🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨ 🌙 #ضیافت_حقیقی بیانات آیت الله محمد شجاعی (ره) در خصوص #ماه_مبارک_مضان قسمت 2⃣1
❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨
🌙 #ضیافت_الله
بیانات آیت الله محمد شجاعی (ره) در خصوص
#ماه_مبارک_مضان
قسمت 4⃣1⃣
#روزه
⚜ #استغفار⚜
🍂 مخصوصاً باز من تاکید می کنم به چیزى که بارها گفته ام از حالا براى توفیق #استغفار که خدا شما را در ماه مبارک، تا حالا که نشده است، بلکه در این ماه مبارک شد مشمول مغفرت قرار بدهد، دعا کنید. این چیزى است که شما ظاهراً تا بحال بدست نیاورده اید، چون کسى که بدست بیاورد آثارش در او معلوم می شود، کسى گناهانش مغفور بشود آثارش بعد از آن در تمام حرکات و سکناتش در وجودش معلوم می شود. ما فعلاً این آثار را در وجود خودمان ندیده ایم.
🍂 ماه مبارک بهترین فصل است، بهترین مقطع است براى این منظور و بندگان خدا اگر در مواقع دیگر موفق نشده اند خودشان را مشمول مغفرت خدا بکنند، سعى مى کنند در ماه مبارک این کار بشود، مشمول مغفرت باشند.
♻️ادامـه دارد...
✅با ما همراه باشید....
╔ ✾✨✾✨✾ ═════╗
@KhanevadehMontazeran
╚═════ ✾✨✾✨✾ ╝
دعای بعد از نماز واجب در ماه رمضان
شیخ کفعمی درمصباح و بلد الامین و شیخ شهید در مجموعه خود از حضرت رسول (صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود هرکه این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبی بخواند حق تعالی بیامرزد گناهان او را تا روز قیامت و دعا این است :
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ
اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ
اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ
اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ
اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ
اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ
اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیر
ٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِالْمُسْلِمینَ
اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ
اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ
اَللّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِک
َ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ
اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
هدایت شده از 🌌 اذکار بندگی 🌠
تومفاتیح نوشته اما کمتر کسی اینو میدونه: روزهای ۱۳٬۱۴٬۱۵ ماه
رمضان اگرکسی دعای مجیر و بخونه گناهانش به تعداد قطره های باران هم اگر باشه بخشیده میشه.... این پست وبه اشتراک بگذارید تا همه باخبر بشن از الان گفتم که فرصت باشه خیلیا باخبر بشن......💫💫💫
﷽
🌦 http://eitaa.com/joinchat/7208970C9f6f6acd2e
🌤 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم☀️ @KhanevadehMontazeran
سلام خدمت دوستان وهمراهان عزیز خانواده منتظران
دوشنبه است و با موضوع معرفی اولیا الهی درخدمتتون هستیم
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که شرح حال اولیاء خدا باعث بیداری از خواب غفلت می شود هر دوشنبه مختصری از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود
نکاتی که در پیش رو دارید صرفا در بردارنده بخش کوچکی از زندگی جناب رسول ترک است .
بسیاری از جزییات زندگی ایشان به دست ما نرسیده است .
این سطور تنها احترام به این " حر " زمانه و یادآور این نکته است که راه نه تنها بر روی ارادتمندان واقعی به این اهل بیت - ع - بسته نیست بلکه برای افراد به ظاهر گناهکار در صورتی که در قلب خود ارادت خالصانه ای را حفظ کرده باشند نیز باز است .
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
در روز پنجم اسفند سال 1284 هجری شمسی در محله خیابان که یکی از محله های قدیمی شهر تبریز میباشد کودکی چشم به جهان گشود که نامش را رسول گذاشتند و بعدها نام این محله (خیابان) و اسم شهری که آن متولد شده بود به عنوان قسمتی از اسم و فامیلی آن مولود بر روی سنگ قبرش حک گردید یعنی با نام حاج رسول دادخواه خیابانی تبریزی.
نام پدرش مشهدی جعفر بود و مادرش نیز آسیه خانم نام داشت.
آسیه خانم زنی بسیار مظلوم و آرام بود و آنطوری که دخترش (ربابه خانم) تعریف میکرد او یکی از زنهای پاکدامنی بوده است که در جلسه های روضه امام حسین (ع) بسیار گریان میشد و زیاد اشک میریخت.
بازیهای روزگار کم کم رسول را در سنین جوانی به راههای خلاف کشانید به خصوص بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی که او مجبور شد شهر و دیارش تبریز را رها کند و به تهران بیاید.
رسول ترک بعد از آنکه در سالهایی از عمرش اهل نافرمانی و غفلت از خدای خویش بوده است عاقبت همانطوری که خواهید دید ، در یکی از ماههای محرم آن واقعه و مرحمت و دعوت ولایتی و معنوی برایش پیش میآید و او را به شدت دگرگون میسازد.
اما باید توجه داشت که این عنایت و لطفی را که آقا ابا عبدالله الحسین (ع) به رسول ترک مبذول و مرحمت داشته است بی حساب و کتاب و بی دلیل و بهانه نیز نبوده است.
جناب آقای حاج میر حسن قدس حسینی یکی از پیرمردهای با سابقه هیئت مسجد شیخ عبدالحسین میگفت:
«این رسول در همان دوره و سالهایی که هنوز توبه نکرده بود و از معصیت و گناه اجتناب و پرهیز نداشت در آن سالها نیز با خلوص نیت و فقط برای خاطر امام حسین (ع) در جلسات شرکت میکرد تا اینکه این نیت پاک و صدق و صفای او سبب شد که او توبه نصوح و واقعی بکند و عاقبت به خیر بشود.»
« من در طول عمرم هم حاج رسول را دیده ام و هم عکسش فردی را نیز دیدها م که با آنکه از کودکی در هیئتها بود ولی متأسفانه چون اخلاص و نیتی پاک نداشت خداوند او را به وضعیتی دچار کرد که خداوند به هیچ کس نصیب نکند»
رسول ترک بعد از توبه و بازگشت به صراط مستقیم یکی از گریه کنندگان و دلسوخت هایی میشود که بسیاری از پیرمردهای هیئتهای قدیمی تهران چه از فارسها و چه از ترکها با قاطعیت میگویند که بعد از او هنوز نظیرش نیامده است.
یکی از چشمگیرترین جلوه های گریه های رسول ترک در روزهای دهه اول محرم به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا بوده است.
در روزهای تاسوعا و عاشورا در میان دسته های هیئتهای آذربایجانی ها که گاه به طول دو سه کیلومتر میرسید، رسول ترک با ناله ها و ضجه های جانسوز در انتهای دسته حرکت میکرد و غوغایی بر پا میکرد.
میگویند:
بسیاری از مردم گاه فقط به انتظار میایستاده اند تا گریه ها و ناله های رسول را تماشا کنند.
همه آنهاییکه رسول را در آن روزهای تاسوعا و عاشورا دیده اند میگویند:
زمانی که رسول ترک، گریان و نالان از جلوی جمعیت عبور میکرد صدای ناله و گریه مرد و زن و پیر و جوان نیز به هوا برمی خاست.
میگویند یکبار زمانی که رسول ترک در حال خواندن نوحهای ترکی بوده است عدهای از زنها و مردهای فارسی زبان که در گوشهای از بازار به تماشای او ایستاده بوده اند به قدری منقلب و محزون میشوند که صدای گریه و ناله آنها نیز در فضای بازار میپیچد.
در ای هنگام رسول ترک روی به آنها میکند و از آنها میپرسد: مگر شماها متوجه معنای حرفهای من میشوید؟
بعضی از آنها جواب داده بودهاند: ما ترکی نمیفهمیم ولی از حالتهای تو به خوبی متوجه میشویم که الان از چه داری میخوانی و ما از حالتهای تو عمق مصیبت را احساس میکنیم!
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت
نامی است ز من بر من و باقی همه اوست
ماجرای توبه رسول
در محرم آن سال در یکی از این شبهای دهه اول محرم رسول ترک به سوی هیئت و جلسه روضه ای میرفت که مسئولین و بعضی از شرکت کننده های در آن هیئت از اینکه رسول ترک به هیئت و جلسه آنها میآمد بسیار ناراحت و ناخشنود بودند.
در این چند شبی که از محرم گذشته بود رسول ترک هر شب در آن هیئت حاضر شده بود. او در این چند شب به همه نشان داده بود که نمیتواند مانند بسیاری از شرکت کنندگان و عزاداران در گوشهای از مجلس آرام و ساکت بنشیند.
او فکر میکرد میتواند در آن جلسات هر کاری که هر یک از اعضای هیئت میکند او نیز انجام دهد. او حتی بدش نمیآمد تا در نظم و ترتیب بخشیدن به مراسم عزاداری نیز دخالت کند.
هر چند که همه حرکتها و کارهای رسول با نوعی شلوغکاری همراه بود اما به وجه اساس و ریشه این نارضایتیها و دلخوریهای اهل هیئت بخاطر این شلوغکاریها نبود.
آنها از مرام و شخصیت رسول ناراحت بودند. آنها فکر میکردند که وجود و حضور چنین آدمی هیئت و جلسه عزاداری و توسل را از شور و اخلاص و صفا باز میدارد و حق هم در ظاهر با آنها بود، زیرا رسول آدمی قلدر و لات و لاابالی بود. او مردی بود که به فسق و زورگویی شهرت داشت. او یکی از قلدرهای شروری بود که مأمورهای کلانتریهای تهران از اینکه بخواهند با او برخوردی جدی داشته باشند بیم و هراس داشتند.
رسول ترک آن شب نیز وارد هیئت شد. بسیاری از نگاههایی که به او میافتاد محترمانه و مهربانانه نبود. مسئول هیئت هم که آدمی خوش سیما و با صفا بود با دیدن و مشاهده رسول ناراحت به نظر میرسید.
دقایق زیادی از آمدن و حضور رسول نگذشته بود که جوانی از میان مسئولین هیئت قد راست کرد و یک راست به سوی رسول رفت و مشغول صحبت با رسول شد .
کم کم آثار ناراحتی و غضب در صورت و چهره رسول ظاهر گشت. رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی به حرفها و صحبتهای آن جوان گوش میداد.
آن جوان که خود فرستاده مسئول هیئت معرفی کرده بود با صراحت و بدون هیچ ملاحظه و ترس و واهمه ای به رسول حالی کرده بود که باید از مجلس بیرون برود و دیگر حق ندارد در هیئت و جلسه آنها شرکت کنند.