هدایت شده از انجمن ملی تغذیه سالم
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آیا میدانید چند بار علوم تجربی ، حرف خود را تکذیب یا نقض کرده؟؟؟!!! 😳
📹 چه کسی تضمین میکند، کرونا آخرین ویروس منتشر شده باشد؟؟
حضرت علی اکبر(علیهالسلام)
شکّی ندارم که زیباترین و پرمحبتترین رابطهی پدر و فرزندی در کل عالم و در طول تاریخ، بین ائمّهی ما و فرزندانشان اتفاق افتاده است اما مشکل وقتی شروع میشود که روضهها و مصائب را فقط و فقط بر همین اساس بخوانیم و بدتر اینکه آن روابط پیچیده و نورانی را به بده بستانهای پدر و پسری که بین خودمان وجود دارد، تقلیل و تنزّل بدهیم.
طبق روایات حتی یک مومن عادی هم باید «حبّ فی الله» و «بغض فی الله» را ریشهی تمامی افعالش قرار دهد؛ یعنی تا جایی که میتواند دوست داشتنهایش رنگ خدا بگیرد و با اینکه آماتور است، حتی الامکان محبتهایش را بر این مبنا تنظیم کند حالا چه برسد به پیامبر و ائمّه که «التامّین فی محبت الله» هستند! مگر میشود کشش و تعلّقی که در نفس ِ نفیسشان وجود داشته، از این جنس نباشد و ظرافتهای اخلاص و توحید را در محبت پدرانه و مادرانهشان منعکس نکرده باشند و بالاترین درجات انقطاع الی الله را در خواستنها و علقههایشان جاری نکرده باشند؟!
بگذریم. میخواهم بگویم باید خیلی دقیقتر و عمیقتر از اینها به رابطهی اباعبدالله و علی اکبرش نگاه کرد. حسین وقتی پسرش را روانهی میدان میکند و میخواهد داغ دلش را با خدا در میان بگذارد، یک ذره از «پسرم» در کلامش دیده نمیشود بلکه سوز جگرش، محوری جز عشق به نبیّ اکرم ندارد: «خدایا بر این قوم شاهد باش. جوانی به سویشان میرود که در خَلق و خُلق و منطق، شبیهترین به رسول تو بود و هر گاه که مشتاق نبیّ تو میشدیم، او را به نظاره مینشستیم ...»
انگار به همان اندازهای که «پیامبر» محبوبترین مخلوق برای خداست، یک وابستگی ِ دو طرفهی شدید بین پیامبر و نوهاش وجود دارد که حتی مبنای وابستگی بین حسین و اکبر هم شده و «حسین منّی و أنا من حسین» هم همین را یادمان میآورَد. یک معنای ِ این روایت معروف شاید این باشد که حفظ خداپرستی بر روی کرهی زمین و برافراشته ماندن ِ پرچم توحید در معرکهی ظلمات الارض، همان قدر که به بعثت مرتبط است؛ نشات گرفته از عاشورا هم هست. اما روایتی در کافی دیدم که این وابستگی دو طرفه را به عمق تکوین میبرد: «حسین نه از فاطمه زهرا شیر خورد و نه از هیچ زن ِ دیگری بلکه او را نزد پیامبر میآوردند. آن حضرت زبانش را در کام حسین میگذاشت و او نیز میمکید و حسین بعد از آن، تا دو سه روز سیر بود. اینچنین بود که گوشت و خون حسین از گوشت و خون رسول الله رویید.»
محمد (ص) و حسین (ع) نه فقط در پیچیدگیهای روح، که در تار و پود ِ جسمشان هم در اوج وابستگی به یکدیگر بودند و با تنها شدن حسین، علی اکبر مظهر این کشش و تعلّق شده بود. پس حسین، درّ نایابی را به میدان فرستاد تا بالاترین تجلّی حبّش به خدا را قربانی کند. شاید بخاطر همین حقایق بود که وقتی علی اکبر ندای عطش سر داد که: «العطش قد قتلنی و ثقل الحدید اجهدنی»؛ حسین به شیوهی جدش متوسل شد و دوباره زبانی در کامی قرار گرفت.... و وقتی بزرگترین نماد اخلاص ِ موحّدانهی اباعبدالله بر خاک افتاد، حسین گفت: «ما أجرأهم علی انتهاک حرمه رسول الله» چقدر جسورند بر هتک حرمت پیامبر ...
عقل ما حقیرتر از آن است که مصائب راتبهی حسین را درک کند و تن ما ناقابل تر از اینکه برای این سوگ، سرخ شود و چشم ما با همهی اشکهایش، خشکتر از آن که قابل گریه بر این فاجعه شود. یک دائم العزای سوخته جان از همین خاندان لازم داریم تا حقّ این فراز ِ ندبههای جمعه را ادا کند:
این ابناء الحسین
کجایند پسران ِ حسین؟
پینوشت: لبهای من یک بوسه بدهکارند به دستهای محسن رضوانی؛ وقتی داشت آن شعری را بر کاغذ مینوشت که قافیههایش دلم را به بازی گرفته و بیت آخرش این است:
به جُرم چهرهاش شد کشته یا اسمش؟ نمیدانم
نمــی فهمیم علت را ... نمییابیم پــــاسخ را
پینوشت:
آنی که در ذهنم بود، بیشتر از این چیزی است که میبینید اما ناتوانی الفاظ و عجز کلمات در برابر مولایم علی اکبر آن هم در «شب ولادتش» یکی از سنتهای غیرقابل تغییر ِ خلقت است!
میلاد با سعادت حضرت #علی_اکبر علیه السلام و روز #جوان مبارک باد
@msnote
🔰مسالهی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»
📝 (صفحه اول)
◀️ چند وقتی بود که وسطِ «و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» گیر میکردم؛ همان فراز پر از ناز و نیاز ِ مناجات شعبانیه را میگویم که در ادامه، با عبارت عجیب و شاید بینظیر ِ «و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک» تکمیل شده. البته معلوم بود که «وله» در عربی با «الی» متعدی میشود و ترجمه این فراز را به همچین چیزی تبدیل میکند: «شیدایی و اشتیاق به یاد خودت را به من الهام کن». یعنی تکلیفم با «الی ذکرک» معلوم بود اما سر این گیر کرده بودم که این «بذکرک» اینجا چه کار میکند و چه معنایی دارد؟
◀️ کمکم به این نتیجه رسیدم که خیلی از اشتیاقهای ما به یاد خدا و «ذکر الله»، بخاطر این است که دنیا و لذتهایش را از دست میدهیم و دلمان میگیرد و یاد خدا میافتیم و ... یعنی دردِ نرسیدن به این شغل و آن مدرک یا نداشتن این سطح از رفاه و آن درآمد و درد دوری از این دختر و آن پسر یا این کالا و آن خدمات است که ما را به وادی حرف زدن با خدا و یاد او و کمکخواهی از دستگاهش میکشاند. خدا هم گرچه در قرآنش از این وضعیت ما گله کرده که «فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین... و اذا نجاهم الی البر اذا هم یشرکون» اما خیلی هم به رویمان نمیآورد و به احترام خداپرستیِ نصفه و نیمهای که داریم، با ما راه میآید.
◀️ اما در کلاسهای بالاتر ِ خداپرستی که نباید از این خبرها باشد و فرصتهایی که در رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان قرار دادهاند، نرمافزاری برای عبور از این بچهبازیها و حرفه ای شدن ِ امّت پیامبر اکرم (ص) در تهذیب و تکامل و اخلاق و معنویت است. شاید بخاطر همین بوده که این «بذکرک» در وسط این فراز استثنایی گنجانده شده تا بگوید: این اشتیاق به یاد خدا (ولها الی ذکرک) باید مبدأ و علت و موتور محرکهای داشته باشد از جنس یاد خدا (بذکرک) و نه غم از دستدادن دنیا و لذتهایش. یعنی نمیخواهم «نرسیدن به حاجتهای دنیایی» باشد که مرا به در خانه تو بیاورد. بیا و کاری کن که «یاد خودت» باعث بشود که من به ذکر و یادت مشتاق شوم. خیلی سخت شد، اصلا شاید دور و تسلسل به راه افتاد؛ نه؟
◀️ نه! یعنی اگر کسی به یاد «ارکانا لتوحیده» بیفتد و «من اراد الله بدأ بکم» را فراموش نکند و «ذکرنا ذکرالله» را بخاطر بیاورد و بداند که تنها راه واقعی برای توحید و ذکرالله، ائمه معصومین هستند، از خیالِ «دور و تسلسل» نجات پیدا میکند و میفهمد که در «اشتیاق به ذکر خدا بوسیله ذکر خدا» آن «ذکر خدا»ی دومی، همان یاد ائمه معصومین (ع) است که میتواند جای غمهای دنیا را بگیرد و علت اشتیاق واقعی و نیاز حقیقی به یاد و ذکر خدا شود.
◀️ اما راستش را بخواهید هنوز گیر داشتم. یاد ائمه هدی (ع) چطور میتوانست علت اشتیاق واقعی و غیردنیایی به ذکر خدا باشد؟ من ِ بدبخت که حتی این راه نجات را هم خراب کرده بودم و توی روضهها هم فقط وقتی خوب گریه میکردم که دلم زیر آوار مشکلات زندگی لِه شده بود. پس دنیازدگی در گریه بر اهلبیت هم.... اینجا بود که فراز دلربای بعدی _ که انگار داشت جمله قبلی را تفسیر میکرد _ به دادم رسید: «و همتی فی رَوح نجاح اسمائک و محل قدسک» همّ و غم و اهتمام و همت من را متمرکز کن در «نسیم پیروزی نامهایت» و بعد «اسمائک» را به «نحن الاسماء الحسنی» که امام صادق (ع) گفته بود و «السلام علی اسم الله» که در زیارت علی بن ابیطالب (ع) میگوییم، اضافه کردم و گفتم: همّ و غم مرا در پیروزی دستگاه اهلبیت قرار بده.
✔️ادامه دارد...👇👇👇
✅ @msnote
✅@hoseiniyehandisheh
👆👆 ادامه: مسالهی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»
📝(صفحه دوم)
◀️ کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب میفهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیلهی شبانهروزی میکند و «ظلمات بعضها فوق بعض»ش چه تاریک خانههایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا میریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا میکند و «متی نصرالله»شان را به آسمان میفرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بتشکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار میگیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» میرود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیقترین رابطهها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز میکند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا میشود و از او میخواهد در برابر معرکه همهجانبهی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند.
◀️ قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسلهی عشّاق #مناجات_شعبانیه؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
🔶 تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی #الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج #قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی #خامنهای .
✅@msnote
✅ @hoseiniyehandisheh
🌕 برخی اعمال شب نیمه شعبان:
شب بسیار مبارکی است، از امام صادق علیهالسلام روایت شده: که از امام باقر علیهالسلام از فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد، ایشان فرمود:
این شب پس از شب قدر برترین شبهاست. در این شب خدا فضل خود را بر بندگان سرازیر میکند و آنان را به بخشش و کرم خویش میآمرزد، پس در تقرّب جستن به سوی خدای تعالی در آن بکوشید که آن شبی است که خدا به ذات مقدّس خود سوگند یاد کرده که سائلی را از درگاه خویش با دست خالی بازنگرداند، مادام که انجام معصیتی را درخواست نکند.
برای این شب چند عمل وارد است:
اوّل:
غسل کردن که باعث تخفیف گناهان است.
دوّم:
شبزندهداری به نماز، دعا و استغفار، چنانکه امام زینالعابدین علیهالسلام انجام میدادند و در روایت آمده: هرکه این شب را به راز و نیاز و عبادت بپردازد دل او نمیرد در روزی که دلها بمیرند.
سوّم:
زیارت امام حسین علیهالسلام که افضل اعمال این شب است و باعث آمرزش گناهان است.
چهارم:
دعای کمیل را بخواند که ورودش در این شب است.
پنجم:
هریک از ذکرهای «سُبْحانَ اللّه» و «الحَمْدُ للّه» و «اللّه أَکْبَر» و «لَا إِلهَ إلَّا اللّه» را «صد مرتبه» بگوید تا خدا تعالی همه گناهان گذشته او را بیامرزد و حاجتهای دنیا و آخرت او را برآورد.
ششم:
هرگاه نماز عشا را بجا آوردی، دو رکعت نماز به این ترتیب بخوان:
در رکعت اول سوره «حمد» و سوره «کافرون» و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» و چون سلام دادی، بگو «سُبْحانَ اللّهِ» سیوسه مرتبه و «الْحَمْدُ لِلّهِ» سیوسه مرتبه و «اللّهُ أَکْبَرُ» سیوچهار مرتبه؛ سپس دعایی که در مفاتیح(اعمال شب نیمه شعبان) آمده را بخواند.
@msnote
🔰پيام امام خمینی به هنرمندان و خانواده شهدا
🔻#بازنشر به #مناسبت روز #هنر انقلاب اسلامی (سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی)
❇️خون پاك صدها هنرمند فرزانه در جبهه هاي عشق و شهادت و شرف و عزت سرمايه زوال ناپذير آنگونه هنري است كه بايد، به تناسب عظمت و #زيبايي_انقلاب_اسلامي ،هميشه مشام جان زيبا پسند طالبان جمال حق را معطر كند.
❌ *تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده #اسلام_ناب_محمدي (صلي الله عليه و آله و سلم) اسلام ائمه هدي (عليهم السلام) اسلام #فقراي_دردمند، اسلام #پابرهنگان، اسلام #تازيانه_خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميتها باشد.* ❌
❌ *هنري زيبا و پاك است كه #كوبنده #سرمايه_داري مدرن و #كمونيسم خون آشام و نابود كننده اسلام #رفاه و #تجمل، اسلام #التقاط، اسلام #سازش وفرومايگي ، اسلام #مرفهين_بي_درد، و در يك كلمه "#اسلام_آمريكايي " باشد.* ❌
🔸هنر در #مدرسه_عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي، نظامي است.
🔹هنر در #عرفان_اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف، وتجسيم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است .
🔸هنر در #جايگاه_واقعي خود تصوير زالوصفتاني است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مي برند.
⭕️تنها به هنري بايد پرداخت كه #راه_ستيز با جهانخواران شرق و غرب، و در راس آنان امريكا و شوروي، را بياموزد.
هنرمندان ما تنها زماني مي توانند بي دغدغه كوله بار مسئوليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چهارچوب مكتبشان ، به #حيات_جاويدان رسيده اند.
❇️و هنرمندان ما در جبهه هاي دفاع مقدسمان اينگونه بودند، تا به ملا اعلا شتافتند. وبراي خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند ؛ و در راه پيروزي اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بي درد را رسوا نمودند. خدايشان در جوار رحمت خويش محشورشان گرداند.
۳۰ شهریور ۱۳۶۷
💠"تشکل طلبگی ربیون"
🌐@rebbiion
📆 به مناسبت سالگرد ولادت حضرت صاحب الامر(عج)
✍🏻رضامحمدآبادی-پژوهشگر حسینیه اندیشه-
🔰نیمه شعبان، ضرورت تأملی عمیق در #عوامل_ظهور_امام و عزمی جدید برای #تحمل_بلای_او
🔸جشن گرفتن به مناسبت سالگرد میلاد شخصی که علم به زنده بودن او داریم ولی از حضور او محرومیم، همراه با یک نگرانی و #ناراحتی ویژه ای است؛ خصوصا اگر آن شخص امام و حجت خدا و #علت_بقاء_عالم باشد و خصوصا اگر #سبب_غیبت و عدم حضور ظاهری او خود ما باشیم.
🔹نیمه ماه شعبان هرساله باید ما را به #تأمل و مطالعه ی جدی تر از گذشته مشغول کند؛ #تأملی_بنیادین در #علت_غیبت حجت خدا، مطالعه ای دقیق در #موانع_حضور و ظهور او. حتی دیگر تأمل شخصی ما نیز کفایت نمیکند بلکه باید #سازمان_تحقیقاتی عظیمی تشکیل گردد و در طول سال به صورت منسجم به #فقاهت در این زمینه مشغول گردند که چطور می توان روز به روز به #ظهور ولایت عظمی نزدیک گردید؟ چطور می توان به فرج نزدیک شد و از این بلاء و مصیبت رها گردید؟ تا در شب و روز این عید به #تصمیم_جدیدی در سطح فرد و جامعه رسید.
🔸اگر احتمالِ #شب_قدر بودن 15 شعبان را نیز لحاظ کنیم ضرورت این مسئله شدیدتر میگردد. مگر شب قدر چه شبی است؟
شب قدر همان شبی است که در شأن آن گفته شده است: «تنزل الملائکه و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر». شبی که ملائکه و حقیقت روح بر قلب امامِ حیّ و حجت خدا بر روی زمین نازل می گردند و #تقدیرات_سال پیش رو معین میگردد.
🔹موضوع اصلی ای که در این شب مقدّر میگردد، تقدیر #میزان_امداد_خدا به دستگاه #کفر،#نفاق و #ایمان است؛ تقدیرمیزان مصائب و بلایایی است که در سال آینده بناست از سوی دستگاه #کفر و #نفاق ایجاد گردد و این مصائب به آن امام حی و حجت ظاهره (عج) عرضه میگردد و از آن جا که امت او به علت #جاهلی یا #کاهلی در مقابل این مصائب نمیایستد، حضرت فشار آن مصائب را به جان میخرد و میپذیرد و حکمت سلام و رحمت الهی که «سلام هی حتی مطلع الفجر» نیز به همین مسئله بازمی گردد چرا که عبور از حجم عظیم و متنوع این #مصائب که بر وجود امام عصر(ع) وارد میآید جز با باران سلام و رحمت و نصرت الهی بر ولی خود ممکن نخواهد بود.
🔸لذا عده ای که در پی بالاترین سهم تأثیر در #نصرت_ولی_خدا هستند؛ در این شب به جای طواف حول حوائج شخصی خود بر قبله ی حاجات امامشان و مصائبی که بر وجود ایشان وارد میآید میگردند و از او شفاعت و دستگیری میطلبند تا بتوانند «اجابت» ش نمایند و به میزان ظرفیتشان از حجم مصائب او کم کنند.
🔹مراجعه و مطالعه دقیق زیارات و ادعیه امام زمان(عج) به خوبی میتواند افق حاجات ایشان را به ما بفهماند.
«أمِت به الجور و أظهر به العَدل»، «وَاقصِم به رؤوس الضَّلالَه و شَارِعَه البِدَع وَ مُمِیتَهَ السّنّه و مُقوِّیه الباطل» «و ذَلِّل به الجَبّارین و أبِر به الکافرین و جَمیعَ المُلحِدین فِی مَشارِقِ الأرض و مغاربها و بَرِّها و بَحرها و سَهلِها و جَبَلِها حَتّی لا تَدَعَ منهم دَیّاراً وَ لَا تُبقِیَ لَهُم آثَاراً» (1) ...
🔸بنابراین اگر خود را در این سطح نمی دانیم از صاحب این شب و روز بخواهیم خود، ما را در این مسیر یاری نماید! مسیری که جز به نصرت خود ایشان قدم را یارای حرکت در آن نیست. مسیری که قلبی تسلیم(قَلبِی لَکُم سُلمٌ)، تبعیت از امام در #تصمیمسازی و #تصمیم_گیری (رأیی لکم تبع) و #جهاد و کوششی فراوان در #میدان_عمل (نصرتی لکم معدّه) میطلبد.
(1) پی نوشت : دعا برای امام زمان منقول از امام رضا(ع) و روایت شده از سوی جنابِ یونس بن عبدالرحمن
✅ @hoseiniyehandisheh
"اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه".
میلاد با سعادت خاتم الاوصیاء، قطب عالم امکان، منجی عالم بشریت حجة الله، بقیّة الله، ولیّ الله حضرت حجّة بن الحسن المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
التماس دعای فرج *الهی عظم البلا...*
@msnote
البراهین الواضحات
ما که نه
ولی
ابهامها و اجمالها
تردیدها و تحیّرها
دوراهیها و سرگشتگیها
منتظرت هستند
حتی فلسفهها و منطقها
و برهانها و استدلالها
ـ این پرطمطراقهای وامانده و درمانده ـ
گوشهای نشستهاند تا
بیایی و از ضلالت نجاتشان دهی
یابن البراهین الواضحات الباهرات
ای فرزند ِ برهانهای واضح و روشن
@msnote
فلاصاحب معی...
حضرت سجاد، همان اول ِ دعایی که در زمان غمگینیاش میخواند، فرموده که:
أفردتنی الخطایا فلا صاحب معی
گناهان مرا تنها کرده و هیچ صاحبی ندارم
و صاحب، یعنی کسی که بیشتر اوقات، همنشین آدم است
به خودم گفتم که پس چرا گناهان مرا تنها نکرده و عزیزانم هنوز در کنارم هستند و همنشینان من، ترکم نکرده اند؟
خب میدانی؟ بعضیها هستند که بیشتر وقتها همنشین آدم اند؛ خیلی از ماهها و روزها در کنارت بوده اند
حتی خیلی از دقیقهها و ثانیهها و لحظهها را با آنها شریک بوده ای
اما بعضیها هم هستند که همنشین ِ خود «وقت» هستند و مُشرِف بر خودِ «زمان» و حاکم بر نفس «ثانیه»ها
دقیقترش این است که بعضیها خودشان، صاحب ِ زمان اند... صاحب الزمان اند
و من با گناهانم، تو را - که حتی با ثانیهها هم همنشین هستی - از دست داده ام
تو در هر دم و باز دم ِ زمان حضور داری و من، از این همه بودن ِ تو، هیچ نصیبی ندارم
دوباره میخوانم:
فلا صاحب معی...
@msnote
یا ابن النبأ العظیم
چه عمرها و فکرها و ناموسها و پولها و آبروها
صرف کارهایی شده که ارزشش را نداشته
و چه ساللها و قرنهایی که بشریت،
معطّل چیزهایی است که هیچ خبری در آنها نیست
و در عوض، چه خبرهای مهمّی که کنار گذاشته شده و یا حتی دفن شدهاند
یا ابن النبأ العظیم
ای فرزند خبر بزرگ!
@msnote
سه سال همین روز و شبها بود که رسیده بودم سامرا و کنار سرداب جاخوش کرده بودم. نه اینکه روبهراه باشم و زیارتهای حضرت را پشت سر هم رج بزنم؛ نه. خسته از همه چیز، فقط جایی پیدا کرده بودم که حال و هوایش، حال و هوایم را عوض کند. کتاب دعای عربی را هم ـ که عراقیها کنار سرداب گذاشته بودند ـ فقط برای این برداشتم که مقدمهاش را بخوانم و به عربیبلدبودنم بنازم. مقدمه، کلیاتی درباره امام زمان و نواب خاصش بود اما ناگهان مطلب جدیدی رو کرد: تاریخ وفات علیبنمحمد سمری ـ که آخرین نائب خاص حضرت بود ـ پانزدهم شعبان بوده! نمیدانستم؛ اما آن موقع بود که تازه فهمیدم چرا نیمهی شعبانها اینقدر سنگین است و دل آدم به شادی راضی نمیشود. درست است که نیمه شعبانِ سال دویست و پنجاه و پنج، روز عید و میلاد حضرت ولیعصر بوده اما دقیقا هفتادوچهارسال بعد در همان روز، دوران غیبت صغری به پایان رسیده و عزای عالَم و آدم شروع شده. همانجا کنار سرداب، یاد این متن پایینی افتادم و فهمیدم که در واقع روضه نیمهی شعبان را نوشتهام؛ همان وقتی که از علیبنمحمد سمری پرسیدند «جانشینت کیست» و او همینطور که داشت جان میداد، گفت: «لله امرٌ هو بالغه»... امروز هم وقتی خورشید غروب کند، دقیقا هزار و صد و دوازده سال است که از نیمه شعبانِ سال سیصد و بیست و نُه گذشته و صدای علیبنمحمد سمری هنوز دارد توی تاریخ میپیچد و همینطور که دارد جان میدهد، جواب نالههای بشر و عنادها و انکارها یا سستیها و مستیهایش را میدهد: لله امرٌ هو بالغه...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توقیع را جلوی چشمانش گرفته بود و زمان مرگ خودش را از روی دستخطِ حضرت میخواند:
«بسم الله الرحمن الرحیم. ای علیبنمحمّد سَمُری! خداوند در وفات تو به برادرانت اجر دهد. تو شش روز دیگر خواهی مُرد. پس کارهایت را جمع کن و به هیچکس برای جانشینیت وصیت نکن که غیبت دوم واقع شده است ...» شیعیان مشغول رونویسی از توقیع شدند و بعد از استنساخ، عرض ادبی کردند و رفتند. [رفتند؟ همین؟ خاک بر سرشان نریختند؟ ضجه نزدند؟ التماس نکردند؟ رفتند؟] شش روز بعد، به خانهی سَمُری برگشتند و آخرین نائب خاصّ حضرت را دیدند که دارد جان میدهد. انگار تازه باورشان شده بود که بدبختی به سراغشان آمده. هفتهی قبل خودشان رونویسی کرده بودند که «به هیچ کس برای جانشینیت وصیت نکن» ولی دوباره پرسیدند:
ـ بعد از تو جانشینت کیست؟
آنجا بود که فهمیدند دیگر دورانِ سوالهای بیپاسخ فرارسیده. چون با اینکه سَمُری خیلی سخت به حرف آمد، اما آخرین پرسش از بهترین پاسخدهنده، عملاً بیجواب ماند:
+ *لله أمرٌ هو بالغه*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا درست است که بدون شما خوشیم و نبودنتان مشکل حادّی برای روزمرّگیهایمان درست نمیکند؛ اما بالاخره ادای ناراحتها را که باید دربیاوریم. اصلاً چرا ما برای غیبت، مجلس نمیگیریم و روضه نمیخوانیم؟! مگر به ما یاد ندادهاند که در ندبه بگوییم: «هل من معین فاُطیل معه العویل و البکاء» ؟ پس چرا به همدیگر کمک نمیکنیم برای گریهی دستهجمعی بخاطر نبودنتان؟ مگر مصیبت فقط همان لحظهای بود که حسین با تن چاکچاک، صورتش را روی خاک گرم کربلا گذاشت؟! مگر یکی از بزرگترین بدبختیهای ما همان لحظهای نیست که آخرین نائب خاصّ گفت «لله أمرٌ هو بالغه» و چشمهایش را رویهم گذاشت؟ چرا شاعری نمیآید این مصرع معروفِ پایینی را با ابیات دیگری از جنس روضههای غیبت ادامه دهد؟ اگر شعرش جور بشود، شاید بتوانیم کسی را پیدا کنیم که نفَسش مثل نفَس مرحوم «کوثری» باشد و گوشهی حسینیهی جماران بایستد و با حال نزار، دقایق آخرِ علی بن محمّد سَمُری را برایمان تعریف کند. همان دقایقی را یادآوری کند که «باب الله الذی منه یؤتی» بسته شد و ما بیچاره و بیچاره شدیم و بخواند:
آااااااه از آااان لحظهای ...
#جمعه_ناک
#شعبانیه
#thepromisedsaviour
@msnote