eitaa logo
کمیته‌خادم‌الشهداء‌استان‌همدان
646 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
کانال رسمی کمیته خادم الشهداء استان همدان سایت خادمین کوله بار https://khademin.rahnoor.ir/ ارتباط با : برادر سیدمحمد حسینی مسئول خادمین استان همدان👇 @S_M_Hoseini98
مشاهده در ایتا
دانلود
بار آخری ڪه با هم صحبت ڪردیم باز همان حرف‌ها را تڪرار ڪرد. گفت: مامان،حلالم ڪن. دعا ڪن شهید بشم. من هم با همان جمله تڪراری جوابش را دادم و گفتم: برای شهادت اول نیتت را خالص ڪن. این‌بار گفت: مامان بخدا نیتم خالصِ خالصه. ذره‌اۍ ناخالصی توش نیست. این را ڪه شنیدم بهش گفتم: پس،شهید میشوی آن‌قدر از شنیدن این حرف خوشحال شد ڪه از پشت خط صدایِ جیغ‌هایش می‌آمد. باز هم ادامه داد و گفت: پس دعا ڪن بدنم هم مانند شهدایِ ڪربلا تڪه‌ تڪه شود. از این خواسته‌اش جا خوردم و گفتم: محمدرضا! این دعا از من برنمی‌آید.. راوی: مادر
بهش می‌گفتن : واسہ‌چے𝐁𝐌𝐕روول‌ڪرد؎و اومد؎مدافع‌حرم‌شد؎..؟!🤔 نونت‌ڪم‌بود؛آبت‌ڪم‌بود میگفت‌:عـشقم‌ڪم‌بود..:)!"✌🏻🌿
حاجۍمیگفت: این‌انقلاب؛آن‌قدرتلاطم‌وسختۍ داردڪھ‌یك‌روز؎شھداآرزومیڪنند زنده‌شوند‌و‌براۍدفاع‌ازاین‌انقلاب دوبار‌ه‌شھیدشوند❤️ ❬اللّٰھم‌صَلِّ‌عَلۍمُحَمـَّدوآلِ‌مُحَمـَّد!❭ 🕊
*🧐 📝 🗓 📜 نمونه ای از برنامه ریزی روزانه یک دختر چهارده ساله🕊* مادر این شهیده 14 ساله درباره دفتر خودسازی زینب، این گونه روایت می‌کند: *زینب در دفتر خودسازی 📒خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛* از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. *دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می‌زد📋؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و نهیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده🥛، به یاد نماز شب‌های طولانی و بی‌صدایش، به یاد گریه‌های او در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق امام خمینی(ره) داشت.* زینب در عمل، تک‌تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد. فعالیت‌‌های مذهبی زینب، مورد غضب منافقین قرار گرفته بود چونکه با آن سن کم کتابهای📚 شهید مطهری را میخوانده و در محافل عمومی و آموزشی با کمونیستها و منافقین بحث میکرده و رسوایشان میساخته . کوردلان منافق در آخرین نماز مغرب اسفند­ ماه سال 1360 هنگام بازگشت از مسجد او را ربودند؛ سپس با گره زدن چادرش او را خفه کرده و مظلومانه به شهادت رساندند.😭 پیکر مطهر زینب، سه روز بعد پیدا شد و با پیکرهای غرقِ به خون 360 شهید عملیات «فتح‌المبین» در اصفهان تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. شادی روح پاکش صلوات🕊 اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌷
✍‏برای این عکس ساعتها میشود حرف زد؛ از اینکه امروز دعوای ما با مخالفین بر سر حفظ یا آتش زدن قرآن است، یک طرف قرآن را میبوسد و به آیات او استناد میکند و تلاش میکند طبق آموزه های او رفتار کند یک طرف قرآن را آتش میزند، از اینکه در طول تاریخ چنین نمایشی از قرآن در مجامع بین المللی اگر نگوییم بی نظیر قطعا کم نظیر است، مگر نمیگویند انقلاب موجب از بین رفتن اسلام شد، شما که کورید و چندین مراسم مذهبی از فاطمیه تا شب های قدر که بعد انقلاب میلیونی شد را نمیبینید، حداقل این نمایش و تبلیغ اسلام و قرآن را در روزهایی که قرآن را آتش میزنند و همه مدعیان اسلام سکوت کردند در عرصه بین المللی ببینید، از اینکه اصلاح طلبان مسلمان از این صحنه زیبا هم تمجید نمیکنند و همچنان نق میزنند، شهادت میدهم اگر خاتمی، روحانی، هاشمی و احمدی نژاد و هر شخص دیگری که با او مخالف یا موافق هستم این کار را میکرد بخاطر این کار از او تشکر میکردم چون فارغ از اختلافات سیاسی و جناحی، این کار بازتاب جهانی دارد و به نفع دنیای اسلام است ولی عزیزان اصلاح طلب یک قراردادی با خودشان بستند که این دولت هرکاری کرد یک بهانه ای برای تخریب آن پیدا کنند و مبادا یکبار از یک کار دولت تمجید کنند. 🔺 حقیقتا صحنه زیبایی است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گمنام‌یعنی‌کسےكِ ؛ حتےنخواست‌به‌اندازه‌نامے ازدنیاسھم‌داشته‌باشد‌:)..!'
📹 انتظار فرج انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما گوش‌به‌زنگ باشد... انتظار فرج یعنی آماده بودن، فکر کردن، بن‌بست نپنداشتن؛ بن‌بست‌انگاری خیلی چیز بدی است.
'♥️𖥸 ჻ - مھدۍ‌جان هرچہ‌کردم‌بنویسـم‌زتومدح‌وسخنـے یابگـویم‌‌زمقام‌توکه‌یابن‌الحسنـے این‌قلم‌یارنبودوفقط‌این‌جملہ‌نوشت: پسرحیدرکرارتوارباب‌منـے. تعجیـل‌در‌ظهـور صلـوات ♥️|↫   ‌ 🖐🏻|↫ اللهم عجل لولیک الفرج
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 سرداررشیداسلام شهیدوالامقام عبدالحسین برونسی🕊 جهیزیه ی فاطمه حاضر شده بود . یک عکس قاب گرفته از بابای شهیدش را هم آوردم . دادم دست فاطمه.گفتم:بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت . به شوخی ادامه دادم : «بالاخره پدرت هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره .» شب عبدالحسین را خواب دیدم.گویی از آسمان آمده بود؛با ظاهری آراسته و چهره ی روشن و نورانی. یک پارچ خالی تو دستش بود.داد بهم.با خنده گفت: «این رو هم بگذار روی جهیزیه ی فاطمه.» فردا رفتیم سراغ جهیزیه.دیدیم همه چیز خریده‌ایم،غیرازپارچ! راوی :همسرشهید 🥀 🕊
* * 🔹همسرشهید : 🔸یه روز اومدم خونه یدم چشماش سرخه!!🥺 🔹نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب توے دستاشه ..📚 🔸بهش گفتم :گریه کردی🤔؟!! 🔹یه نگاهیے به من کرد و گفت:راستی اگه خدا اینطورے که توے این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چے میشه!؟ 🔸مدتی بعد براے گروه خودشون یه صندوق درست کرده بود و به دوستانش گفت: 🔹هرکسی غیبت کنه باید ۵۰ تومان بندازه تو صندوق📥 باید جریمه بدیم تا گناه تکرار نشه🤍 *❤️🕊 💕*