خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_سی_سوم براي كدوم مقر؟🤔 ـ هيچ كدوم، براي جنازه ميخوام.😔 ـ
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_سی_چهارم
ناصر در ميان جمعيت مادر را مي جويد. هر دست مادر به گردن زني اسـت
و بيقرار، به طرف تابوت ميرود. 👀
صداي شيون و فرياد با صداي شليك گاه به گاه، در هم پيچيده و شهر را از
آرام و قرار انداخته است . قبرهـاي پانگرفتـة شـهدا، گلـه بـه گلـه در محاصـرة
جمعيت قرار گرفته است . حسين بر زمـين نشـسته اسـت . پيـشاني اش را ميـان
دست ها نهاده و آرام آرام گريه مي كند. 😭ناصر تازه يادش مي آيد كه هنوز خواهر را
نديده است . ميخواهد كفن را از روي سر و صورت شهناز كنار بزند و او را به
اندازة تمام سال هاي آيندة فراق ببوسد؛ اما مادر را در نزديـك مـي بينـد .👀 واهمـه
دارد همين كه كفن كنار رفت و چهر ة خون آلود خواهر نمايان شـد ، تـوان مـادر
طاق شود و دوباره از حال برود . ميخواهد بـه حـسين بگويـد كـه مـادر را بـه
كناري ببرد، اما يادش مي آيد كه او هم برادر است و مشتاق ديدن خواهر. 😞
پدر هنوز نيامده و الان است كه مادر دوباره بي قـراري اش را از سـر بگيـرد .
ناصر مانده و كلاف سردرگم شده است . يك بار ديگر چشم هايش دشـت پهـن
جنت آباد را دور مي زند.👀 قطعة شهيدان هر لحظه شلوغ تر مـي شـود . گـل لالـه و
گلاب است كه تندتند به طرف قبـر شـهدا مـي آيـد . مـردم دم گرفتـه انـد و بـا
شهدايشان درددل مي كنند. كساني كه جنازه شهيدشان را پيدا نكرده اند، قبرهـاي
شهداي گمنام را به آغوش گرفتـه انـد و مـي نالنـد . 😭چـشم ناصـر روي قبرهـاي
شهداي گمنام مي ماند. قبر كوچكي مي بيند كه يك تكه مقوا بالايش گذاشته انـد
و روي مقوا نوشته اند: «دختر بچه اي سه - چهار ساله، با كفش قرمـز ». كنـار آن
روي حلبي بزرگي نوشته اند: «پسري هفت - هشت ساله، با دمپايي آبي و مـويبلند». 🥺
جويبار اشك ناصر، پهن تر مي شود و سوزش قلبش بيشتر . بغض بر گلويش
فشار مي آورد، اما او گريه اش را مي خورد تا مادر و بـرادر، پـي بـه بـي تـابي اش
نبرند. 😞
روي چند قبر، لباس و كفش شهدا را ولو كرده اند تا شايد كـس و كارشـان
پيدا شوند و اسم و رسمشان را بگويند. دل ناصر مي گيرد و مي خواهد بزند زير
گريه تا راحت شود، اما از اينكه ميبيند شهداي گمنام تنها و غريب نخوابيده اند،
قوت قلب مي گيرد. به خودش كه مي آيد دوباره مادر را نجواكنان مي بيند؛ مـردم
دور و برش را گرفته اند و دلداري اش مي دهنـد .😔 حـسين هـم بـه مـادر التمـاس
ميكند؛ اما مادر گفتگويش را با شهناز نميبرد:
ـ ننه شهناز، ديدار به قيومت افتاد؟ ننـه قربـون پرهـاي خونيـت بـشم كبـوتر
سفيدم. ننه كاشكي گلوله به قلب ننهت خورده بود عزيز مادر...😭
چشم ناصر به صف بچه هايي مي افتد كه عازم خط اند و براي بيعت با شهدا
به جنت آباد مي آيند. 👀صدايشان كه نزديكتر مي شود، حسين هم چشم و گوشـش
را به آنها ميدهد. ناصر سر به گوش مادر ميگذارد و التماسش ميكند:
ـ ننه جون بچه ها دارن ميرن خط، ديگه بس كن؛ بذار با روحيه برن!
سر ناصر كه از بناگوش مادر بالا مي آيد، صداي زن پايين مي رود؛ گريـه اش
را در گلو خفه مي كند و پرِ چادرش را بـر گونـه هـاي خـيس و اسـتخواني اش
ميكشد. بچه ها پا بر زمين ميكوبند و فرياد ميزنند:
ـ شهيد، سلام عليك؛ شهيد، سلام عليك؛ شهيد، ...
باز هم نزديك تر مي آيند. همگي به پيشاني شان روبان بـسته انـد . بچـه هـا قبـر
شهدا را دور مي زنند. صدايشان همة جنت آباد را پر كـرده اسـت . صدايـشان را
بالاتر ميبرند:
ـ لبيك، اي شهيدان!☺️
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
🔰 لوح | حاج قاسم سلیمانی
🕊شرط #شهید شدن؛ شهید بودن است.
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
♦️مردم قدر شهید سلیمانی را دانستند
و این ناشی از اخلاص است؛ این که دلها
این جور همه متوجّه میشوند، نشان
دهندهی این است که یک اخلاص بزرگی
در آن مرد وجود داشت، مرد بزرگی بود.
🗓1398/10/13
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
{بسم اللّٰھ ارحمن الرحیم}🦋🌸
ذڪر روز پنجشنبہ↯
#لاالهالااللهالملکالحقالمبین🌱
¹⁰⁰مرتبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #دردونہ👼]
گفتگویےڪوتاه باپسر
"شهیـ🕊ـد مدافعحرم حسین بواس"
آقاجون❤️{امام خامنه اے}❤️پدر همہ ماهاست🙃🌿
میخوام مثل بابام بشم..😅✌️
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: •• شهید علی آقا عبداللهی •• ــــــــــــــــــــ
••🍃🕊••
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بہ نیت:
•• شهید مرتضی مسیب زاده ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃
#شهید مدافع حرم
[🌷]ارسال صلوات ها
[🌷] @Deltang_Karbala99
جمع صلـوات گذشتہ:
• ۶۰۰ •
ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇
@Khadem_Majazi
••🍃🕊••
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
السـلام علیکــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)
مولا مهدےجانم...♡
چقدر دلم برایت تنگ شده است
چقدر جانم براے دیدارت به لب رسیده است
چقدر چشمم در انتظارت به راه خشکیده است
چقدر بےتو تنهایم
چقدر بےتو آواره ام
چقدر بےتو بےدلخوشےام
چقدر بےتو بال و پر بُریده ام
آه پدر
تو بگو این روزهاے طولانے و پرشمار فراق را چه کنم ؟
تو بگو این ماه ها و سالهاے پرتکرار بےکسے را چقدر تاب بیاورم ؟
تو بگو اینهمه ندیدن روےماهت را
این همه نشنیدن صداےگرمت را
این همه نبوییدن عطر ملیحت را چه کنم ؟
کاش مےآمدے پدر ...😔
جنستنهاییتوازنخبیمهریماست
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
#سلامآقاےمهربانمن✋
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
عـادتداشتبههمهسلامکند..✋🏼
بزرگیاکوچكفرقےنداشت.
•
ازسرکوچهکهمےپیچید،بههربچهایکه
مےرسید،اگرناندستشبود،یكتکهبهاومےداد..🍞
•
بچههاراکمتربااسمخودشانصدامےکرد،
مےگفت:"گلم" "شاخهنباتـم" "پروانهیمـن"💛:)
•
#شهیدحسنامیری🌱
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #رئوفانہ🦋 ]
🌸🍃
کربلاباتربتش
عمریستکہدارالشفاست✨🌹
مشھدامانسخہاش🍃
باآبسقاخانهاست..✨🌺
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi