eitaa logo
امامزاده خواجه ابورضا(ع)
987 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
31 فایل
ارائه مطالب عقیدتی، فرهنگی و اطلاع‌رسانی برنامه‌های امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند کرمان شماره کارت جهت کمک‌های مردمی؛ امور مدیریتی؛ 6037997870898948 امور عمرانی؛ 6037997870898831 امور فرهنگی؛ 6037997870898724 نذورات ضریح؛ 6037997870898617
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ ‌آن قَـــــدر دیر آمَد؎ ... تٰا ؏ــــآقبت پٰاییـ🍁ـز شُد.. ڪٰاسِہ صَبـــــرمْ ... أز این دیـــــر آمَدن ؛ لَبریـــــز شُد..𑁍 سَلٰام بَهـ🌸ـآر دلهـــــآ۔۔ و خُرمے روزگـــٰــآران ...ꕤ
19.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنایت امام زمان (عج) به آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی علیه السلام
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 مملکت امام زمانی به دانش‌آموزای این شکلی نیاز داره ... خدایا دانش آموزان مظلوم این زمان را با امام عصر علیه السلام آشنا بگردان....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅همه دعوتید ✅همایش بزرگ‌ تجلیل ازپیشکسوتان وایثارگران هشت سال دفاع مقدس شهرستان زرند همزمان با پخش سخنرانی مستقیم ولی امر مسلمین جهان امام خامنه‌ای مدظله العالی به صورت زنده ✅زمان :چهارشنبه ۴ مهرماه ۱۴۰۳ از ساعت ۹تا۱۱:۳۰ ✅مکان : خیابان انقلاب،حسینیه ثارالله سپاه شهرستان زرند ✅لذا از شما جهت شرکت در مراسم دعوت بعمل می‌آید https://eitaa.com/basijnewsirzarand
🇮🇷هفته وقف وهفته دفاع مقدس گرامی باد 🌴هم اکنون برگزاری همایش یاوران وقف و متوالیان موقوفات ، با حضور حاج آقای جلالی مدیر کل محترم اوقاف وامورخیریه استان ومهندس غلامی ریاست محترم اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان زرند،وهیات امناء خدام ومدیران بقاع در محل سالن همایش های اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان کرمان 📅چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۰۴ ارائه مطالب عقیدتی، فرهنگی و اطلاع‌رسانی برنامه‌های امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند کرمان 🇮🇷 کانال امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند در ایتا و روبیکا 📡 http://eitaa.com/khajeAbuReza 📡 https://rubika.ir/KhajeAbuReza
🟢بسم رب الشهدا والصدیقین 📚مسابقه کتاب خوانی به مناسبت هفته دفاع مقدس 📖کتاب سلطان هور 📺 روایتی از زندگی سردار شهید حسن سلطانی ⏳زمان برگزاری : هفته دفاع مقدس ⛔️در طی هفته دفاع مقدس مطالبی از زندگی نامه شهید بزرگوار در فضای مجازی پخش خواهد شد. در روز اخر هفته دفاع مقدس مسابقه به صورت مجازی برگزار میشود 📱زمان برگزاری مسابقه ۸ و ۹ مهر ماه ۱۴۰۳ به صورت مجازی کاری از پایگاه های خادمین حضرت مهدی عج و شهدای مطهر آباد 🎁به نفرات برتر با قید قرعه جوایز ارزنده اهدا خواهد شد. اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان زرند آستان مقدس امامزاده امامزاده امامزاده علیه السلام، پایگاه مقاومت بسیج خادمین حضرت مهدی(عج) و پایگاه مقاومت بسیج شهدای مطهرآباد🇮🇷
🔴بخش اول مسابقه کتابخوانی از کتاب سلطان هور 📜فصلی از نوجوانی زندگی در روستا هیجان و تنوع خاصی داشت . حسن و دوستش در فصل درس و مدرسه گوشه‌های دنج و جذابی برای درس خواندن انتخاب می‌کردند. در روزهای سرد پاییز و زمستان، آن طرف‌تر از خط ریل قطاری که از روستا می‌گذشت، در اطراف کباره‌ ی یکی از چاه‌های قنات، پناهگاهی داشتند. جایی که مقنی‌های قدیم فضای اتاقک مانندی برای استراحت خودشان ساخته بودند. هوای بهاری مهمان روستا می‌شد، پسرها وسط گندم‌زار های بهاباد اتراق می‌کردند و در آن هوای لطیف و همنوا با نسیم ، درس می‌خواندند. فصل تابستان هم، فرصتی خوب برای رفتن به مکتب خانه بود. پسر و دختر، از اول صبح راهی مکتبی که در روستای مطهرآباد قرار داشت می‌شدند و زانو به زانوی ملا ، قرآن خوانی یاد می‌گرفتند. ساعتی از روز به بازی می‌گذشت و پسرها در حوضچه تلمپه پلاکستان بهاباد به آبتنی مشغول می‌شدند. زمین خاکی‌های اطراف خانه‌های روستا هم پاتوق اجرای انواع بازی‌های محلی و حرکتی بود و صدای شور و شادی بچه‌ها، روستا را پر می‌کرد. کار همه اهالی، کشاورزی بود و پسر و دختر در حد توان خودشان به پدر و مادر کمک می‌کردند. در آن روزگار در روستای بهاباد تنها ارباب ده، آقای رجایی بود. خیلی از نوجوانان و حتی بزرگسالان برای او کار می‌کردند. ماشالله سلطانی و دو پسرش حسین و حسن به همراه تعدادی دیگر ،کارگران فصلی ارباب بودند. به همین خاطر در طول سال‌های کودکی و نوجوانی، حسن بیشتر اوقات سرش گرم کار بود. بیشتر وقت خود را در زمین‌های کشاورزی ارباب مشغول بود و کمتر فرصت بازی و تفریح را پیدا می‌کرد. ارباب ده مردی خیرخواه با سواد بود. او کارآفرینی بود که در بعضی از ماه‌های سال، برای اهالی اشتغال ایجاد می‌کرد و رفتارش با آنها، محترمانه بود . همسر ارباب هم، بانویی با ایمان و بی‌ادعا بود. روزی به همسرش گفت: «بین کارگران نوجوانی را می‌بینم که خیلی با صفایه. سر به زیر و پرکار. تا صدای اذان بلند میشه کارو رها می‌کنه و به نماز می‌ایسته». ارباب جواب داد: «اسمش حسن سلطانیه، پسر ماشاالله که چند ساله رو زمینای ما کار می‌کنه. بچه‌های خوب و زحمت کشی داره. اون یکی پسرش حسین هم کارگر خودمونه.» حسنِ نوجوان ، مُهر نمازی مخصوص خود داشت و در خانه ی ارباب با همان ، نماز می‌خواند. بعد از شهادتش همسر آقای رجایی آن مُهر را ، نشانه‌ای از برکت در خانه‌اش می‌دانست و به همه می‌گفت: «حسن با دیگران فرق داشت . در نمازش حال خاصی پیدا می‌کرد. من این مُهر رو یادگاری نگه می‌دارم.» زمین‌های کشاورزی ارباب دو تلمبه ی آب در روستا آبیاری می‌شدند. تلمبه ی پلاکستان، مخصوص آبیاری گندم زارها بود و تلمبه لیلا، آب را به باغ‌ها می‌رساند. آبیاری گندم زار به دلیل نیاز به مراقبت و هدایت درست آب ، سخت‌تر بود و لازم بود تمام شب مراقبت شود تا آب به طور مساوی به همه ی کرتها برسد. اما آبیاری باغ، این اندازه مراقبت لازم نداشت و می‌شد جریان آب را به سمت باغ هدایت کرد و به کار دیگری مشغول شد. در روزگاری که حسن فقط ۱۲ سال داشت، مسئولیت آبیاری گندمزار را به عهده می گرفت و به دیگر کشاورزانی که متاهل بودند و خانواده ، منتظرشان بود می‌گفت:« آبیاری باغ با شما که زودتر به خانواده و بچه‌هاتون برسین.» در دل شب و تاریکی و صحرا حسن ، بی هیچ ترسی تا صبح مراقب مسیر آب بود. حسن علیزاده، یکی از همان کشاورزان و کارگرانی بود که به طور دائم به همراه ماشاالله سلطانی برای ارباب کار می‌کردند. او از اهالی روستا بود. یک روز یخچالی خریده بود و باید آن را از مغازه‌ای در مطهرآباد به منزلش در عبدل آباد ببرد. به کمک نیاز داشت .کمی با خودش فکر کرد که : «سر ظهری از کی کمک بگیرم؟» یادش آمد که حسن خیلی دست گرم است. در خانه ی سلطان را زد. سلامی کرد و گفت با حسن کار دارم.حسن جلوی در حاضر شد و سلام کرد. «سلام حسن جان ! می‌خوام یه یخچال رو ببرم عبدل آباد. بیا کمک .» حسن فوری دوچرخه‌اش را از حیاط آورد و بالای وانت گذاشت. حسن علیزاده با تعجب پرسید: «چرا دوچرخه‌ات رو میاری؟» حسن جواب داد: «نمی‌خوام دوباره راهو ورگردی که منو برسونی. با دوچرخه خودم رومی‌گردوم.» در دلش حسن را تحسین کرد و با خودش گفت : «از خوب کسی کمک خواستم. چقدر این پسر نوجوان با ملاحظه و باشعوره.» یک روز در خانه خودشان بنایی بود همه مشغول کار بودند. یکی از پسرهای روستا به خانه سلطان آمد که شیر گاو بخرد. اسمش رسول بود. وارد خانه شد و سلام کرد. شیر آب وسط حیاط، نیمه باز بود و چکه می‌کرد. پسر که وارد شد سلطان به او گفت: «رسول مادر سر راهت شیر آب رو ببند.» حسن اعتراض کرد : «مادر جان او برا خریدن شیر اومده، نباید کار خودمون رو رودوش اون بذاریم.»
🇮🇷هفته وقف وهفته دفاع مقدس گرامی باد افتخاری دیگر برای آستان مقدس امامزاده خواجه ابورضا علیه السلام مطهرآباد وشهرستان زرند 🌴تجلیل و اهداء لوح تقدیر به هیئت امنای آستان مقدس امامزاده خواجه ابورضا علیه السلام مطهرآباد(مجری برتر طرح شمیم خدمت )در سطح بقاع متبرکه استان کرمان در همایش یاوران وقف و متوالیان موقوفات ، با حضور حاج آقای حسنی نیا معاون محترم حقوقی سازمان اوقاف وامورخیریه کشور وحاج آقای جلالی مدیر کل محترم اوقاف وامورخیریه استان و مهندس هاشمی مدیر کل محترم سازمان ثبت واسناد استان ومهندس غلامی ریاست محترم اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان زرند،وهیات امناء خدام ومدیران بقاع در محل سالن همایش های اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان کرمان انجام گردید 📅چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۰۴ 🏝آستان مقدس امامزاده خواجه ابورضا علیه السلام مطهرآباد 🏝اداره اوقاف وامورخیریه شهرستان زرند ارائه مطالب عقیدتی، فرهنگی و اطلاع‌رسانی برنامه‌های امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند کرمان 🇮🇷 کانال امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند در ایتا و روبیکا 📡 http://eitaa.com/khajeAbuReza 📡 https://rubika.ir/KhajeAbuReza
هفته وقف وهفته دفاع مقدس گرامی باد جلسه هیئت امناءآستان مقدس امامزاده خواجه ابورضا علیه السلام دردفترمدیریت آستان مقدس امامزاده خواجه ابورضا علیه السلام چهارشنبه ۴مهرماه ۱۴۰۳ ارائه مطالب عقیدتی، فرهنگی و اطلاع‌رسانی برنامه‌های امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند کرمان 🇮🇷 کانال امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند در ایتا و روبیکا 📡 http://eitaa.com/khajeAbuReza 📡 https://rubika.ir/KhajeAbuReza شماره کارت جهت کمک‌های مردمی؛ امور مدیریتی؛ 6037997870898948 امور عمرانی؛ 6037997870898831 امور فرهنگی؛ 6037997870898724 نذورات ضریح؛ 6037997870898617