eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
418 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
چهارشنبه های  زهرایی بسم الله الرحمن الرحیم وقتی در خیابانهای شهرمان راه می روم ثانیه شماری می کنم برای رسیدن به خانه…شایدهم برای در رفتن از زیر بار مسئولیت…با خودم می گویم اینکه به اینجا رسیدیم که حتی می ترسیم یک نُچ فقط یک نُچ برای دینمان به زبان بیاوریم اغلب سکوت را ترجیح می دهیم حتما تقصیر خودمان است از بس در همان مرحله ی قول لیٌن” ماندیم و ازبس به جای امر به معروف خواهش به آن کردیم. حتی حاضر نشدیم یک اخم را هم  تحمل کنیم.پس باید بکشیم این خفقان را …و بکشیم این دوری از صاحب عصرمان را… آن موقع که خیلی راحتتر از الان می شد جلوی بدحجابی ها و بی حیایی ها را گرفت دست روی دست گذاشتیم و تنها دلیل حجاب را برای دخترانمان بهشت و تنها دلیل عدم بی حجابی را جهنم تعریف کردیم نگفتیم این دختر عقل دارد فقط یک دلیل عقل پذیر برایش بیاوریم حالا دیگر بزرگ شده با ملاکهای غرب و اصلا گوشش به ما نیست تا برایش بخوانیم تفسیر آیه ی حجاب را !!! و تا کی تا کی این تراژدی مرگبار ادامه خواهد داشت؟؟! 💗اجتماع خانواده های منتظر و زهرا پسند🤝👇 💒 https://telegram.me/KhanevadehMontazeran ما👈در👈ایتا👇 https://eitaa.com/KhanevadehMontazeran کانالی مذهبی سیاسی و اجتماعی برای همه ی اعضاء خانواده‌های عزیز و منتظر ظهور
خاطره ی شدنِ... سلام علیکم لیلا هستم هیجده ساله از تهران میخام از شدنم بگم اگر بد شد معذرت میخام 📌خوشبختی و سعادتمندی 🕊همراه 💪 👇 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798 ♥️🕊 http://eitaa.com/joinchat/1574109184Ce84bbdc135 خانه ی بهشتی بانوان👆🕊❤️
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
خاطره #چادر ی شدنِ... سلام علیکم لیلا هستم هیجده ساله از تهران میخام از #زهرایی شدنم بگم اگر بد شد
من ازاول دختر بودم تااینک اومدم راهنمایی و تحت تأثیر دوستانم قرار گرفتم و مسیرم تغیر کرد تا سال 95 که بخاطر رفتن چادری شدم اما فقط بخاطر رفتن شیش ماه شد چادری بودم و امیدوار اربعین ده روز روزه گرفتم برم هروز تا اربعین گریه کردم خانوادم رفتن من پاسپورتم درست نشد😔 همه از گریهام خسته شدن روزی نبود یکساعت گریه نباشه اما قسمت نشد که نشد من از همه دلسرد شدم شهدا.خدا.امام کلا قهر کردم
به زور تاعید سر کردم بعد عید با خدا سر یه جریانی معامله کردم گفتم یا این اتفاق نیفته یا چادرو نماز میزارم کنار اصلا میرم بی دین میشم اگ وجود داری ثابت کن که هستی😔 
اون اتفاق بد افتاد  من یک هفته بی شدم تو یک هفته رفت کنار نماز خدا همه رو گذاشتم کنار ولی آرامش نداشتم پشتم انگار خالی بود خسته شده بودم گفتم اگه خدا بخواد یه نشونه میزاره تا برگردم دنبال بهونه بودم برا آشتی اما نمیزاشت😞 
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
اون اتفاق بد افتاد  من یک هفته بی #خدا شدم تو یک هفته #چادر رفت کنار نماز خدا همه رو گذاشتم کنار ولی
تو اینستا بودم یهو فیلم دوست اومد تازه به خودم اومدم گفتم تو شهید جهاد که دوستترو قبول داری  خداشو قبول نداری خجالت نمیکشی ابروی دوست شهیدتو میبری انقد بی لیاقتی اون شب خیلی گریه کردم تصمیم گرفتم نمازمو شروع کنم اما چادر نمیتونستم
مسخرم میکردن فامیلام میگفتن یروز با چادری یروز بی چادر فازت چیه!!!! اونا که نمیدونستن قضیه چیه همون شب تو تلگرام دنبال کانال داعش بودم یهو رفتم کانال که درمورد ظهور بود  یه فایل بود ادمینش گفته بود حتما گوش کنن ممبرهاش منم ناخاسته زدم باز شد گوشش ک دادم دنیا سرم اوار شد از ساعت 12 شب تا 6 صبح گریه کردم بین اون ساعت گفتم باید پاک شم یه چله ی…(خاص)یادم داده بودن ولی گفته بودن بهم شیطان اذیتت میکنه دو راه بیشتر نداری یا وسط چله دیونه میشی یااخرش پاک میشی منم مسمم شدم ک انجام بدم شروع که کردم به 100تا استغفار نرسیده بودم ترسیدم ‌تا گفتم ب خودم اومدم دیدم دارم از حال میرم  چله رو کنار گذاشتم اما بخاطر چیزی که وسط چله دیدم برگشتم به مسیری که راه درسته 
تا اینکه خواب دیدم... با شهدا انس داشتم به لطف خدا و دعای شهدا خواب دیدم خوابم با توجه به نیاز روحی و درونیم بود... نمی‌دونم چرا ما که همه چیز رو میدونیم و درست و غلط رو میدونیم همش دنبال بهونه یا به قول بعضی از بزرگترا دنبال بهونه های بنی‌اسرائیلی هستیم
اینم خوابم👇
روزه بودم جمعه بود اذان ظهر بود خواب دیدم دوتا وسط خیابون بدون سر دارن جوون میدن مردمم وایسادن گریه میکنن یهو اون  دوتا (بخاطر لباس نظامی میگم شهید) بلند شدن شروع به حرکت کردن مردمم دنبالشون  یجا رسیدن وایسادن همه اصرار میکردن اسمشونو اون دو بنویسن یهو دیدم یکی از بلند اسم منو گفت اون یکیم اسممو نوشت تو دفتری ک دستش بود (اونا سر به بدن نداشتن ) اما نمیدونم اسمم کجا ثبت شد