گفتن اتوبوسمونو عوض کنیم .
بعد کاشف به عمل اومد اتوبوسِ بغلیمون پسرا هم بودن و این دوستان اصلا دنبال بهونه بودن برن اونجا .
اولش با صلوات و دعای فرج شروع کردیم که حق مطلب ادا بشه . بعد رفتیم سراغ فساد های گسترده .
هدایت شده از داوش فندک داری؟
سر یه قضیهای مسئول هیئتمون میگفت یگانه یکم داد بزن .
من : خانم x بخدا نمیشه ، از این بیشتر نمیشه
وقتی نزدیک شاه عبدالعظیم شدیم اومد پیش ما گفت انشاءالله برای اون قضیه ازتون استفاده میکنیم از حنجرههاتون مراقبت کنید :))))