🌟💐🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐
🌟💐
💐
💐قسمت نهم 🌟
🔱داستانهاى_هزار_و_يك_شب_دربار
🔰خاطرات_پروين_غفارى
⚜در یکی از روزهای تیرماه ۱۳۲۴، پیراهن آبی ام را که تور های زیبایی داشت به تن کردم و برای گردش به خیابان رفتم .💃
⚜هنگام بازگشت به منزل در خیابان ژاله احساس کردم اتومبیل سیاه رنگی در تعقیبم است .🚗
⚜مردی که پشت فرمان نشسته بود عینک تیره ای به چشم داشت و دستمالی هم روی صورتش گرفته بود. وقتی مطمئن شدم، در تعقيبم هست، ایستادم و با خشم و اشاره دست به او فهماندم:
_آقا مزاحم نشوید🕶🎩
🔱 آن مرد با وقاحت به طرفم راند. هراسان به سمت کوچه ای که پشت مسجد سپهسالار بود دویدم و به طرف خانه رفتم .اما از این ماجرا چیزی به مادرم نگفتم.🚶♀🚶♀
⚜دو روز پس از این قضیه باز هم هنگام بازگشت به خانه زنى قد بلند با بینی بزرگ و لباس سیاه جلوى راهم سبز شد . پرسید:
_دختر خانم شما در این کوچه منزل دارید⁉️ 🤔😳
⚜ پاسخ مثبت دادم و تا دم در خانه همراهیم کرد.بعد هم گفت :
_می خواهم با مادرت صحبت کنم 😎
⚜او را به درون خانه دعوت کردم .با مادرم به اتاقی رفتند و حدود دوساعت مشغول صحبت بودند. پس از اینکه زن سیاهپوش از خانه ما بیرون رفت ، احساس می کردم رنگ مادرم پریده است و لبهایش میلرزد.👥 😥🤔🤫
⚜دو روز پس آشنایی با آن زن ،مادرم مرا صدا کرد و بهترین لباس هایم را به تنم کرد و با دستان خودش موهایم را شانه زد .وقتی علت این مهربانی را پرسیدم در پاسخ گفت:
_ پروین پرنده شانس و اقبال دور سرت می چرخد و منتظر فرصت فرود آمدن است. خودت را برای دیدار مهیا کن‼️
⚜ کلام مبهم مادرم قلبم را فرو ریخت. احساس کردم بعد از آمدن آن زن سیاهپوش و قد بلند رفتار مادرم تغییر کرده است...⛔️💯⛔️
ادامه دارد ...
✍#امينه
📔برگرفته از كتاب تا سياهى در دام شاه
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐
💐🌟 @Kharej_iran 💐🌟
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐
💐
🌟💐
💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐🌟💐
🍃🌸🇮🇷 شبتون مهدوى 🇮🇷🌸🍃
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
🔴 تیتر روزنامه Advocate آمریکایی درباره به قدرت رسیدن رضاخان رو دیدین؟ 😯😯😵
#پهلوی
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
️⚫️من آمدم خودکار ۵ ریال بود، الان هم ۵ ریال است
🔴به احتمال زیاد، شما هم این حرف #هویدا که توی دادگاه گفته بود رو شنیدین و دیدید که چقدر برای تطهیر #پهلوی ازش استفاده میکنند
⚫️داستان اونجایی جالبتر میشه که بقیشو هم بشنوید:
🔴وقتی توی دادگاه ازش میپرسن که چطور با وجود ۲۵ برابر شدن قیمت غذا و مسکن همچین چیزی امکان داره، میگه:
⚫️من غذا و ملک را نگفتم، من خودکار را گفتم، چون کسی درس نمیخواند، کسی هم خودکار نمیخرید!
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
🔺والاستریت ژورنال به مردم آمریکا میگوید: «تقصیر روسیه است که به اوکراین حمله کرده و شما فقیرتر شدهاید! صبحانه نخورید تا بتوانید اندکی پول پسانداز کنید.»
🔹️ پ.ن: یکچهارم آمریکاییها وعدهی صبحانه را حذف کردهاند. قریب به ۵۰میلیون آمریکایی کوپن غذا دریافت میکنند.
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐در زلزله های آخر الزمان مانند درخت نخل باشید 🌴🌴
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
11.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساخت سطل زباله تفکیک کننده توسط یک شرکت فناور و استفاده از آن در شهر ماهان.
ضمنا برق سیستم از پنل خورشیدی تامین میگردد.
#فناوری
#ایران_قوی
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
https://eitaa.com/joinchat/1042284776C855d808064
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با این عنوان در آمریکا در حال انتشار:
مدارس ایالات متحده تبدیل به باشگاه بوکس زنی شده اند ! با این عنوان میشود سلاح کشی دانش آموزان را توجیه کرد!
#خارج_بدون_سانسور
#ایران_بدون_روتوش
#پهلوی_بدون_فیلتر
✅ایتا:
🌎https://eitaa.com/Kharej_iran
✅روبیکا:
🌎https://rubika.ir/Kharej_iran
https://eitaa.com/joinchat/1631191141C17e47ba89c
🌟💐🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐
🌟💐
💐
💐قسمت دهم 🌟
🔱داستانهاى_هزار_و_يك_شب_دربار
🔰خاطرات_پروين_غفارى
⚜آن روز مادرم نیز آرایش غلیظی کرد و به اتفاق او از منزل بیرون آمدیم .
⚜کنارخیابان اتومبیلی پارک شده بود و مردی که لباس نظامی به تن داشت منتظر ما بود. وقتی نزدیکتر شدیم آن فرد نظامی را شناختم چون یک بار پیش از این در یک مجلس عروسی و در منزل جعفر اتحادیه او را دیده بودم .حسین فردوست بود که میگفتند از دوستان نزدیک شاه است واز کودکی با او بزرگ شده است .🤵🚗
🔱فردوست با مادرم احوالپرسی گرمی کرد و در اتومبیل را برای سوار شدن ما گشود .وقتی اتومبیل به راه افتاد مادرم با آهستگی و ایما و اشاره به من فهماند برای دیدن وکیل و ماجرای طلاق به سرخه حصار میرویم.🏖
⚜ فردوست در طول راه سخنی نگفت اما احساس میکردم به وسیله آینه بالای سرش مرا زیر نظر دارد .پس از مدتی اتومبیل وارد باغی وسیع شد و ایستاد.🏞🌅🌃
⚜ من و مادرم پیاده شدیم و روی نیمکتی که در آن نزدیکی بود نشستیم. در همین حین یک اتومبیل شیک به سرعت از کنار ما گذشت. با دیدن سرنشینان اتومبیل فریاد شوقی کشیدم و گفتم:
_ مامان ،مامان شاه رو دیدم تو اون ماشین بود.🤴
🔱 فردوست خندید و گفت:
_ پروین خانوم دلت میخواد شاه رو از نزدیک ببینی و باهاش صحبت کنی 🤴👥
⚜مات وحیران پاسخ مثبت دادم. فردوس به پایین باغ اشاره کرد و گفت:
_اون پایین نهر آبی هست از نهر آب که بگذری شاه رو می بینی که گردش می کنه🏰⛲️
⚜منم بی خبر از اینکه همه این ماجرا ها با دستیاری مادرم برنامهریزی شده است تا شاه با من آشنا شود ،با شوق و شعفى کودکانه به طرف نهر آب دویدم💃💃💃
ادامه دارد ...
✍#امينه
📔برگرفته از كتاب تا سياهى در دام شاه
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐
💐🌟 @Kharej_iran 💐🌟
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐
💐
🌟💐
💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐🌟💐