eitaa logo
کتاب و کتابخوانی
624 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
199 ویدیو
495 فایل
💌نشر مطالب با لینک مجاز است 📚معرفی کتاب در موضوعات مختلف 🛒اخبار تخفیف کتابها و نمایشگاههای کتاب 📝بارگذاری گزیده و بریده کتابها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  ادب حضور
🟢رفتار و کردارش جذبم کرده بود از آرزوهایم بود که شبیه او شوم، هرچند از محالات بود، گفتم حاجی چیزی برایم بنویس که یادگاری بماند، دست به قلم شد؛ ✍ «بسمه تعالی» علی عزیز چهار چیز را فراموش نکن: 🔺۱. اخلاص، اخلاص، اخلاص؛ یعنی گفتن انجام دادن و یا ندادن برای خدا 🔺۲. قلبت را از هر چیز غیر او خالی کن و پر از محبت او و اهل بیت کن 🔺۳. نماز شب توشه عجیبی است 🔺۴. یاد دوستان شهید ولو به یک صلوات برادرت، دوستدارت، سلیمانی💗 و امضایی که نشست پای این نصیحت‌های برادرانه خاطرات علی نجیب‌زاده 📚کتاب سلیمانی عزیز 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم ،عبدالله معتقد بود من نمی‌توانم این کار را ادامه بدهم باید به دنبال کار دیگری باشم یک بار پول‌هایم را شمردم تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت، یاد مادرم افتادم و خواهران و برادرانم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم در حالت گریه به خواب رفتم صدای اذان بلند شد ،از دوران کودکی نماز می‌خواندم، اگرچه خیلی از قواعد آن را درست نمی‌دانستم صدای نماز پدرم یادم است ،همراه با دعای پس از سجده که پیوسته زمزمه می‌کرد: الهی به عزّتت و جلالت خوارم مکن به جرم گناه شرمسارم مکن مرا شرمساری به روی تو هست مکن شرمسارم مرا پیش کس نماز خواندم ، به یاد زیارت سید خوشنام, پیر خوشنامِ دهمان افتادم از او طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی گیرم آمد یک کله قند داخل زیارت بگذارم 📚از چیزی نمی ترسیدم (زندگی نامه خودنوشت شهید قاسم سلیمانی) 📖صفحه ۴۷_۴۶ 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
سال ۵۵ بود،بنا به پیشنهاد احمد پایم به مسجد قائم باز شد که آقای حقیقی آنجا آموزش قرآن می‌داد و به نوعی ترجمه یا تفسیر قرآن داشت از مسجد قائم سر از تکیه فاطمیه درآوردم ،در عموم زیارت عاشوراهای صد لعن و صد سلام که عطاخان مداح تکیه قرائت آن را بر عهده داشت شرکت می‌کردم در همین سال‌ها فردی روحانی به نام محمودی در مسجد امام که معروف به مسجد ملک بود منبر می‌رفت، جمعیت بسیار زیادی در مسجد پای صحبت او می‌نشستند، خیلی دلنشین حرف می‌زد برای هر سطر از کلمات خود آدرس می‌داد، سوره فلان جز فلان ،آیه فلان به شدت تحت تاثیر صحبت‌های او بودم، آرام آرام روح و تعصب مذهبی در وجودم در حال شکل گرفتن بود 📚از چیزی نمی ترسیدم(زندگی نامه خود نوشت شهید قاسم سلیمانی) 📖صفحه ۵۶ 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
💠حاج قاسم اهل نماز شب و اهل اشک بود این مسائل را کمتر کسی می‌دید ،توی جمع اهل ریا نبود، من می‌دیدم که در روضه ای که در خانه‌اش برپا می‌شود در جمع کوچک خانواده‌اش بیشتر از محافل عمومی اشک می‌ریزد در وجودش جایی برای ریا نبود 💠 توی ماشین همیشه ذکر می‌گفت تصورم این است که به ذکر صلوات بیشتر توجه داشت 🌸صلوات ذکر مستجاب است هم خدا در آن هست، هم پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) هم اهل بیت(علیه السلام) 🌸از آیت الله بهجت هم نقل می‌کنند که فرمودند :من گشتم ذکری بهتر از صلوات ندیدم 🌸 از چندین نفر از علما و بزرگان عرفان شنیدم که صلوات درها را به روی انسان باز می‌کند 💠حاج قاسم توی جلسات تاکید می‌کرد که روزی دست کم صدصلوات برای شهدا بفرستید 🌸خودش هم همیشه تسبیح دستش بود و ذکر می‌گفت 💠حاج قاسم به قرآن هم توجه خاص داشت، قرآنی داشت و توی حاشیه‌اش یادداشت می‌کرد 💠 به من گفت برداشتم از مفهوم بعضی آیه‌ها را در حاشیه قرآن یادداشت می‌کنم در سخنرانی‌ها استفاده می‌کرد 📚حاج قاسمی که من می شناسم (روایت رفاقت چهل ساله علی شیرازی) به اهتمام سعید علامیان 📖صفحه ۹۷_۹۶ پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات🌷 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌷به همه توجه داشت هر کس حرفی می‌زد، اگر می‌دید خوب و محکم است قبول می‌کرد فرقی نمی‌کرد در رده بالا یا جزء باشد . 💠نظریات را می‌گرفت دستور می‌داد و کار می‌خواست، به حرف فرمانده ی توی میدان بها می‌داد، حالا این فرد فلان جا چهار سال فرمانده بوده، من چهل سال بوده‌ام در نظرش نبود 🌷 رفتاری می‌کرد که او احساس کند در اینجا همه کاره است و در این منطقه او تصمیم می‌گیرد 💠سردار سلیمانی به همه جوانب دقت داشت،کنار قرارگاه نیروی قدس کوهی ست که چند در آنجا زندگی می‌کنند و گاهی تا پشت سیم خاردار می‌آیند 🌷حاج قاسم دستور داده بود برایشان علوفه توی کوه پخش کنند،اگر تهران بود و فرصت داشت خودش این کار را می‌کرد 💠گاهی از سوریه به مسئول قرارگاه زنگ می‌زد که غذای آهوها یادت نرود ،یکی از دوستان گفت حاجی اینجا هم حواست به آهوها هست؟ گفت من به دعای آهوها نیاز دارم 🌷 سوریه هم در خانه‌ای که اقامت داشت مرغ و خروس بود، دو سه روز قبل از شهادتش به یکی از بچه‌ها می‌گوید حواست به غذای مرغ و خروس باشد 💠 فرماندهی که ذهنش مشغول صد مسئله است و باید نیروها را از نظر نظامی مدیریت کند از غذای آهو و مرغ و خروس هم غافل نیست 📚حاج قاسمی که من می شناسم 📖صفحه ۹۲ 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🔶 نسبت به تربیت بچه‌هایش حساس بود هر عصر جمعه توی خانه‌اش مراسم روضه داشت یک مجلس روضه خانوادگی مخصوص خودش خانمش و بچه‌هایش، تک و توک بعضی رفقا هم می‌آمدند 🔷 توی این روضه‌ها دنبال تربیت خودش و خانواده‌اش بود 🔶واعظ مجلس بیشتر حاج آقا رضایی امام جماعت مسجد امام علی (علیه السلام) شهرک شهید محلاتی بود گاهی هم من صحبت می‌کردم 🔷 سخنران ابتدا احکام شرعی می‌گفت و بعد موضوعی اعتقادی اخلاقی طرح می‌کرد ،خواست حاج قاسم این بود که توی جلسه حتماً آیه‌ای از قرآن تفسیر شود و برای هر موضوع احادیث ائمه اطهار علیه السلام گفته شود 🔷گاهی در مورد احکام یا مباحث اعتقادی پرسش می‌شد ،اگر سوال و شبهه ای بود خودش یا بچه‌ها طرح می‌کردند 🔶حاج قاسم تلاش می‌کرد بچه‌ها در فراگیری مسائل عمیق شوند. سخنران طوری تنظیم می‌کرد که بچه‌ها وارد گفتگو با سخنران شوندو حرف زدن یک طرفه نباشد 🔷پس از آن روضه خوانده می‌شد، روضه را آقای یادگاری می‌خواند، زیبایی آن جلسه توسل به اهل بیت (علیهم السلام بود) چون محفل خصوصی بود حاج قاسم با صدای بلند گریه می‌کرد 🌱همگی مثل باران اشک می‌ریختند می‌خواست زن و بچه‌اش را با توسل به اهل بیت بار بیاورد 📚حاج قاسمی که من می شناسم 📖صفحه ۲۷_۲۶ ✨پنج شنبه و یاد شهدا باصلوات🌷 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌸 عاشق بچه‌های شهدا بود با بچه‌های شهدا زندگی می‌کرد با آنها غذا می‌خورد و نشست و برخاست می‌کرد ،گاهی با بچه‌های شهدا به کوه یا به زیارت امامزاده های تهران می‌رفت 💠 تماس فرزندان شهدا با سردار سلیمانی خیلی راحت برقرار می‌شد این برنامه فقط مربوط به ایران هم نبود ،در سوریه و لبنان هم که بود بچه‌های شهدا با او تماس می‌گرفتند حرف می‌زدند و مشکلاتشان را می‌گفتند، حتی روز پنجشنبه ای که فردایش شهید شد این تماس‌ها برقرار بود 🌸وقتی به خانه شهید می‌رفت ،بچه شهید احساس می‌کرد پدرش آمده، احساس می‌کرد گمشده‌اش را پیدا کرده است 💠 به برکت حاج قاسم من هم به بچه‌های شهدا وصل شدم بچه‌ها دوست داشتند سردار سلیمانی را ببینند، بعضی از آنها را به خانه‌اش می‌بردم 💠بچه‌ها دوست داشتن سردار سلیمانی را ببینند بعضی از آنها را به خانه‌اش می‌بردم ،بلیت می‌گرفتم صبح بیاید و شب برگردد ،حاج قاسم می‌گفت «بلیتش را پس بده فردا می‌رود امشب می‌ماند» 🌸توی خانه خودش نگهشان می‌داشت دختر شهید جعفرزاده و دختر شهید محتشم را آوردم خانه سردار سلیمانی ,کسی که از نظر حفاظتی می‌بایست کنترل می‌شد صبح با آنها پیاده از خانه تا امامزاده پنج تن لویزان رفته بود یعنی کار یک پدر را می‌کرد 💠محال بود به خانه شهید برود و هدیه ندهد ،بیشتر انگشتری هدیه می‌داد یکی از دوستانش انگشتری به او هدیه داده بود گویا چند میلیون می‌ارزید می‌گفت به حاج قاسم گفتم این انگشتری را مخصوص تو آوردم اما جلوی چشمم آن را به یک بچه شهید داد 📚حاج قاسمی که من می شناسم 📖صفحه ۴۷_۴۶ 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌱۱۳دی ماه سالگرد شهادت سردار دلها ،شهید سلیمانی 1️⃣ قیمت: ۶۰,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف👈 ۵۱,۰۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/95pEb 2️⃣ قیمت: ۸۵,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف👈 ۷۶,۵۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/JyqkD 3️⃣ قیمت: ۶۰,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۵۱,۰۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/cj5IG 4️⃣ قیمت: ۷۵,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۶۷,۵۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/tloJD 5️⃣ قیمت: ۱۰۰,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف👈 ۹۰,۰۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/fYRft 6️⃣ قیمت: ۵۰,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۴۵,۰۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/wOmz6 7️⃣ (دو جلدی) قیمت: ۱۷۴,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۱۴۷,۹۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/FfRLh 8️⃣ قیمت: ۹۵,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۸۵,۵۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/ngNnN 9️⃣ قیمت: ۶۶,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۵۹,۴۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/JdlZp 🔟 قیمت: ۳۰,۰۰۰ تومان 🔺 با تخفیف 👈 ۲۷,۰۰۰ ♨️جهت خرید مستقیم از سایت روی لینک زیر کلیک کنید👇 🌐 https://ketabresan.net/w/1HWQp 📚 💚 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌸خانه‌ای نبود که شهید داده باشد و سردار سلیمانی نرفته باشد، این خصلت پس از جنگ تا پایان عمرش ادامه یافت، با بعضی مادرهای شهدا ارتباط خاصی داشت 💠علی شفیعی از فرماندهان لشکر ثارالله بود، کسی جز مادرش نداشت حاج قاسم همیشه به دیدن این مادر می‌رفت مثل مادر خودش با او رفتار می‌کرد چادرش را می‌بوسید 💠حتی زمانی هم که سوریه بود از آنجا به او زنگ می‌زد. به اسم فرمانده و با تشریفات به خانه شهدا نمی‌رفت. صبح زنگ می‌زد خانه شهید دهقانی می‌گفت:« امروز صبحانه می‌خواهم بیایم خانه شما کله پاچه هم می‌خواهم» 🌸طوری خودمانی برخورد می‌کرد که هیچ فاصله‌ای بین او و بچه‌های شهید نباشد ,احساس کنند پدرشان آمده حرفشان را بزنند مشکلاتشان را بگویند 📖دفترچه تلفنی داشت که شاید ۱۵۰ شماره تلفن خانواده شهید توی آن یادداشت کرده بود، روزی نمی‌شد که با چند نفرشان تماس نگیرد ،توی هر فرصتی در طول روز به مادر، پدر، همسر و بچه‌های شهدا زنگ می‌زد 💠با هر یک ۱۰ دقیقه ۵ دقیقه صحبت می‌کرد حالشان را می‌پرسید و مشکلاتشان را می‌شنید ،توی راه خانه به محل کار در مسیر فرودگاه و رفتن به جلسه‌ها این زمان‌ها هم متعلق به خانواده شهدا بود 🌸آقای رزم حسینی می‌گفت ،یک روز از سردار سلیمانی پرسیدم با این سختی‌ها و بعضا تنگنای بودجه، این حوصله و صبر را از کجا داری ؟حاج قاسم گفته بود «دست کم ۱۵۰ پدر و مادر شهید هر روز مرا به اسم دعا می‌کنند» 📚حاج قاسمی که من می شناسم 📖صفحه ۳۹_۳۸ 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
💠 توی زندگی به همه جوانب توجه داشت، از جمله به حفظ آبروی خانواده ی افراد اهمیت می‌داد‌ 💠 همیشه می‌گفت اگر کسی اشتباهی کرده و می‌خواهیم با او برخورد کنیم باید نگاه کنیم که فقط خود او نیست خانواده دارد،هم خانواده خودش و هم خانواده همسرش باید مواظب باشیم حیثیت او پیش خانواده‌ها نرود 💠فرد اشتباه کرده زن و بچه که مقصر نیستند وقتی می‌خواهیم در مورد کسی تصمیم بگیریم حواسمان باشد، خسارتی به زن و بچه او وارد نکنیم 💠می‌توانم قسم بخورم از روزی که حاج قاسم را شناختم تا پایان زندگیش برای هوای نفسش عصبانی نشد ،عصبانیتش هم برای خدا بود 💠آنجایی که لازم بود کاری برای انقلاب بشود و نمی‌شد عصبانی می‌شد ولی بعد از آنکه تذکرش را می‌داد همان جا پیشانی طرف را می‌بوسید و از دلش بیرون می‌آورد برخوردش با مهربانی بود کینه‌ای از کسی نداشت 📚حاج قاسمی که من می شناسم 📖صفحه ۳۳ 💔 شادی روح مطهرش صلوات🌷 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
هدایت شده از کتاب و کتابخوانی
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷حاج قاسم:ما با احمد خیلی رفیق بودیم .... 🥀 🌸 📘خط تماس 📘پرواز آخر 📘سرداران ( مثل من و تو ) 📘یادگاران جلد ۱۹ 📘مسافران ملکوت جلد ۲ 📘شهید احمد کاظمی 📘حکایت آن مرد آسمانی 📘 پرواز در پرواز 📘حاج احمد 💌19دی سالگرد شهادت شهید احمد کاظمی و یارانشان گرامی باد شادی روح شهدا صلوات🌸 📚@Ketab_Va_Ketabkhani
🌸غم عشق معشوق 🔷چه می‌دانیم و می‌دانی که با خود چه کرد و چرا و چگونه به غایت آمال عارفین دست یافت چه شد که او با «او »چنان انس گرفت که سر به بیابان نهاد و به دنبالش دوید و دوید تا بدان رسید 🌱واقعاً مصداق این شعر شد که: غم عشقت بیابان پرورم کرد/ هوای وصل بی‌ بال و پرم کرد 🔷و سلطان غم عشق است که بر وجود عاشق سیطره یافته و سلطنت می‌کند و هیچ چیزی حریف سلیمانی نبود و نشد جز عشق به محبوب که حریف پیروزش بود و بالاخره او را به معشوقش رساند که عشق، واسطه ی عاشق با معشوق است و اتصال دهنده آنان با هم...چنان واسطه‌ای که عاشق را از میان می‌برد و تنها معشوق باقی خواهد ماند..‌ 🔶آری سلیمانی راه سلوک را پیدا کرد و در رُفتن و رَفتن موفق گشت و از عزم شدن به بزم شُهود رسید 🔷حال برای یافتن پاسخ پرسش چرا و چگونه این دگردیسی‌های وجودی و تطورات ذاتی و حرکت جوهری اشتدادی را درک کرده و دریافت نمود بایسته است وارد مکتب سلیمانی شد و پاسخ یابی کرد مکتب او نیز پاسخش این است که: 🔷چرایی اش را در فطرت و چگونگی اش را در سرشت و سرنوشت خویش جستجو کن که همه چیز به خودمان برمی‌گردد و آیت کریمه «یا ایها الذین آمنو علیکم انفسکم »رسالت بیان و تبیین این حقیقت را بر عهده دارد. 🔶سلوک در صراط فطرت و بر مدار نفس مومن که بستر حرکت و مسلک سلوک الی الله است... که سلیمانی معطل بیرون نماند و گرفتار تعطیل در رفتن و توقف در سلوک نشد و همواره رفت و رفت و رفت 🔷ساکن نماند و وقوف نکرد و نیک دانست که« فلینظر ناظر اسائر هو ام راجع؟ » 👈پس سلیمان صورت و سلیمان سیرت و سلیمان سریرت باشیم و سلیمان صولت برویم که راهی جز رفتن نیست 📚سلوک در مکتب سلیمانی ✍محمد جواد رودگر پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات🌱🌸 🔺نشر با لینک 📚@Ketab_Va_Ketabkhani