eitaa logo
خادمین‌شهدا‌ استان‌کردستان
1.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
14 فایل
خادمی‌شهدا یک‌لباس‌و‌‌مدال‌نیست ! یک‌هدف‌و‌یک‌راه‌است که‌تورا‌به‌جمع‌یاران‌میبرد خادمی‌شهیدان یک‌سکوی‌پرواز‌است ! #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم رفیق‌شهید،شهیدت‌میکنه کمیته برادران: @Khadem315o کمیته خواهران: @KhademinKhahar345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| شهادت 🌱 داستان ماندگار انانیست که وقتی فهمیدند دنیا جای ماندن نیست 🕊شهید محمد رضا واعظ مومنی 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
📚 انتشار کتاب « حلقه ی وصل » ✍ کتاب «حلقه ی وصل»زندگینامه و خاطرات شهید منوچهر سعیدی مدافع حرم کردستان نوشته‌ی رضا رستمی، داستان زندگی مردی غیرتمند و جسور را به تصویر می‌کشد که با ایثار و از خودگذشتگی در مقابل تروریست‌های داعشی ایستاد و از اسلام دفاع کرد. 📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید. 🔸 کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
خادمین‌شهدا‌ استان‌کردستان
📚 انتشار کتاب « حلقه ی وصل » ✍ کتاب «حلقه ی وصل»زندگینامه و خاطرات شهید منوچهر سعیدی مدافع حرم کردس
سرگذشت اولین شهید مدافع حرم کردستان منوچهر سعیدی نانوای کوچک با ورود به این دنیا چشمان منتظر ما را نور بخشید و شادی و شعف میهمان خانواده شد. منوچهر پس از سپری کردن دوران کودکی پا به مهد علم و دانش گذاشت. پسرم در جوانی مجبور بود برای امرار معاش و کمک به خانواده به کار کردن در نانوایی مشغول شود. صداقت دین داری و فداکاری از ویژگیهایی بود که موجب تمایز وی از سایر هم سن و سالانش می شد. عشق به کلام الهی و حضور پیوسته در بارگاه متعال حضرتش دو ویژگی بارز اخلاقی او بود. در اوج دوران جوانی در روستای میهم سفلی زندگی می کردیم، با اینکه کم سن و سال بود اما به خاطر اخلاق خوبی که داشت مورد احترام خاص و عام روستا بود بچه ها و جوانان به او انس و علاقه ی ویژه ای داشتند. از بچگی زرنگ بود در روستای میهم سفلی تازه نانوایی راه انداخته بودند و منوچهر» آنجا کار می کرد. یک شب تعداد زیادی نان آورده بود خانه نانها را گذاشت اتاق و رفت خوابید. بعد از یک ساعت از خواب بیدار شد و با عجله و پریشان از خانه بیرون رفت. طولی نکشید برگشت و دوباره رفت بخوابد. گفتم: «منوچهر» این وقت شب کجا رفتی؟ جوابی نداد و رفت خوابید. بعد از چند روز به یکی از همسایه ها رسیدم خیلی از «منوچهر» تعریف و برایش دعای خیر می کرد. گفتم چرا مگه چه کار کرده؟ گفت: چند شب پیش نان نداشتیم و بچه ها گرسنه بودند. در کمال نامیدی منوچهر» آمد و برای ما نان آورد. به منوچهر جریان ملاقات با همسایه را گفتم. «منوچهر» گفت: مادر جان آن شب که خوابیدم، در خواب همسایه جلو خانه بی تاب بود. گفتم چرا نگران و پریشانی گفت: نان در خانه نداریم و فرزندانم گرسنه هستند. ناگهان از خواب بیدار شدم و با عجله رفتم نانها را بردم و به همسایه دادم تا درد گرسنگی نکشند. بیماری سخت منوچهر بچه ی خیلی آرامی بود از همان دوران کودکی مؤمن و با اعتقاد بود. خیلی به قرآن خواندن اهمیت میداد به خاطر اعتقادات محکمش قبل از سن تکلیف نمازش را میخواند و روزه می گرفت. از همان دوران کودکی و نوجوانی به من کمک میکرد. شرایط سخت روستا و خانواده در اخلاق و روحیه اش تأثیر گذاشت، صبر و بردباری از همان دوران کودکی در سیمایش نمایان بود. (صفحه 1) ادامه دارد... 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهادت مصیبت نیست عشق ناگهان دلم یاد تو افتاد ❤️ 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
. دل تنها نردبانی‌ست که آدمی را به آسمان می‌رساند و تنها وسیله‌ایست که خدا را می‌بیند✨. شهیدچمران |🌿.. 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
تصویر شهیدمحمود سرشار یاد ونامشان جاودان پیشمرگان مسلمان کردستان 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
| 🍃شهادت شهد شیرین رضای حق است. 🎙معرفی شهدای استان کردستان توسط خادمین شهدا به صورت پادکست 📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید. 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
Audio_201287.m4a
1.46M
| 🍃 معرفی شهید اکبر ایزد پناه ••💻 تدوین: خادم الشهداء زهرا جعفری 📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
Fadaeian-shahadat-hazrat-zahra-14030824-09.mp3
15.49M
آرزوی‌نوکرت . .💔 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
خادمین‌شهدا‌ استان‌کردستان
سرگذشت اولین شهید مدافع حرم کردستان منوچهر سعیدی نانوای کوچک با ورود به این دنیا چشمان منتظر ما را
رهرو راه شهدای مدافع حرم منوچهر بچه ی بسیار شجاعی بود. از جوانی به فکر شهادت بود. عاشق و لایق شهادت بود. در هر شرایطی می گفت «مادرا فقط خواسته ای از شما دارم، برایم شهادت را از خدا طلب کن دعای همیشگی ام طبق خواسته اش شهادت بود. پسرم مرد خدا و تمام حالاتش خدایی بود. روز اعزام نشاط و نورانیت سیمای منوچهره را دل نشین تر می کرد. علت رفتنش را پرسیدم؟ گفت: مادر جان نمی تونم در کنار همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشمان کودکان «سوریه» و «عراق» والدینشان سربریده می شوند، آموخته های من از اسلام و تحصیل چنین اجازه ای به من نمی دهد. آن زمان که پسرم علم همت بر افراشت و کمر خدمت بست. جوانی کم سن و سال بود که شاید کسی در آن زمان باور نداشت که بتواند منشا تغییر و تحول در جامعه باشد. سرگذشت اولین شهید مدافع حرم کردستان ، منوچهر سعیدی وقتی به سوریه رفت واقعاً نمی تونستم نه تپ. وقتی گفت: می خواهم از حرم حضرت زینب (س) دفاع کنم، توان نه گفتن نداشتم. زندگی پسرم از جایی به صورت جدی تر شروع شد که دنیای ساده ی دفاع از حرم را به همه ی زرق و برق های دنیای جوانی اش ترجیح داد. از همان جوانی راهش مشخص بود نماز شب می خواند. در قنوتش شهدا را دعا می کرد. پرم همیشه زمزمه ی یا حسین (ع) را روی لب داشت عشقش به اهل بیت (ع) مشخص بود. به همین خاطر پسرم رهرو راه شهدای مدافع حرم شد. او بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود و آخر عشقش به مدافع حرم ختم شد و در آن راه به شهادت رسید. او در آن مسیر نورانی با شهادتش برای همیشه بر صفحات تاریخ انقلاب اسلامی چون برگی زرین می درخشد. (صفحه ۲) ادامه در صفحه بعدی ... 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan