eitaa logo
خادم مجازی
162 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 🥀 ‌] میلاد پیامبر اڪرمﷺ بود ڪہ مهریہ را معین ڪردند.✨💕 همان روز هم با حضور فامیل‌ها یڪ مراسم عقد سادھ برگزار ڪردیم🎉🛍 صیغہ عقد را ڪہ خواندند رفتیم با هم صحبت کنیم😍🙈 دیدیم دنبال چیزی مےگردد؛🤔 گفت: «اینجا یه مُهر هست؟» پرسیدم«مُهر براے چی؟ مگہ نماز نخوندے؟!» گفت: «حالا تو یہ مُهر بده.»😅 گفتم: «تا نگۍ براے چی مےخوای، نمےدم.»😌🙊 مےخواست بخواند ڪہ خدا در روز میلاد رسول‌اللّٰھﷺ به او عطا ڪردھ!!🙊😍 ایستادیم و با هم نماز شڪر خواندیم...🖇❤️ 💕🌱 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 👼 ] من 5 روز مانده به چهلمین روز شهادت پدرم به دنیا آمدم، پدر را ندیدم اما از تعریف‌ها و خاطراتی که از پدربزرگم، مادرم و اطرافیانم شنیدم، پدرم را شناختم و هر چه بیشتر با خصوصیات اخلاقی پدرم آشنا می‌شوم بیشتر پی می‌برم که چقدر شبیه پدرم هستم.7 ساله بودم که برای اولین بار فهمیدم پدرم شهید شده و یک بار هم روی پدر را ندیدم ولی امروز در همان مسیری حرکت می‌کنم که دیروز پدرم رفته است. (: 💔🌸 [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
••🍃🕊•• | امروز بہ نیت: •• سردار شهید حاج اسماعیل حیدری •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃 مدافع حرم [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @Deltang_Karbala99 جمع صلـوات گذشتہ: • ۶۰۰ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @Khadem_Majazi ••🍃🕊••
[ 😍 ] آید آن ࢪوز ڪه ببینند همہ عالمیاݩ دࢪ بقیع حضرت مهدے ﷻ حرمے مۍ سازد😌✋🏻 [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ❣] گفتیم حاجے! چرا با این بچہ‌ها اینقدر صمیمے هستی و بهشون محبت میڪنے؟!🤔 گفت: انقلابے بودن و انقلابے ماندن وظیفه است تربیت "نسلِ انقلابے" مهم است☺️❤️ 🌹 [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😓 ] بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از دو دست. و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها... (ادامه دارد...🌱) [من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 🦋 ] یا سلام 👋 سلام ای سایه سرم 🌸 صبح بخیر اقاجان 🍀 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💌 ] | امین آنکارد کرده👱و خیلی نورانی با لباس سبز،از جایش بلند شد،پیشانی مرا بوسید و گفت:«زهرا جان!من شهید شدم..😊 در خواب😴همه چیز برایم مرور شد و یادم آمد که شهید شده.. گفت:«من باید زود برگردم و نمی‌توانم زیاد حرف بزنم.»☹️ گفتم:«باشه حرف نزن😤من از حضرت زینب (سلام الله علیها)‌و از خدا خواسته‌ام که بیایی و جواب سؤالات مرا بدهی!پس زیاد حرف نزن دلم می‌خواهد بیشتر پیش من بمانی» گفت:«یک خودکار🖊بده تا بنویسم» گفتم:«تو به من نگفته بودی می‌روی شهید می‌شوی،گفتی می‌روی تا دِینَت را ادا کنی. به من قول داده بودی مراقب خودت باشی» خندید😀وگفت:«من در آن دنیا مذهبی زندگی کرده بودم.اسمم جزء لیست شهدا بود...📃 » می‌خواستم سریع همه سؤالاتم را بپرسم! گفتم:«در قبال این مصیبتی که روی قلب من گذاشتی و می‌دانی که دردی بزرگ‌تر از این برای من نبود،چطور دلت آمد مرا تنها بگذاری؟»😢(همیشه وقتی خبر شهادت همسر کسی را می‌شنیدم به شوهرم می‌گفتم ان‌شاءالله هیچ‌وقت هیچ‌کس چنین مصیبتی نبیند😔حاضر بودم بمیرم اما خدای نکرده هیچ وقت چنین داغی را نبینم) امین یک برگه از جیب‌اش در آورد که دور تا دور آن شبیه آیات قرآن،اسم خداوند و ..نوشته شده بود خودکار را از من گرفت🖊نوشت "همسر مهربانم،"دقیقاً عین این دو کلمه به همراه ویرگول را روی کاغذ نوشت.بعد گفت: «آره می‌دانم خیلی سخت است.ما در این دنیا آبرو داریم.خودم در این دنیا شفاعتت می‌کنم.»😊 انگار در لیستی که قرار بود شفاعت کند اسم مرا هم نوشت..😍 گفتم:«در این دنیا چی؟»🤔 گفت:«من نباید زیاد حرف بزنم..»😶 با این‌ حال انگار خودش هم طاقت نداشت حرف نزند☹️ احساس می‌کردم بیشتر دلش می‌خواهد حرف بزند تا بنویسد. گفت:«در این دنیا هم خودم مراقبت هستم. حواسم به تو هست» یک دفعه از خواب پریدم!اذان صبح بود.. بعد آن خواب آرام شدم. با خودم می‌گفتم:اگر شوهرم به مرگ عادی می‌مُرد چه می‌کردم؟الآن می‌دانم شهیده و شهید زنده است و همیشه کنارم می‌ماند، صدایم را می‌شنود😊 آن دنیا هم دستش باز است و شفاعتم می‌کند. چه بهتر از اینکه در آن دنیا چنین مجوزی دارم. چه چیزی از این می‌تواند بالاتر باشد؟ آرام و قرار گرفتم..😌 شوهر من به آرزویش رسیده بود و همین مرا آرام می‌کرد.. از طرفی اگر امین به مرگ طبیعی می‌مُرد باید برایش ناراحتی می‌کردم.خصوصاً اینکه در آن‌ صورت نمی‌دانستم وضعیت‌اش خوب است یا نه! اما اکنون می‌دانم خوش است و من به خوشی او خوشم و فقط ناراحتی‌ام از این است که امینم در کنارم نیست..😔 دیگران هم بعد از شهادتش خواب او را دیدند😴یکی از افراد می‌گفت:خواب دیدم تشییع شهید در سوریه برگزار شد و به جای اینکه تابوت او در دست مردم باشد،پیکر امین با لباس سفید و شال سیاه عزای اباعبدالله بر گردن،در دستانشان بود. می‌گفت:دیدم یک دختر بچه 3تا4 ساله در جلوی تشییع‌کنندگان به صورتی که صورتش رو به شهید بود،برخلاف مسیر حرکت دیگران حرکت می‌کرد و شعر می‌خواند..😢 می‌گفتاز شهید پرسیدم:«این دختر بچه کیست؟» امین لبخند زد و گفت:«این دختر از خاندان اهلبیت است!» انگار که به پیشواز شهید آمده بود! می‌گفت دیدم مردم مشایعت کننده هم به جای اینکه گریه کنند،کل می‌کشیدند و شادی می‌کردند! شخص دیگری هم خواب دیده بود امین مداح امام حسین (علیه السلام)‌ شده است!😦 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (مدظله العالی): 🔹امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند. [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💗 ] ما با یڪ سلام روز خود را آغاز مے ڪنیم ماییم و شوق علیک السلـامتان😍 [ السلام علیڪ یا علی ابن موسی الرضا✋🏻 ] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌅‌ ] •|﷽|• نسیمـ ، عطر تـو ࢪا صبح با خودش آوࢪد و گفت: ࢪوزے عشاق با خداوند است🌱 [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🥀 ‌] « تقدیم به قلب صبور همسران شهدا » جنس « شهادت » تو فرق می کند ! تو یک زنی... جهاد بر زنان واجب نیست ، اما تو هم شهید می‌شوی . 🥀 تو می‌دانستی به کسی بله می‌گویی که دنیایی نیست 🕊 وقتی بله گفتی شهید شدی 🥀 لحظه لحظه عاشقانه‌ات را زندگی کردی ، می‌دانستی عمر عاشقانه‌ات کوتاه است ...و 😔 با این علم و آگاهی‌ات ، شهید شدی 🥀 گفت دلبسته‌اش نشوی... 😭 و تو هر بار پس از شنیدن غزل‌های خداحافظی‌اش شهید شدی 🥀 ثانیه‌های نبودنش را همچون گذران سالیانی دور و دراز تحمل کردی ... و 😓 در تیک تاک ثانیه‌های نبودنش شهید شدی🥀 ترس وجودت از مجروح شدنش ، اسیر شدنش ، شهید شدنش را به صبر مبدل کردی... و ☺️ هربار با این افکار شهید شدی 🥀 از نبودن گفت و😔 🥀 از شهادت گفت و😇 🥀 از تنهایی‌های بدون او گفت و 😔 🥀 از رسالتت بعد از شهادتش گفت و 😩 🥀 از به ثمر رساندن بچه‌ها بی او گفت و 😓 🥀 حال او شهید شد و 🕊🥀 🥀 آری 🥀 شهادتی از جنس پر احساس زنانه ، از جنس تمام لحظه‌های سختِ بی او ... 💔 از جنس دلتنگی‌های مداوم ... 😔 از جنس تنهایی ... 😣 از جنس صبوری. 😓 تو هم شدی 🥀 فقط جنس تو فرق میکند ! او یک بار شهید شد و تو هر دم شهید می‌شوی 🥀 📿| [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 👼 ] پدر عزيز تر ازجانم سلام اميدوارم هر كجا باشي به ياد ما هم باشي .خيلي دلم برايت تنگ شده است و ميخواهم هر چه زودتر شما را ببينم و در آغوش گرمت جاي گيرم. هر چند من تو را نديدم ولي از صميم قلبم تو را دوست دارم♥️!• [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😍 ] دݪ من گم شدھ گࢪ پیدا شد بسپارید اماناتـ رضا •|علیه السلام|• و اگر از تپش افتاد دلمـ ببریدش ملاقاتـ رضا •|علیه السلام|• [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣] گمنام نشسته ای کنارم آتش زده ای به جسم و جانم روشن شده جانم از وجودت نامت چه بود که من ندانم "دڪتر فاضلے دوست" [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] امام حسݩ عسڪرۍ •|علیه السلام|• دࢪ مقام ادب همیـن بس ڪه آنچه برای دیگران نمی پسندے، خود از آن دوࢪی ڪنی. [ السلام علیڪ یا اباالمهدے [عج] ✋🏻 ] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] صبـح یعنے ڪہ دلم تنگ تـو و آمدنتــ... نقشے از نـور بزن بر شب تنهـایے من... #شھیدمحمدࢪضادهقان‌امیࢪے [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🥀 ‌] بے هدف تو خونه راه می رفت...👣 فڪرش مشغول بود... ۲تا چایی ریختم و آوردم ☕️☕️ _آقا بفرما😊 حواسش نبود!! دوباره صداش ڪردم👀 دفعه سوم با پرسش نگام کرد❓ _چایی یخ ڪرد! ڪجایے؟🤔🙄 _مأموریت دارم... برم ...نَرم ...خدا... یه دلم پیش شماس ... یه دلم پیش محمدم ... صد دلم پیش عمـه سادات💚 _استخاره کن آقا📿 استخاره خوب اومد! خوب ڪہ نه🙄 عااالـی اومد... ڪلی خوشحال شد!!☺️ گفت: _هفته دیگ میرم ۴۰روز دیگ پیشتم حالا یا زنده یا ... گفتم: _دور از جون😒 من شوهرمو زنده میخوام (ڪاش میگفتم سالم میخوام...😭) ۴۰ روز گذشت... به قولش عمل ڪرد و اومد زنده اومد... ولی سالم نه !!! صورت ماهشو رو ترڪش برده بود..💔🚶‍♂ [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😍 ] گفتم چگونه دل بڪنم از هواے تو😢 طـاقت نداشتم ڪه بگویم ادامہ را💔 تا گفتم السلام علیکم! تمام شد!😭 این است حال زائر دلتنگ سامرا...🥀 "زهࢪا بشرۍ موحد" [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
باغیرت.mp3
4.05M
[ 🔉 ] باغیرت 💪 شب های جمعه شهدا را یاد کنم 🍃🌺 👌👌👌 [در این هیاهـو با گوش دل بشـنو💓] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌱 ] کجا نشان تو جوییم اي مهر فروزنده ي هدایت و نصر! با کـه گوییم حدیث تلخ هجران و انتظار؟ شکایت فرقت یار بـه آفریدگار بریم کـه او دانای اندوه درون ماست. اي آخرین عشوه ي عرش، اي نخستین امیر غایب از نظر! مولای من، یوسف فاطمه! [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ❣ ] سفر به‌خیر، علم را به دست ما بسپار✋🇮🇷 بخواب آسوده، از تو شد جهان بیدار🌱 به انتقام تو باید قیامتی باشد👊 به انتقام تن تکه‌تکه‌ات، سردار!☝️🥀 [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😓 ] جانبازی که 35 سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! [من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💌 ] | هیچ چیز قشنگ‌تر از این نیست که امین شهید شده و نمرده است😊 خدا خودش در قرآن وعده داده که شهید زنده است.هنوز هم هروقت به هر علتی نگران می‌شوم،شب به خوابم می‌آید و جوابم را می‌دهد😌 حتی در بیداری آرام شدنم را مدیون حضور امین‌ هستم! اتفاقاً شب گذشته(شب قبلا از مصاحبه حاضر)خواب دیدم آمده و می‌گوید: «بعد از 80-90 روز مأموریت آمده‌ام یک سر به خانمم بزنم»☺️ گفتم:می‌گویند«تو شهید شدی.»😢 گفت:«نه!من زنده‌ام.آخر بعضی‌ها زنده می‌مانند و بعضی‌ها می‌میرند.» گفتم:«زنده‌ای؟»😟 گفت:«آره،من زنده‌ام»🤗 گفتم:«پس بگذار خبر آمدنت را من به خانواده‌ها بگویم»😍 خندید..😃 با خودم فکر می‌کردم شاید اگر امینم روز پانزدهم برمی‌گشت،شهید نمی‌شد☹️ این فکر و خیال آزارم می‌داد! بعد شهادت امین،دوستانش می‌‌گفتند«اصلاً قرار به برگشت نبود!برنامه این بود که 2 ماه آنجا بمانیم!» همراهانش50 روز بعد از شهادت امین برگشتند🚶حرف‌ها را که شنیدم مطمئن شدم امین تاریخ شهادتش را به من گفته بود. امین همیشه به مادرش می‌گفت:«مادر شهید آینده!»😁 و خطاب به من ادامه می‌داد: «تو هم که همسر شهیدی ان شاءالله!» همه از دستش ناراحت می‌شدیم☹️ با خنده می‌‌گفت:«بالاخره که چی؟‌باید افتخار کنید اگر این‌طور شود» این حرف‌ها را حتی آن زمان که هیچ برنامه‌ای برای رفتن به سوریه نداشت غالباً با شوخی و خنده تکرار می‌کرد😃 من هیچ وقت تشییع جنازه نمی‌رفتم! حتی اگر این تشییع مربوط به اقوام بود یا حتی شهید.. فقط با دوستانم تشییع شهدای گمنام را شرکت می‌کردیم.. واقعیت این بود که همیشه از غصه و ناراحتی دوری می‌کردم،شاید هم فرار!🏃 پدر و مادرم قبل از ازدواج اجازه نمی‌دادند در هیچ مراسم تشییعی شرکت کنم. از نظر آنها چنین مراسم‌های در روحیه یک دختر اثر بد می‌گذاشت. به عبارتی هیچ وقت مستقیم با غم و غصه ارتباط نداشتم. حتی یکبار که با امین به زیارت امام رضا(علیه السلام) رفته بودیم،چند میت را که برای طواف آورده بودند دیدم. از شدت ناراحتی رنگ از صورتم پرید و خیره خیره جنازه‌ها را نگاه می‌کردم. امین تا متوجه شددستم را گرفت و مرا دور کرد.😢 هرچه گفتم بگذار حداقل ببینم چطور جنازه را می‌برندگفت:«نه!بیا این طرف» حتی اگر تلویزیون شبکه غمگین نشان می‌داد کانال را عوض می‌‌کرد چون می‌دید با دیدن صحنه‌های غمناک کاملاً به هم می‌ریزم و پکر می‌شوم😞 حتی گاهی گریه می‌کردم!😭 امین هم همیشه سعی می‌کرد مرا شاد نگه دارد.. [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi