eitaa logo
خادم مجازی
145 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 🌱 ] ⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ میدانے🧐 انسان بہ امید زنده است ☺️ روزهاست با خودم فکر میکنم 🤔 در این وانفساے غم و رنج دنیا 😔 با وجود احساس‌ دلتنگے و تنهایے و پریشانے😢 ما چقدر خوشبختیم که امیدے چون شما داریم 😍 امیدےکه دلیل زنده بودن‌مان است ❤️ امیدےکه انگیزه ے ادامه دادن‌مان است 😌 اصلا همین نزديك بودن جشن میلادِ شما در این روزهاےبیقرارے 🙂 یعنےدنیا اینطور نمے‌ماند 👌🏻 باید امید داشت و ادامه داد.💪🏻 سلام زیباترین دلیل براے زندگے ما بے‌صبرانه منتظر طلوع روے ماه توایم.💚 در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ 🔉 ] امروز دارند از ما امتحان میگیرند 👌👌 [در این هیاهـو با گوش دل بشـنو💓] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😓 ] "جامانده امـ ... جامانده امـ از شـهادت ... " [من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋 ] درهای حرمت🍃✨ چون آغوش خدا به رویم باز است🌹 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_پنجاه_سوم صداي انفجار و دود غليظ، فضاي دادگستري را مي گيرد و
[ 💌 ] ناصر تازه دارد در ذوق و شوق بچه ها شريك مي شود كه صداي بي سيم، از جا ميكندش.🤔 گوشي را برميدارد و جواب ميدهد: بله، بگوشم... جدي؟ .... چه ساعتي؟ .... كدوم مقر مياد؟ .... باشه؛ شنيدم. 👂🏻 بچه ها صداي بي سيم را نشنيده اند. از پايين آمده اند و به چهره گـل انداختـه ناصر زل زده اند.👀 صالح بيتابي ميكند: ـ چيه ناصر؟ ناصر ذوق زده شده است: ـ يه نفر داره مياد اينجا! فرهاد هم سؤال دار ميشود: ـ كي؟ ـ حدس بزنيد. يه آدم مهمه!😃 صالح ميپرسد: ـ فرمانده سپاهه؟ ـ مهمتر. ـ نخست وزيره؟ ـ نه! فرهاد بيقرار شده است: ـ ناصر اذيت نكن ديگه! جون فرهاد بگو كيه؟ 😤 ـ رئيس جمهور! حلقة چشم هاي فرهاد گشاد ميشود: 👀 ـ چه وقت ميآد؟ ـ فردا، قبل از ظهر، مياد مقر چهار. هالة شوقي كه بر گِرد وجود ناصر كشيده شده، آرام آرام رنگ مي بازد. انگار آن را به زور بر چهرة تفتيدة خود كشيده بود و حالا مي خواهد خـودش باشـد؛ همان كه هست . سرش را پايين مي انـدازد و نگـاهش بـه گوشـي بـي سـيم زل ميزند.👀 صالح دهان باز مي كند و ميخواهد چيزي بگويد امـا منـصرف مـي شـود و حرفش را مي خورد. فرهاد سـكوت سـنگيني كـه فـضاي ديـده بـاني را گرفتـه ميشكند: ـ چيه ناصر؟ چرا تو هم رفتي؟ ناصر نمي خواهد چشمش را از گوشي بي سيم بكند، اما از او سؤالي شـده و بايد جواب بدهد.🧐 چشم هايش را چنان به گوشي دوخته كه انگار سؤال را فرهاد نكرده و اين بيسيم بوده كه از او جواب خواسته است. 🥺 ـ چيزي نيس! به همين بسنده ميكند كه پشت بندش، صالح ميپرسد: ـ جلو من خوش نداري بگي؟ ناصر بي اعتنا به گفتة صالح قـدري سـاكت مـي مانـد و آنهـا را منتظـر نگـه ميدارد. اما سكوت حاكم را خود هم سنگين ميبيند و آن را ميشكند: ـ دارم به فردا فكر ميكنم. ـ به فرداي جنگ؟ ـ نه، به فـرداي امـروز ! فـرداي جنـگ كـه معلومـه؛ غـصه فـرداي امـروز رو ميخورم.😔 زبان صالح و فرهاد از ادامة پرس وجو باز مي ماند و نگاهـشان بـاهم تلاقـي ميكند.👀 در چشم هاي هم، دنبال حرفي براي ادامة گفتگو مي گردند اما نمي يابند. 😞 صالح ميپرسد: ـ كي خبرو داد؟ ـ جهان آرا. ـ حالا هنوز نيومده، تو ماتم گرفتي؟🤨 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (حفظه‌الله): ♦️مگــر مي شــود ایــن حادثــه را تشــریح كــرد؟ مگــر رنجهــاي لحظــه لحظــه اســارت را مي شــود در كلمــات گنجانــد، یــا بــا زبــان ادبیــات و هنــر تبییــن كــرد؟ شــنیدن، ماننــد دیــدن و لمــس كــردن نیســت. اینهــا ایسـتادگي و مقاومـت كردنـد. شـاید در آن لحظـه اي كـه آزادگان عزیـز مـا در اردوگاه هایـي با نگهبانـان غالظ و شـداد دشـمن روبـه رو بودنـد و ایستادگي مي كردنـد، بعضـي از آنهـا امیـدي هم بـه آزادي خودشـان نداشـتند. شــاید در میــان آنهــا كسـاني هــم بودنــد كــه خســته مي شــدند و مي گفتنــد تــا كــي؟ امــا ســنت الهــي ایــن اسـت كـه 'فـان ّ مـع العسـر یسـرا، انّ مـع العسـر یسـرا' [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] ما یک روز از هفته نام شما را می بریم و یک عمر نمک گیرتان هستیم... سلام بر پدر مهربان ِ امام ِ مهربان ما! #پنج_شنبه_های_سامرایی #وقت_سلام✋ [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌅‌ ] ای باد سحربه عزیزم سلامم برسان✋🏻 درخلوت وصلـ او پیامم برسان💌 برصبح وصال وشام زلفش بگذر❤️ یعنےکه دعای صبح و شامم برسان!⛅️ [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀] عاشقےقصہ رنجیست💔 ڪہ هر شـ🌃ـب دارد هر ڪہ عاشـ❤️ـق شدھ است درد مرتب دارد.. #همسر_شهید #شهدا [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #دردونہ👼] این پنج تا #دردونہ روببینید👀 همشون وقتے به دنیا اومدن بغض مادرشون ترڪید💔 اشڪ همہ سرازیر شد😭 چرا؟! چون باباهاشون قبل تولدشون #شهید_مدافع_حرم شدن... پ.ن:این دردونه‌ها فقط 5 تاشونن.. #شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی💗🕊 #شهید_حسین_بواس🕊💗 #شهید_روح_الله_صحرایی💗🕊 #شهید_حسین_دارابی🕊💗 #شهید_محمد_بلباسی💗🕊 [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌱 ] ⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ نیستے و روے آرزوهایمان گرد و غبارِ غم نشسته است آنقدر ڪہ حتی خودمان هم زیرِ بارِ اندوه غم دفن شده ایم و حالا دیگر آرزویے نمانده جز امیدِ دیدنِ تو که زنده کننده مردگانے نیستے و ما خسته تر از آنیم که چیزے بگوییم حرفےبزنیم کارے بکنیم برگرد اے تنها دلیلِ زنده ماندنم برگرد برگرد اے تنها انتخاب و راهِ نجات برگرد تا با شوق براے تو و از روزهاے کنارِ تو بودنم بنویسم . . . در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😓 ] کافر اگر عاشق شود، بی‌پرده مومن می‌شود چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن می‌شود! [من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥] Eitaa.com/Khadem_Majazi