eitaa logo
کمیته خادمین شهدا استان همدان
640 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
کانال رسمی کمیته خادمین الشهداء استان همدان سایت خادمین کوله بار https://khademin.rahnoor.ir/ ارتباط با : برادر سیدمحمد حسینی مسئول خادمین استان همدان👇 @S_M_Hoseini98
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿﷽🌿 📜کلام رسول 🟢 🦋 صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: 🌾 براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود . 💎👇 ✳️@Khademin_Shohada_B_HMD
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅خانمی بچه‌شو آورده مسجد بچه گریه‌اش گرفته مجلسِ حاج‌ آقا را ریخته به هم... واکنش حاج‌آقا را ببینید چه میگه به خانوم قابل توجه امام جماعت ها و هیئت امنای مساجد و خادمین مساجد و مسئولین فرهنگی مساجد
⬛️ حماسۀ امام سجاد علیه السلام ⚫️ از لحظه ای که شهدا به روی خاک غلطیدند حماسه ی علی بن الحسین علیه السّلام شروع شد. دخترهای خردسال، بچه های کوچک، زن های بی پناه، دور امام سجاد را گرفتند در آن کاروانی که مردی در آن وجود ندارد و امام سجاد این همه را رهبری کرد. این ها را جمع کرد و در طول راه تا به شام رسیدند امام نگذاشت که این جمعی که با پیوند ایمان به یکدیگر مرتبط هستند دچار تردید و تزلزل بشوند. وارد کوفه شدند عبیدالله بن زیاد دستور داده بود همه ی مردهای این خانواده را به قتل برسانند، دید مردی در میان کاروان اسیران هست، پرسید تو که هستی؟ گفت من علی بن الحسینم. علی بن الحسین علیه السّلام را تهدید به قتل کرد، اینجا اولین بروز جلوه ی امامت و معنویت و رهبری آشکار شد؛ آیا ما را به کشتن تهدید می کنی؟ در حالی که ما کرامتمان به شهادت است، ما کشته شدن در راه خدا را افتخار می دانیم، از مرگ نمی ترسیم. دستگاه عبیدالله زیاد در مقابل این صلابت، عقب نشست. ۱۴/آذر/۱۳۵۹ 🆔 @leader_ahkam
تحلیلی زیبا 👆👆 درباره اسارت خاندان اهل بیت و نقش علیه و علیهم السلام در اندیشه اندیشمند عالیقدرحضرت حفظه الله
. من با تمام این خانه‌ها که اسم "تو" را به سینه دارند انس دیرینه دارم... . 💎 👇👇 ✳️@azDiyarehabib
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما گوش کنید اگر اشک از چشمتان جاری شد برای شادی قلب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دعا کنید💔🙏✨🤲🌱 💎👇 ✳️@Khademin_Shohada_B_HMD
✳️ چند سوال اعتقادی داشتم. حسابی ذهنم را درگیر کرده بود و مغز سرم را پوکانده بود. از بس اذیتم می‌کرد که با خودم گفتم میروم قم پیش آیت الله بهجت و سوال هایم را از او میکنم. رفتم قم. شب، آقا را توی خواب دیدم. سوالاتم را از او پرسیدم. او هم پاسخ داد. جواب ها دقیق بود و قانع کننده. صبحش با خودم گفتم: خواب است دیگر،حجت نیست که. برداشتم و رفتم مسجد آقا. روز جمعه بود پیش آقا رفتم. همینکه خواستم سوالاتم را از او بکنم، گفت: جواب، همان هایی بود که در خواب به تو گفتم.تردید نکن! *** جوان‌ آمد سمت آقا و پاکت شکلاتی طرفش گرفت. آقا دست کرد توی پاکت و یک مشت شکلات برداشت. جوان‌ شاخ در آورد. با اینکه خوشحال شده بود، اما تعجب هم کرده بود. اولش فکر می‌کرد آقا می‌گوید ممنون و چیزی بر نمیدارد. فکر نمی‌کرد آقا شکلات بردارد، آنهم یک مشت. آقا شکلات ها را ریخت توی جیب بزرگِ آخوندی اش.بچه کوچکها را که میدید، یکی یک شکلات به آنها میداد. *** جوان‌، آقا را دم خانه دید. جلو رفت. بازویش را محکم گرفت و گفت: آقا التماس دعا التماس دعا. بازوی آقا را ول نمیکرد. فردایش بازوی آقا را دیدم. کبود شده بود. بازوی کوچک و ظریف آقا، تاب انگشتان قویِ جوان‌ را نداشت. روز بعد توی کوچه زنجیر کشیدیم که آقا اینقدر اذیت نشود. آقا که زنجیر را دید گفت: این ها را بردارید. بگذارید مردم راحت باشند. ما با این مردم متبرک می‌شویم! 📙 بِ مثل باران مثل بهجت. اثر جدید انتشارات شهید ابراهیم هادی درباره ( ره) ✳️@Khademin_Shohada_B_HMD