۳- در میانه جنگ صفین مالکاشتر با حسرت به عمار گفته بود؛ «کاش میتوانستیم علی(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند» و عمار به او دلداری داده بود که «آن روزها در راه است» و از مردمی خبر داده بود که در صُلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که مالک آرزو کرده بود فرا برسد، لبیکگویان از راه میرسند، مردمانی که از «من» و «ما» گذشتهاند و به خدا رسیدهاند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی (ص) دارند و علی(ع) را امام و مولی و مقتدای خود میدانند.
نگاهی به تاریخ بیندازید! غیر از عصر خمینی(ره) و خامنهای(حفظه الله)، دوران و مردمانی را میبینید که با آنچه عمار نشانی آن را به مالک داده بود انطباق داشته باشد؟!
۴- محمد حسنین هیکل روزنامهنگار معروف و بلندآوازه مصر دو بار به دیدار امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال ۱۳۵۸ در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است.
حسنین هیکل مینویسد:
« امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلتیدن اهل بیتش(ع) بیفرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او میبینم».
حسنین هیکل، ولایت فقیه را نمادی از حاکمیت علی علیهالسلام و در ادامه آن معرفی میکند و میگوید؛ ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد...
۵- شمع را که خاموش کرد، «طلحه» با نگاه از «زبیر» پرسید؛ علی را چه میشود؟ چرا شمع را خاموش کرد؟! علی تازه به خلافت رسیده بود و آن شب در پرتو نور شمع به حساب بیتالمال رسیدگی میکرد. آن دو آمده بودند برای ادامه ویژهخواری خویش در حاکمیت علی نیز تضمین بگیرند! وقتی علی شمع بیتالمال را خاموش کرد و به همین اندازه هم حاضر به هزینه از بیتالمال برای گفتوگو با ویژهخواران نشد، معلوم بود که پاسخ علی چیست. اما، پاسخ طلحه و زبیر به علی هم شنیدنی است، از مدینه بیرون رفتند و غائله جمل را آفریدند و به مقابله با حکومت عدل علی برخاستند؛ یعنی «خروج از حاکمیت». دقیقاً مانند کسانی که تا چندین و چند سال پیش، بخشی از حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بودند ولی هنگامی که زمینه را برای ویژهخواری خود مناسب ندیدند، از قطار انقلاب پیاده شدند. شعارشان اما چیز دیگری بود و هست، «دموکراسی» که خود زیر پا گذاشته بودند. طلحه و زبیر هم تابلوی «خونخواهی» عثمان را برافراشته بودند! خونی که خود ریخته بودند!
۶- میگفتند علی(ع) سختگیر است! و راست میگفتند، علی سختگیر بود! اما نمیگفتند و به مصلحت خویش نمیدیدند که بگویند علی بر چه کسانی سخت میگیرد؟ مولای ما، امیرمؤمنان(ع) که برای آسایش و آرامش مردم، با آسایش و آرامش وداع گفته بود. وقتی حرامیان در بخشی از سرزمین پهناور تحت حاکمیت او، خلخالی از پای دختری بیرون آورده بودند، چهره به آتش تنور نزدیک کرده و به مکافات گناهی که دیگران مرتکب شده بودند، خود را ملامت کرده بود. با آن کودک یتیم را که پدر از دست داده بود، به بازی کودکانه پرداخته بود. او را بر پشت خویش نشانده و سواری داده بود... و او خلیفه مسلمین بود. در نامهای به «اشعثبن قیس» که والی حضرت در آذربایجان بود، به ملامت و با تحکم نوشت: «این منصب، طعمه نیست، بلکه امانتی است که بر گردن تو آویخته است» و اشعث هنگامی که نامه را دریافت کرد و فهمید در حکومت علی جای آلاف و اولوف و دستاندازی به بیتالمال نیست، گفت «این نامه مرا به وحشت فرو برده، علی ثروت و قدرت آذربایجان را برای همه میخواهد و آن را از من خواهد گرفت» از آن هنگام بود که اشعث ترجیح داد به معاویه بپیوندد و پیوست. مولای ما به این جماعت سخت میگرفت.
۷- رسول خدا(ص) چه زیبا و چه حکیمانه میفرمود؛
«انا و علی ابواه هذه الامه... من و علی پدران این امت هستیم»... پدر بزرگوار همه انسانها از آن عصر، تا این عصر و تا همه عصرها...
روزت مبارک
بازنشر کتابخانه اسلامی بالاچاف
۱۴۰۳/۱۰/۲۴
@Ketabkhaneh_Chaf
48.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢🔍 پیشنهاد ما این است این ویدیو عجیب، ولی واقعی را ببینید.
🌻قرآن چراغ راه و قرین زندگی فلسطینی ها در غزه؛
حتی زیر بمباران وحشیانه دشمن صهیونی!!!
🔹در این ویدئو به ماجرای جالب رویداد قرآنی "صفوهالحفاظ" در غزه پرداخته شده است؛
🌻رویداد درخشانی که دو نوبت از آن پیش از هفت اکتبر برگزار شده بود! و سرنوشت آن پس از طوفانالاقصی برای ما در هالهای از ابهام قرار داشت...!
👈 حالا ببینید پیر و جوان و نوجوان (اعم از مرد و زن) در این کارزار و رویداد قرآنی چه کار زیبا و سختی را با دل و جان انجام می دهند!
سئوال!
آیا ما هم / در حالی که در حالت آزادی، آرامش و راحتی هستیم/، چنین انگیزه ای برای قرابت و اُنس با قرآن داریم؟
👈 واقعا قابل تامل درخور است!
محصولی از استودیو روانو
بازنشر کتابخانه اسلامی بالاچاف_ ضمن تصرف در پی نوشت
۱۴۰۳/۱۰/۲۵
@Ketabkhaneh_Chaf
بنام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
✍ دکتر امیر افروخته
🌷به مناسبت روز پدر
[قلمی شیوا و زیبا؛ هم مادران و هم پدران بخوانند]
با عرض تبریک ولادت حضرت علی(ع) و روز پدر به همه پدران گرامی.
دوستی، اهل معرفت، توصیه کرد چند خطی هم از پدر بنویسم. گفتم چگونه بنویسم؟ خودم پدرم، ترس آن دارم که دچار خطای" هاله ای" شوم و نتوانم آنچنان که حق پدران است ادا کنم. از سویی، نقش مادران در شکل دهی شخصیت فرزندان، محبتش و ...آنچنان گسترده و عمیق است که پدران دیده نمی شوند. پدر محبت دارد، ولیکن بروز و ظهورش دشوار است. بوسه فرزند بر دستان مادر، بخاطر جاری بودن محبتش آسان است؛ ولیکن بوسه بر دستان پدر دشوار! چراکه به سختی حاضر است، عیار عاطفه اش را نشان دهد.
بیشتر شخصیت کودک را مادر شکل می دهد، یعنی محبت و عاطفه مادر سهم بیشتری دارد و این درحالی است که پدران، پشتیبانی برای ظهور محبت مادران هستند. این بدان معنا است که مادر میانجی محبت، اقتدار و عظمت پدر در خانه است. در چنین وضعی است که عروج وقار و منزلت پدر در منزل، از مادر است.
بسیار پیش آمده که فرزندان در مهمترین تصمیمات زندگی برخلاف نظرش شدند، پدر دم نیاورد. پدر، اخم فرزند، ناسازگاری او و حتی بدخلقی اش را به قصد تادیب و اجتماعی شدنش تحمل می کند.
او می خواهد طعم استقلال را به فرزند بچشاند و از سویی هم آماده پر کشیدنش کند.
غصه پدر برای فرزند، دغدغه او برای آینده اش، نه دیدنی و شنیدنی است؛ حتی وقتی رفاقت دارد!؛ پدر نمی گوید رفتارش آموزنده است.
پدر بیمار[هم] که می شود، نمی خواهد کسی بداند؛ تا آنجایی که بتواند، اقتدارش را به رخ می کشد.
محبت پدر برای دختر از جنس علاقه، برخاسته از عمق عاطفه است؛ ولکن برای پسر از جنس انگیزه پیشرفت و هدایت است. از همین رو است که دختر بابایی می شود، تا آنجا که از قلیان عاطفه و محبت، پدر، دخترش را مادر می خواند. همانگونه که نبی مکرم اسلام، حضرت فاطمه(س) را "ام ابیها، یعنی مادر(و دلسوز) پدرش" صدا می زد.
حیای پدر برای فرزند سوز محبت است. محبتی که به ظاهر ادا نمی شود، ولکن در جای خودش، سر باز می کند.
محال است پدری را بیابی که در فرستادن دختر به خانه بخت، غمگین نشود و یا حتی با سوز و گداز اشک نریزد! محبت فروخفته برای فرزندش را در زمان و مکانش بروز می دهد و این نشان از محبت ناگفته پدر دارد.
آنقدر محبت والدین، به فرزند اهمیت دارد که جبران آن از سوی فرزند، پاداش عبادت دارد. از همین رو است که نبی مکرم اسلام(ص) نگاه با محبت و دوستانه به پدر و مادر را عبادت دانسته اند.
مرگ پدر نیز شیون آشکار ندارد، سوز کشنده دارد. پدر که می رود، پشتیبان خانواده می رود، ولکن، اقتدار و وقار خانواده به نام پدر می ماند؛ گویی پدر شناسنامه ماندگار خانواده شده است.
مادر شهید محبت است، تا گنج ماندگار پدر، که مملو از اخلاق، ادب، دستگیری و...است را درسلامت به فرزند برساند و بماند.
برهمین اساس است که شهادت مادران، گواهی بر مظلومیت پدران در ادای آنچه دوست دارند به زبان بیاورند، ولکن نمی توانند. رازی سر به مهر که تا مرگ هم رمز گشایی نمی شود. گویا عاطفه پدران در گستره محبت مادران یک پیکر شده است؛ یکی کشتی و دیگری کشتیبان. عجبا! که خداوند متعال در خلقت آدم نیز اینگونه تقدیر کرده است که "هُنَّ لِبٰاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُنَّ" آنها (زنان) لباس ستر و عفاف شما هستند و شما هم لباس عفّت آنها هستيد.»
پدرجان؛ تورا دوست دارم ای بهترین یار تنهائیم. تمام قد در مقابل اقتدارت سرِ تعظیم فرود می آورم، اگر اجازه دهی، دستت را می بوسم، باشد که دعای عاقبت بخیری مرا به زبان بیاوری.
سهراب سپهری چه زیبا سروده است :
شب بودوماه واختر و شمع ومن وخیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
درعالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
درپایان فرمان خداوند متعال را از آیه ۲۳ سوره اسراء یادآورمی شوم که فرموده:
وَ قَضى رَبُّكَ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا إِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً.
و پروردگارت فرمان داده؛ جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. هرگاه يكى از آن دو يا هر دو، نزد تو به سنّ پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن و گفتار [لطيف و سنجيده و] بزرگوارانه به آنها بگو.
۲۵ دی ماه ۱۴۰۳
بازنشر کتابخانه اسلامی بالاچاف
🌴این روزها مردم ولایت مدار بالاچاف ...
🌴سالروز حماسه مردان بی ادعا و شهادت مردان خدا گرامی باد.
🌷یاد و خاطره شهدای گیلانی عملیات کربلای ۵ را گرامی می داریم
🌷 لازم به توضیح است تعداد ۵۰ نفر از مردم ولايت مدار بالاچاف / شهرچاف و چمخاله / در عملیات کربلای ۵ به عنوان رزمنده حضور داشتند و تعداد ۴ شهید تقدیم اسلام و انقلاب نمودند.
پیکر این چهار ۴ شهید عزیز که اسامی آنها در زیر آمده، در یک روز توسط مردم شهید پرور بالاچاف تشییع و در گلزار شهدای بالاچاف، در جوار سایر عزیزان شهید به خاک سپرده شدند.
🌷سردار شهید هادی فدایی، شهادت ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵، شلمچه، گردان کمیل
🌷پاسدار شهید ابراهیم یوسفی، شهادت ۲۶ دی ماه سال ۱۳۶۵، شلمچه، گردان کمیل
🌷بسیجی شهید ابراهیم رجبی، شهادت ۲۶ دی ماه سال ۱۳۶۵، شلمچه، گردان سلمان
🌷شهید حسن علی نیا، ۲۷ دی ماه سال ۱۳۶۵، شلمچه، گردان سردار جنگل
🔹روحشان شاد و راه شان پر رهرو
🇮🇷 به پلاک8گیلان بپیوندید:👇
https://eitaa.com/pelak8guilan
پس از اعلام توافق آتش بس در غزه؛👇
حماس:
توافق آتشبس نتیجه مقاومت افسانهای مردم فلسطین و مقاومت قهرمان ما در نوار غزه طی بیش از ۱۵ ماه گذشته است
🔹توافق آتشبس و توقف جنگ در غزه دستاوردی برای مردم ما، مقاومت، امت اسلامی و آزادیخواهان جهان و نقطه عطفی در مسیر مبارزه با دشمن برای تحقق اهداف ملت در مسیر رسیدن به آزادی و بازگشت به وطن است.
🔹از تمام مواضع شرافتمندانه رسمی و مردمی که با غزه اعلام همبستگی کردند و در کنار ملت فلسطین ایستادند، تشکر و قدردانی میکنیم.
بسمالله الرّحمن الرحيم
🟢 زندگی و بندگی قرآنی
در این ساعات و روزها که غزه مظلوم مزد مقاومت و جانفشانی پانزده ماهه اش در راه خدا را دریافت می کند، علیرغم زخم های فراوان که از دشمن صهیونی برداشته،! اما به شادی نشسته است، بیشتر می توان معنی آیات سوره مبارکه حج [و فتح] را مورد تامل و مداقه قرار داد! که فرموده:
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمۡ ظُلِمُواْۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ نَصرِهِمۡ لَقَدِيرٌ.
متاسفانه گاهی از بعضی کسان که از آنها انتظار نیست شنیده می شود؛
مقاومت تا کی!؟
و یا شنیده می شود؛
مگر پیامبر اسلام در شعب ابیطالب بیش از سه سال در محاصره بود؟
و اگر چنین است پس ما چرا باید چهل و پنج سال در محاصره دشمن باشیم! و ننشنیم با دشمن صلح کنیم و ...!؟
مگر ما (بچه های ما)! چه گناهی کرده اند که باید این همه مشکلات را تحمل کنند!؟و از این قبیل حرف ها؛ و سپس نتیجه
می گیرند/ مبارزه بس است!/ باید با دشمن نشست و تعیین تکلیف کرد!
🔍 اما پاسخ به این سئوالات هم سهل است و هم ممتنع.
سهل است؛ از آن جهت که بگوییم، مگر دشمنان "ما" از ما چه می خواهد؟
از ما گفتگو و توافق بر سر بعضی اختلافات می خواهند. مگر این چیز زیادی است؟
یا می گویند اصلا چرا "ما" همه را دشمن می دانیم؟ دشمن را خودمان ساخته ایم! و...!
ممتنع است از آن جهت که؛
پیامبر گرامی اسلام برای تحقق کلمه توحید(لا اله الا الله) تنها سه سال در محاصره نبود، بلکه تا پایان عمر مبارکش در فشار و محاصره دشمنان توحید بود.
چه آنوقت که مدت سه سال در شعب ابیطالب(که بین دو کوه در مکه واقع شده) گرفتار و در محاصره بودند؛ و چه
@Ketabkhaneh_Chaf
👇
آنگاه که پیامبر "صلیالله علیه و آله و سلم" پس از سیزده سال/دعوت به اسلام در مکه_ پس از آزار دیدن فراوان/ مجبور به مهاجرت به مدینه گردید و در آنجا تشکیل حکومت داد.
تاریخ اسلام به صراحت حکایت از آن دارد که پیامبر خدا طی این ده سال حاکمیت مدنی اش در مدینه (برقراری حکومت اسلامی) بیش از ۷۲ جنگ بزرگ و کوچک را از سر گذرانده است!
بله؛ درست شنیده و خوانده اید!، ۷۲ غزوه و سریه(جنگ) فقط طی ۱۰ سال بر پیامبر خدا و مسلمانان تحمیل شد؛ و گاهی آنقدر شدّت داشت که مسلمانان سئوال می کردند؛ "متی نصرالله"!
پس نصرت خدا کجاست که شامل حال ما شود!؟
حتی در سال ششم هجری که پیامبر اسلام و مسلمانان در کنار دروازه شهر مکه مجبور به پذیرش صلح حدیبیه با کفار قریش شدند، این صلح وقتی واقع شد که پیامبر تضمینِ ورود به شهر مکه را در سال بعد از قریش گرفت؛ و بیش از یک سال طول نکشد که پیامبر خدا و مسلمانان برای بجای آوردن مناسک حج وارد شهر مکه شدند و در سال دهم [تنها چهار سال پس از امضای پیمان نامه ۱۰ ساله صلح ] بود که "فتح عظیم مکه" حاصل شد و پیامبر پس از ورود به شهر مکه، مشرکان و دشمنانش را از "سر قدرت" و به شرط تابعیت از اسلام مورد بخشش قرار داد!
با این حال آیا می توان گفت که پیامبر خدا تنها سه سال مورد آزار و اذيت دشمنانش بوده!؟
امروزه این مغلطه (دانسته و نیز نادانسته) از سوی کسانی مطرح می شود که به دنبال آنند مسلمانان را کت بسته تحویل دشمنان دهند! و این خلاف عقل، منطق و نیز سیره پیامبر خداست.
اما برگردیم به غزه
مردم مسلمان فلسطین و بویژه غزه آنگاه به مقاومت جانانه و افسانه ای روی آوردند که بیش از ۷۰ سال مورد تعدی، ظلم و ستم بودند.
آنها چاره کار را [بر اساس آیه ۳۹ سوره مبارکه حج] در آن دیدند که در مقابل دشمن ستمکار و ظالم بایستند؛ و در هیچ مرحله ای از این جنگ نابرابر و ویرانگر ۱۵ ماهه، نگفتند "متی نصرالله"؟
این خیلی چیز عجیبی در عصر ۱۴۴۶ سال پس از ظهور اسلام است؛ و این نشان از بلوغ فکری مسلمانان عصر حاضر است.
آنها در شدید ترین مراحل جنگ که دشمن عنود دست به کشتار وحشیانه زنان، کودکان، پیر و جوانان از زن و مرد می زد و گاهی اوضاع غیر قابل تحمل می شد، هرگز شنیده نشد که بگویند پیامبر خدا فقط سه سال مقاومت کرده و از این حرفها! لکن تنها یک صدا از غزه و مردم مسلمانش شنیده می شد که؛
"حسبنا الله و نعم الوکیل" و "سبحان الله"
بله؛ در شرایط کنونی جهان و در ابتلائات عصر ظهور، ای بسا مشکلات و شدت ابتلائات برای هر یک از ما مسلمانان بیشتر از گذشته(صدر اسلام) باشد؛
لکن باید دانسته شود که پیامبر خدا و همه اولیاء الهی تا پای جان زیر بیرق توحید،/ لا اله الا الله و محمد رسول الله/ ماندند و سر سوزنی عقب نشینی نکردند!
و نکته مهم آن است که بدانیم انقلاب عظیم ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی "رضوان الله تعالی علیه" بود که این پرچم مبارزه با ظلم و بی عدالتی و صد البته توحید را بر افراشت و هزاران شهید و جانباز تقدیم کرد و با انقلابش به سایر مسلمانان و ملت ها انگیزه ایستادگی در مقابل ظلم داد.
نکند خدای ناکرده با کفرانِ "نعمتِ ولایت و هدایت"، این پرچم را زمین بگذاریم و انگیزه اسلام خواهی و دین مداری و مقاومت را از سایر مسلمانان که به لطف خدا و به برکت انقلاب اسلامی بیدار شدند و این پرچم را بدست گرفتند از آنها بگیریم! که گناهی نابخشودنی است.
خداوندا!
اسلام و مسلمین نصرت عطا فرما
شر دشمنان و کیدشان را به خودشان برگردان
آمین رب العالمین
✍ نادر کنعانی چافی
کتابخانه اسلامی بالاچاف
۱۴۰۳/ ۱۰/۲۷
@Ketabkhaneh_Chaf