[ #سپیدانھ🌅 ]
هرصبح⛅️
زندھ مۍ شومـ🌸
ازخندههاۍدوست😍
لبخـند دوستـ...😊
ناب تࢪین شکل گفتگوستـ🌱
#شہید_عباس_دانشگر
#صبحتون_شهدایی
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانہ🥀 ]
•
سر سفرھ عقد نشسته بودیم گفت:
الان فقط منوتو🖇💕
تو آینھ مشخص هستیم😅
ازت میخوام بهم ڪمڪ ڪنے..
تا به شہادت و سعادت برسم..🙃❤️
#همسر_شهید
#شهید_محسن_حججی
•
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی ؟
چو خویش یار تو دیدم چه نیک فهمیدم
عزیز فاطمه مهدی چقدر تنهایی
#ماه_رجب
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
تو چه کرده ای ؟
کِه خدا
همه ات رٰا
بَرای خودَش خواست
وَ نصیبِ مٰا
چیزی نگذاشت !
حَتیٰ نامی ، نشانی ...
#شہید_گمنامـ♡
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عشق_نامہ💌 ]
#دل_آرام_من | #قسمت_نوزدهم
راستش اینطور نبود که من تمام 24 ساعت به فکر شهدا باشم و در مراسم آنها شرکت کنم.
با اینکه اردوهای راهیان نور هم شرکت میکردم و آرزو میکردم لیاقت شهادت نصیب من هم شود،اما همان زمان وقتی خانوادههای شهدا را میدیدم همیشه فکر میکردم که این داغ واقعاً سنگین و غیر قابل تحمل است..
ترجیح میدادم همه داغ مرا ببینند اما من داغ عزیزانم را نبینم☹️من قدرت تحمل سختی را نداشتم.
یادم هست یکبار در شلمچه یکی از دوستانم گفت:«اگر جنگ شود همسرم را به جنگ میفرستم تا شهید شود»
آن زمان من مجرد بودم.خیلی جدی گفتم:«من محال است چنین اجازهای بدهم!یعنی چه که من ازدواج کنم و همسرم شهید شود؟ اجازه نمیدهم همسرم شهید شود😒
چون من آدم وابستهای هستم..
به من گفت:«این چه حرفی است که میزنی؟مگر مسلمان نیستی؟»😏
بعد از شهادت امین به من گفت:«زهرا!من اصلاً دلم نمیخواهد همسرم شهید شود..» گفتم:«دیدی خدا اصلاً به حرفهای ما کاری ندارد»😔
همسر من شهید شد و او تازه میگفت: «راست میگفتی،چرا باید همسرم شهید شود؟»
البته بعد از لحظاتی به او گفتم:«آن زمان سن من خیلی کم بود و شاید فکرم هنوز ناپخته،اما الآن من به شهادت امین افتخار میکنم😊
امین میتوانست طور دیگری از دنیا برود. امین خیلی خوب بود که خدا به بهترین نحو و با احترام زیاد او را برد..
من خوشحالم که آن دنیا همسرم را دارم☺️ میگفت:«به خدا با تعریفهای تو آدم حسادت میکند!
تو چقدر محکم شدی زهرا!
تو آدم احساساتی بودی😦
یاد نیت قبل از ازدواج خودم میافتم؛از خدا خواسته بودم خیر و عافیت دنیا و آخرت نصیبم شود و کسی جلوی راهم قرار بگیرد که این دعا محقق شود.
بعد از شهادت امین،پدرم میگفت:«زهرا جان خودت خیر دنیا و آخرت را خواستی پس دیگر گریه نکن»
تا وقتی امین بود،به محض اینکه ناراحت میشدم کنارم می آمد و آرام میکرد.
حالا هم واقعاً انگار چیزی تغییر نکرده،وقتی بعد از ناراحتی و بیتابی زیاد ناگهان آرام میشوم،مطمئنم امین کنارم حضور دارد😊من آدمی نیستم که به سادگی آرام شوم.
ناراحتی امین کلاً 10 دقیقه هم طول نمیکشد و اصلاً آدم کینهای نبود😀
نهایت 5 دقیقه پیادهروی آرامش میکرد و بعد کلاً موضوع را فراموش میکرد🙂
✉️بعضی از پیامکهایش را حتی همان زمان نامزدی و محرمیت برای خودم یادداشت میکردم.
حرفهایش برایم شیرین و جالب بود😍
یادم میآید پیامک طنزی برایش فرستادم که میگفت:مردها اگر همسرشان در دوران نامزدی زمین بخورند،قربان و صدقه همسرشان میروند یک ماه که میگذرد رفتارشان عوض میشود و آنقدر ادامه پیدا میکند که در نهایت بعد از چند سال راضی میشوند که از زمین زنده بلند نشود!😂
به امین گفتم:واقعاً مردها همینطورند؟
گفت:«بگذار اگر خدایی نکرده،زبانم لال،یک زمانی زمین خوردی و من جلوی همه خم شدم و دستهایت را بوسیدم متوجه میشوی که من مثل آنها نیستم»😊💪
خیلی احساساتی و مهربان بود☺️با خودم فکر میکردم این پسر چقدر با شعور است،چقدر فهمیده و آقاست!
از همنشینی با چنین مردی لذت میبردم😍
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنه_ای (مدظله العالی):
🔹فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان
موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها
و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپدانھ🌅 ]
میگویند: روزی را
صبحِ زود تقسیم میکنند
هرجا که هستید سهمِ امروزتان
رزق سفرهی شهدا ..
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانہ🥀 ]
مادرمیگه:ساعت ۹شب ڪہ میشه بہونه گیری
زهرا وفاطمہ شروع میشھ
آخه هرشب ساعت ۹سعید ازسرکار برمیگشت💔🙃
و زنگ خونه رو می زدوتا آخرشب
بساط خندھ وبازے بچھ ها بهراه بود🚶♂
#همسرشهیدانصاری
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[#دردونه👼]
پدر کودک رو بغل کرد و تو آغوش گرفت.
کودک هم می خواست پدر رو بلند کنه ولی نتونست. با خود گفت: حتماً چند سال بعد می تونم.
بیست سال بعد پسر تونست پدر را بلند کنه. پدر سبک بود.
به سبکی یک پلاک و چند تکه استخوان....
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢]
http://Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: •• سردار شهید حاج اسماعیل حیدری •• ـــــــــــــ
••🍃🕊••
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بہ نیت:
•• سردار شهید محمد علی الله دادی ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃
#شهید مدافع حرم
[🌷]ارسال صلوات ها
[🌷] @Deltang_Karbala99
جمع صلـوات گذشتہ:
• ۶۰۰ •
ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇
@Khadem_Majazi
••🍃🕊••
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ]
تا #خدا هست و خدایۍ مے ڪند
یاعلے مشڪل گشایێ مے ڪند🍀
#ماه_رجب
[و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالگرد پروازت مبارڪ باشہ حاجے..🙃❤️
۱۷ اسفند ماھ
#سالگردشهادت
#شهید_محمدابراهیم_همت
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
من برای آمدنت ای تک سوار گل دل را پر پر
قران به سر گرفته فریاد کنان باز نوحه سر می کنم
اشک چشمم اگر کم است برایت دلم را آب میکنم . . .
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #جاماندھ😓 ] بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم. اکثر جانبا
[ #جاماندھ😓 ]
جانبازی که 35 سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای عکس بگیری؟" گفتم نه!
ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم.
می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات!
همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته!
[من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنه_ای (مدظله العالی):
🔹ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و
مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار
بسیار بزرگ و با عظمتی است. این همان
کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت
ما به خاطر همین شهادت جوانان شما و
شجاعت فرزندانتان بود.
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ]
بگو چہ شد ڪه من اینقدࢪ دوستت دارم؟🧐
بگـو محبتـ ما ࢪیشہ از دݪ داࢪد😍
[ السلام علیڪ یا حسین ابن علے •|علیه السلام|•✋🏻 ]
[دلم بھ آن مستحبی خوش است
کہ جوابش واجݕ استـ😇]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
شہداے اسفند ماھ:
شہید حمید باڪرے
شہید حسین خرازے
شہید امیر حاج امینے
شہید ابراهیم همت
شہید حجت الله رحیمے
شہید عبدالحسین برونسے
شہید عباس ڪریمے
شہید مهدے باڪرے
#صبحتون_شهدایی
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانہ🥀 ]
مثل بــ🌧ــاران بهارے كه نمیگوید کِے..
بےخبر دربزن و سرزده از راه بِرس..✋😞
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[#دردونه👼]
رفـتـ بابایمـ⚡️
سحـرگاهے دمشـق☀️
تا کہ
عباسـے کند در شهـر عشـق😍
#شهید_محمودرضا_بیضایی💚
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢]
http://Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ]
_شیࢪینتࢪینلذتچیسټ ؟
+تماشاےڪࢪبوبلاےحسین ... 💔
[و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
همتا هم نداری که ...
وقت نبودنت به دلم وعده بدهم
شاید " مثلش " را پیدا کنم !
آقای بی همتای من بیا
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
احمَـدڪاٰظٖمے
سردار می گفت :)
اگہ توے پادگانت،
دو تا سربـاز رو
نماز خون و قرآن خون ڪردے
این برات مےمونہ
ازاین پستها و درجہها چیزی در نمیاد!
+راست میگفت بندھ خـداシ
#شہیداحمدڪاظمے
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عشق_نامہ💌 ]
#دل_آرام_من | #قسمت_بیستم
به امین حساسیت بالایی داشتم.
بعد ازشهادتش یکی ازدوستانش به خانه ماآمد و به من گفت مراحلال کنید!
گفتم چرا؟🤔
گفت:واقعیتش یکبار چندنفر از رفقا باهم شوخی میکردیم😁
امین هم که پایه ثابت شیطنت جمع ما بود.
یکی ازبچهها روی امین آب ریخت💦امین هم چای دستش بود☕️چای راروی او ریخت.
دوستش ادامه داد:«حلالم کنید!من ناخودآگاه به صورتش زدم و چون با ناخنم بلندبودصورتش زخمی شد!»😔
همان لحظه گفت:«حالاجواب زنم راچه بدهم؟»😂
به او گفتیم:«یعنی تو اینقدر زن ذلیلی؟😒
گفت:«نه!اماهمسرم خیلی حساس است.ناچار به همسرم میگویم شاخه درخت خورده وگرنه پدرتان را درمیآورد!😂
یادم آمد کدام خراشیدگی را میگفت..
ازمأموریت زنجان برمیگشت.
ازخوشحالی دیدنش داشتم میخندیدم که بادیدن صورتش خنده ازلبهایم رفت و باناراحتی گفتم:😢«صورتت چه شده؟»
گفت:«فکرکن شاخه درخت خورده اینقدرحساس نباش😊
گفتم:«باشه.چمدانت رابگذار کفشهایت رادر نیاور.چندلحظه منتظربمانی آماده میشوم برویم داروخانه وبرایت پمادبخریم تاجای خراش روی صورتت نماند!
امین که میدانست من خیلی حساسم مقاومت نکرد.
گفت:«باشه،آماده شو»
و با خنده ادامه داد😃«من هم که اصلاً خسته نیستم!»
گفتم:«میدانم خستهای؛خسته نباشی! اماتقصیر خودت است که مراقب خودت نبودی!باید برویم پمادبخریم»
از آنجا که مردها زیاد به این مسائل توجه نمیکنند،هر شب خودم پماد را به صورتش میزدم و هر روز و شاید هر لحظه جای خراشیدگی را چک میکردم و با ناراحتی به او میگفتم😢«پس چرا خوب نشد؟»
اولین بار که از سوریه برگشت به او گفتم:«امین جای خراش صورتت هنوز مانده. من خیلی ناراحتم»😔
گفت:«نگران نباش دفعه بعد که به سوریه بروم و برگردم جای خراشم خوب میشود خیالت راحت»☺️
گفتم:«خداکند زودتر خوب شود.خیلی غصه میخورم صورتت را میبینم»😢
👌راست میگفت درمعراج صورتش رادقت کردم خداراشکرخراشیدگیاش محو شده بود😔
یکی از دوستان امین بعد از شهادتش حرف جالبی میزد،میگفت:«شما باید خیلی خوشحال باشید که دو سال و 8 ماه با یکی از اولیای خدا زندگی کردید و بهترین لذت را بردید.
افراد زیادی هستند که60-50 سال زندگی میکنند اما لذتهای 3 ساله شما را نمیبرند.»واقعاً شاید من به اندازه 300 سال شیرین زندگی کردم که تماماً لذت بود.😊
ما واقعاً مانند دو دوست بودیم🙊
با هم به پیادهروی و ..میرفتیم..🚶
قول داده بود که بعد از بازگشت از سوریه، راپل را هم به من آموزش دهد.😍
با تعجب به او میگفتم:«فضایی نداریم که بخواهی به من آموزش بدهی!»
گفت:«آن با من!»😉
ذوق و شوق داشت..☺️
من مانند یکی از دوستانش بودم و او هم برای من..😋
نگاهش به خانم این نبود که مثلاً تنها وظیفه زن ماندن در خانه و انجام کارهای خانه است!
وقتی کار خیری انجام می داد،دلش نمیخواست کسی متوجه شود،حتی من! کارت سرپرستی ایتام را در جیباش دیده بودم!
بعد از شهادت امین،یکی از همکارانش تعریف میکرد در یکی از سفرهای استانی دختربچه سرایدار،نامهای✉️به امین داد تا به آقای رئیس جمهور بدهد.
امین به همکاران گفت:تا این نامه به دفتر و مراحل اداریاش برسد زمان می برد،بیایید خودمان پول بگذاریم و بگوییم رئیس جمهور فرستاده است!
همین کار را کردیم.البته بیشترین مبلغ را امین تقبل کرد و هدیه در پاکتی به پدر بچه اهدا شد. اشک شوق پدر دیدنی بود...😢
امین به درس،تندرستی، ورزش خیلی اهمیت میداد.همیشه برنامههایش را یادداشت میکرد.
ادامه برخی ورزشها و برنامه جدی برای تحصیلات تکمیلی در رشته الکترونیک داشت.
البته باشوخی و خنده میگفت:«چون همسرم حقوق خوانده،حتماًبعد از اتمام تحصیلاتم،این رشته را هم میخوانم😃نمیشود که خانمم حقوقدان باشد و من بیاطلاع!»😉
بسیار به روز و مایه افتخار بود.😍
آنقدر از او حرف میزدم و به داشتنش مغرور بودم که برادرم سر به سرم میگذاشت و میگفت:«انگار فقط زهرا شوهر دارد😂از آسمان یک شوهر آمده فقط برای زهرا!»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🕊شهید گرانقدر «امین کریمی چنبلو»
سحرگاه هشتم محرم الحرام،مصادف با 30 مهر ماه1394 درشهرحلب سوریه آسمانی شد..
🔆پیکر مطهر این شهید والامقام، مجاهد و مدافع حرم مطهر عقیله بنی هاشم،زینب کبری(س)پس از انتقال به ایران اسلامی در 6آبان سال 1394 تشییع و بنا به وصیت وی در حرم مطهر امام زاده علیاکبر(علیه السلام) چیذر تهران آرام گرفت..😔
✍به پایان آمـد این دفتر/حکایت همچنان باقیست
التمــاس دعــایِ شهــــادت✋
یاعلے مــدد..
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنه_ای (مدظله العالی):
🔹دفاع مقدّس موجب شد که هرکدام از
جوانان معمولی و عادی ما که در این بوتهی
آزمایش، بیشتر حرکت کردند و پیشرفت کردند،
در مقامات انسانی و علوّ مرتبهی انسانی بالاتر
بروند.
🔹این شخصیّتهای برجسته و مهم، همّتها،
خرّازیها، شما خیال میکنید [چگونه بودند؟]
شهید همّت که واقعاً یک اسطوره است یا شهید
خرّازی که یک اسطوره است، جوانهای معمولی
بودند؛ جنگ [بود که] اینها را تبدیل کرد به این
شخصیّتهای برجسته و بزرگ و حقیقتاً ماندگار.
🗓تاریخ: ۱۳۹۶/۱۲/۱۹
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانہ🥀 ]
یڪ دفعہ گفتم:
«آقامیثم در این موقعیت
مےخواهے بروے؟
اجازھ بده بچہ بہ دنیا بیاد»👧
ڪہ گفت:
«زهره! دلت میاد این حرف را بزنے؟
دلت میاد حضرت زینب(س)
دوباره اسیرے بڪشه؟»😔
بعد از این حرفش
من دیگر هیچ چیزے نگفتم✋
#شہید_میثم_نجفے
#شادۍروحشهداصلوات
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ]
#یا_بابالحوائج_ادرکنا🍃
چشمـ گࢪدوݩ دࢪ عزاے موسے جعفࢪ •|علیه السلام|• گریست😭
دیدھ خوࢪشید بࢪ آن ماھ خوش منظـࢪ گریست💔
او ڪه خود مظلومـ و دࢪ بند ستمـگر بود اسیࢪ🖤
بࢪ غࢪیبے شہید ڪࢪبݪا یڪ سࢪ گریست😭
🏴 سالروز #شهادت_امام_موسي_كاظم (علیه السلام) به تمامی شیعیان و محبین حضرتش تسلیت باد.
[و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi