فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ]
اگـࢪ یڪ نفر ࢪا بہ او وصل کردے
براے سپاهش تو سࢪدار یارے🌸✨
[ السلام علیڪ یا بقیه الله اعظمـ✋🏻 ]
[دلم بھ آن مستحبی خوش است
کہ جوابش واجݕ استـ😇]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #دردونہ👼 ]
به خدا قلب من آزرده شده ؛ چند سالیست که من منتظرم ؛ هر صدایی که ز در میآید ؛ همچو مرغی مجروح؛ پا برهنه سوی در تاختهام؛ بس که عکست به بغل بگرفتم ؛ رنگ از روی من و عکس تو رفته پدر؛
من و داداش رضا بر سر عکس تو دعوا داریم؛ او فقط عکس تو را دیده پدر ؛ با جمال تو سخن میگوید.
مادرم از تو برایش گفته؛ او فقط بوی تو را، ز لباست دارد ؛ بس که پیراهنت بوییده ؛ بس که در حال دعا روی سجاده تو اشک فشان نالیده ؛ طاقتش رفته دگر، پای او سست شده، دل او بشکسته.
به خدا خسته شدم، به خدا خسته شدم؛ پدرم گر تو بیایی به خدا من ز تو هیچ تقاضا نکنم.
لحظهای از پیشت جای دیگر نروم ؛ هر چه دستور دهی من بلافاصله انجام دهم؛ همه دم بر رخ ماهت، بوسه زنم ؛ جان زهرا برگرد، جان زهرا برگرد.💔((:
#دلنوشتہفرزندشہیدمنصورے🌸✨
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ]
اللهم ارنے الطلعت الرشیدھ
دیگہ جونم به لݕ رسیدھ
[و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
یکـ ـ روز☝️🏻>|
به انتقام هفتاد و دو شمس💫>|
با سیصد و ســــیزده قمر میآید😍>|
#الهمعجللولیڪالفرج
#قسمبہمادرتبیا😢
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
نصفشبدوستاشوبیدارکردگفتبیدار
شیدمنمیخوامشهیدشم.😇
دوستاشگفتنحالانصفشبیچهوقت
اینکاراست؟!کوشهادت؟🍃گفت"منخوابدیدمامامحسینبه🌙
خوابمآمدوگفترضاتوشهیدمیشوی
اگرسرترابریدندنترسدردندارد."😭
#شہید_ࢪضا_اسماعیلے
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #رئوفانہ🦋]
حال همه ســـ💫ــتارهها بد میشد
یک دسته کبوتــ🕊ـــر از دلم رد میشد
وقتی که نگـــ👀ـــاش میل باریدن داشت
هر جا که نشسته بود مشــ♥️ــهد میشد
در حنجرهها بغـــ💦ــض خدا یعنی عشق
و ملوسترین وصف خـــ✨ــدا یعنی عشق
وقتی که غریب و خســ🚶♀ـــتهای میفهمی
آرامش زائر خدا یعنی عشــ(:🌸ـــق
#مریمحقیقت
#امامرضاجانم😍✨
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عشق_نامہ💌 ]
#دل_آرام_من | #قسمت_چهارم
همه چیز به سرعت پیش رفت،آنقدر که مدت زمان بین آشنایی و جشن نامزدی فقط 14 روز طول کشید!😦
با سختگیری که داشتم برنامه همیشگیام برای عقد دائم حداقل یک سال، یک سال و نیم بود🙁
این مدت زمان را برای این میخواستم که حتماً با فرد مقابلم بهطور کامل آشنا شوم.بعد از چندین جلسه توافق بر این شد که مراسم نامزدی برگزار گردد🙈
29بهمن صیغه محرمیت خوانده شد. اولین جایی که بعد محرمیت رفتیم لواسان بود😊😁
بعد از آن با خنده و شوخی به امین گفتم:
«شما هر جا خواستگاری رفتید دسته گل به این بزرگی میبردی که جواب مثبت بشنوی؟»
گفت:«من اولینبار است به خواستگاری آمدهام!»😎
راست میگفت،هم امین و هم من به نحوی با خدا معامله کرده بودیم😌
هر کس را که به امین معرفی میکردند نمیپذیرفت.
جالب اینجاست که هر دومان حداقل 8 سال در بلوکهای روبهروی هم زندگی میکردیم اما اصلاً یکدیگر را ندیده بودیم😐
حتی آنقدر امین سختگیر بود که وقتی هم قرار شد به خواستگاری بیایند خواهر امین گفته بود داداش با این همه سخت گیری ممکن است دختر را نپسندد که در این صورت خیلی بد میشود😂
با این حال این امین مغرور و سختگیربعد خواستگاری به مادرش میگفت تماس بگیرد تا از جواب مطمئن شود😉
بعد از ازدواج فهمیدم،امین قبل از خواستگاری به حرم حضرت معصومه (سلام الله)رفته بود.🙂
آنجا گفته بود:
«خدایا،تو میدانی که حیا و عفت دختر برای من خیلی مهم است.کسی را میخواهم که این ملاکها را داشته باشد»
بعد رو به حضرت معصومه(سلام الله)ادامه داده بود«خانم؛هر کس این مشخصات را دارد نشانهای داشته باشد و آن هم اینکه اسم او هم نام مادرت حضرت زهرا (سلام الله)باشد.»😍
امین میگفت«هیچ وقت اینطور دعا نکرده بودم،اما نمیدانم چرا قبل خواستگاری شما،ناخودآگاه چنین درخواستی کردم!»😊
مادرش که موضوع مرا با امین مطرح کرد،فوراً اسم مرا پرسیده بود.
تا نام زهرا را شنید،گفته بود موافقم!😁
به خواستگاری برویم!
میگفت«با حضرت معصومه معامله کردهام.»
من هم قبل ازدواج،هر خواستگاری میآمد به دلم نمینشست😞
برایم اعتقاد و ایمان همسر آیندهام خیلی مهم بود.
دلم میخواست ایمانش واقعی باشد نه ظاهر و حرف..
میدانستم مؤمن واقعی برای زن و زندگی ارزش قائل است👌
شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میدهد این چله را آیتالله حقشناس فرموده بودند با صد لعن و صد سلام👌👌👌
کار سختی بود اما به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود که ارزش داشت برای رسیدن به بهترینها،سختی بکشم..😞
آنهم برای من که همیشه دوست داشتم از هر چیز بهترین آن را داشته باشم😎
چهل روز را به نیت همسر معتقد و با ایمان خواندم. 4-3 روز بعد از اتمام چله،خواب شهیدی را دیدم.
چهرهاش را به خاطر ندارم اما یادم هست که لباس سبز به تن داشت و روی سنگ مزار خودش نشسته بود.
دیدم همه مردم به سر مزار او میروند و حاجت میخواهند اما به جز من هیچکس او را نمی بیند که او روی مزار نشسته..شهید یک تسبیح سبز به من داد و گفت حاجتت را گرفتی😦
هیچکس از چله من خبر نداشت..
به فاصله چند روز بعد از آن خواب امین به خواستگاریام آمد،شاید یک هفته از چله عاشورا گذشته بود..😊
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنه_ای (مدظله العالی):
🕊| این موضوع از ماجراهای عجیب و
شگفتیهای تاریخ است که جوانانی از
#ایران و کشورهای دیگر با ایمان و
انگیزهی قوی از همسر جوان و کودک
خردسال و زندگی راحت خود میگذرند
و در یک کشور غریب، در راه خدا مجاهدت
میکنند و در این مسیر به شهادت میرسند.
💫| یک بُعد دیگر این ماجرا، عناصر اقتدار
نظام جمهوری اسلامی ایران است که بر
پایهی ایمان و عزم و ارادهی انسانهای
مؤمن و مجاهد و #شهدا استوار است.
🗓| تاریخ: ۱۳۹۵/۰۴/۰۵
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
صبح زمانیست ڪه
شما بیداࢪ میےشوید🌱
سـاعت من🕐
بہ وقتِ
چشمان شما تنظیم است😇
#شہیدتورجےزاده
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
#صبورانہ🥀
در اولین برخورد و صحبتی که با هم قبل از ازدواج داشتیم☺️ به من گفت:
من مرد زندگی نیستم!😐
آدمی نیستم که در ستاد بنشینم!😑
من مرد جبهه ام!😎💣
حتی اگر جنگ ایران و عراق تموم بشه⚔ باز در لبنان یا در جای دیگر 🤔به مبارزاتم علیه باطل ادامه خواهم داد!😌💪
تنها از 👈🏻شما میخواهم که مرا درک کنی
و زمانی که اسلحه ام🔫 به زمین افتاد، شما زینب وار راهم را ادامه دهید.😊❤️
#همسر_شهید_محمود_کاوه
#شهید_محمود_کاوه
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi