تسلیٺ_باد🏴🥀
@asharmadahiii