12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ممنون بابت زحمتی که کشیدید🙏
#هیام
@khoodneviss
19.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | #طرح_ولایت یادگار ارزشمند آیت الله مصباح قدسسره
🔺️بخشی از بیانات آیت الله رئیسی در کنگره بین المللی آیت الله مصباح قدس سره ، تهران سالن همایش های بین المللی صدا و سیما
۱۴۰۰/۱۰/۱۱
#ستاد_بزرگداشت_علامه_مصباح
💻 @mesbahyazdi_ir
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شهید آوینی از شهادت حاج قاسم🇮🇷
یا فالق الاصباح ما را در راهی که در آن این چنین عاشقانه در پیش گرفته ایم یاری فرما🤲
#هیام
@khoodneviss
حس خوبیه وقتی فرزندت برای اولین بار برای قهرمانش مینویسد. امروز کلاس اولی ما که اومد خونه گفت:« مامان برای حاج قاسم دیکته نوشتیم.»
خواستم بگویم سردار! بچه های ما از کودکی نام تو را ورد زبان دارند، دعایشان کن تا در مسیر و راه خودت جا پای شما بردارند و با عشق با ولایت سرباز حضرت عشق مهدی موعود (عج) باشند.
به مدد مادر الائمه ان شاء الله🙏
#هیام
@khoodneviss
1_726078641.mp3
4.82M
زهرای من... زهرای من
یار دل تنهای من
ای شاهد غم های من
ای کوثر والای من ...
#هیام
@khoodneviss
نقشه جامع هویت زن در اسلام:
مادر خوب، همسرخوب، مجاهد فی سبیل الله، درعین حال کدبانو، مدیر خانه، ودر عین حال عابد و بندهی خدای متعال ودر نهایت، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نشان داد که زن میتواند به رتبهی عالی عصمت برسد.
(سیدعلی خامنه ای ۹۹/۱۱/۱۵)
#هیام
@khoodneviss
24.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
واکنشهای عجیب و غیرمنتظرهی مردم،
وقتی میفهمیدن، پشت ماجرا،
دست مامانشون توی کار بوده ❗️
@Ostad_Shojae
یکی از کارهای فرهنگی بسیار زیبا👆
#هیام
@khoodneviss
🕯شهادت حضرت زهرا🕯
الف)نقشه ی حمله به خانه ی حضرت
وقتی علی علیه السّلام خوار کردن مردم و ترک یاری او را، و متحدشدنشان با ابو بکر و اطاعت و تعظیمشان نسبت به او را دید، خانه نشینی اختیار کرد.
عمر به ابو بکر گفت: چه مانعی داری که سراغ علی بفرستی تا بیعت کند، چرا که کسی جز او و این چهار نفر باقی نمانده مگر آنکه بیعت کرده اند.
ابوبکر در میان آن دو نرمخوتر و سازشکارتر و زرنگ تر و دوراندیش تر بود، و دیگری (عمر) تندخوتر و غلیظتر و خشن تر بود.
ابوبکر گفت: چه کسی را سراغ او بفرستیم؟
عمر گفت: قنفذ را می فرستیم. او مردی تندخو و غلیظ و خشن و از آزادشدگان است و نیز از طایفه بنی عدی بن کعب است.
ابوبکر، قنفذ را نزد امیر المؤمنین علیه السّلام فرستاد و عده ای کمک نیز به همراهش قرار داد.
او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولی حضرت به آنان اجازه نداد.
اصحاب قنفذ به نزد ابوبکر و عمر برگشتند در حالی که آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد.
عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید و گر نه بدون اجازه وارد شوید.
آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا علیها السّلام فرمود: "به شما اجازه نمی دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید. "
همراهان او برگشتند ولی خود قنفذ ملعون آنجا ماند.آنان (به ابوبکر و عمر) گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم.
عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است!!
سپس به مردمی که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند. آنان هیزم برداشتند و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشت و آنها را اطراف خانه علی و فاطمه و فرزندانشان علیهم السّلام قرار دادند. سپس عمر ندا کرد بطوری که علی و فاطمه علیهما السّلام بشنوند و گفت: بخدا قسم ای علی! باید خارج شوی و با خلیفه پیامبر بیعت کنی و گر نه خانه را با خودتان به آتش می کشم)!
حضرت زهرا علیها السّلام فرمود: ای عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن و گر نه خانه تان را به آتش می کشیم!
فرمود: "ای عمر! از خدا نمی ترسی که به خانه من وارد می شی)؟!
ولی عمر ابا کرد از اینکه برگردد.
*اسرار آل محمد*
#هیام
@khoodneviss
═══🍃⚘﷽⚘🍃═══
🕯در کوچههای مدینه🕯
آتش زدن در خانه و مجروح شدن حضرت زهرا علیها السّلام بدست عمر
من هنوز در کوچه های مدینه ام.
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت.
"این جماعت در پی چه هستند؟ چرا آتش؟"
سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد (1)! حضرت زهرا علیها السّلام در مقابل او در آمد و فریاد زد: (یا ابتاه، یا رسول اللَّه)!
عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و به پهلوی حضرت زد. آن حضرت ناله کرد: (یا ابتاه)!
عمر تازیانه را بلند کرد و به بازوی حضرت زد. آن حضرت صدا زد: (یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتاری کردند)!
علی کجا بود؟ مگر میشود یک مرد آن هم مردی غیرتی آزار همسرش را ببیند و فقط نگاه کند. نه نه! نمی شود. آری دیدم، دیدم که علی برای دفاع از همسرش چگونه حمله کرد.
دفاع امیر المؤمنین علیه السّلام از حضرت زهرا علیها السّلام
علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد. ولی سخن پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و وصیتی را که به او کرده بود بیاد آورد و فرمود: (ای پسر صُهاک (2)، قسم به آنکه محمّد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر نبود مقدّری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر با من نموده است می دانستی که تو نمی توانی به خانه من داخل شوی).
آه ای علی! از دست این جماعت چه کشیدی؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- عمر آتش را کنار درب خانه قرار داد در حالی که می ترسید علی علیه السّلام با شمشیرش خارج شود چرا که شجاعت و شدت او را می شناخت، تا آنکه درب خانه آتش گرفت.
2- (صهاک، نام مادر عمر است، از نوشتن توضیحات دیگر پیرامون خطاب معذورم.
به پاورقی قسمت۵۱ کتاب اسرار آل محمد رجوع کنید)
#هیام
....👇👇👇
🔹دستور ابوبکر برای حمله و آتش زدن خانه🔹
عمر فرستاد و کمک خواست. مردم هم آمدند تا داخل خانه شدند، و امیر المؤمنین علیه السّلام هم سراغ شمشیرش رفت.
قنفذ نزد ابوبکر برگشت، در حالی که می ترسید علی علیه السّلام با شمشیر سراغش بیاید چرا که شجاعت و شدّت عمل آن حضرت را می دانست.
ابوبکر به قنفذ گفت: برگرد، اگر از خانه بیرون آمد دست نگه دار و گرنه در خانه اش به او هجوم بیاور، و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به آتش بکشید!
قنفذ ملعون آمد و با اصحابش بدون اجازه به خانه هجوم آوردند. علی علیه السّلام سراغ شمشیرش رفت، ولی آنان زودتر به طرف شمشیر آن حضرت رفتند، و با عدّه زیادشان بر سر او ریختند.
عدّه ای شمشیرها را بدست گرفتند و بر آن حضرت حمله ور شدند و او را گرفتند و بر گردن او طنابی انداختند!!
(در کتاب احتجاج چنین است: بر گردن او طناب سیاهی انداختند!! دستور حمله به خانه از قول عمر پس از به آتش کشیدن درب خانه ذکر شده است که به قنفذ گفت: بر او حمله کن و او را بیرون بیاور.
مجروح شدن حضرت زهرا علیها السّلام بدست قنفذ
حضرت زهرا علیها السّلام آمد تا بین مردم و امیر المؤمنین علیه السّلام مانع شود. قنفذ با تازیانه اش به او زد و بین در مورد فشار قرار گرفت و فریاد زد: (یا ابتاه، یا رسول اللَّه). و جنین کشته شده را سقط کرد، و تازیانه قنفذ در بازوی او مثل دستبند اثر کرد. در کتاب احتجاج عبارت چنین است: با تازیانه بر بازویش زد و اثر آن- بخاطر زدن قنفذ- در بازوی آن حضرت مثل دستبند باقی ماند. ابوبکر سراغ قنفذ فرستاد که (فاطمه را بزن)! قنفذ او را به طرف چهارچوب درب خانه کشانید و سپس درب را فشار داد و استخوانی از پهلویش شکست و جنینی سقط کرد. در نتیجه دائما در بستر بود تا در اثر همان شهید شد.
ای تاریخ! زبانت لال اگر بنویسی فاطمه در دفاع از شوهرش جلو رفت و دستبند روی بازویش را که جای کینهی مریدان شیطان بود، برای ملک و جاه دنیا کبود کرد.
فاطمه که بنده ی زر و سیم و ملک دنیا نبود. فاطمه همان فاطمه است که در طول زندگی اش از شوهرش چیزی طلب نکرد. فاطمه برای دفاع از حق الهی جلو رفت. چه آن حق دست علی باشد وچه فرد دیگری.
او که از دنیا طلب نداشت. زهرای اطهر طلب خدا را یادآوری کرد. همان رسالتی که خداوند هیچ مزد و پاداشی در برابرش نخواست جز "قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ"
فاطمه از میراث انبیاء دفاع کرد. برای امانتی که بعد از خاتم الاوصیاء ردای امامتش بر دوش علی علیه السلام گذاشته شده بود، سیلی خورد و لای در استخوانش شکست.
آن گاه که زمزمه ی وحی گونه جبرییل در گوشش پیچید: "اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم"
باید چه کار میکرد؟ می ایستاد و از دور تباهی بشریت را تماشا میکرد؟
زهرا کاری به جنین در شکمش نداشت. نگفت خسته ام، نگفت باردارم، نگفت امر دین به زنان چه ربطی دارد؟ نگفت بنشین و سر بزیر زندگی ات را کن.
زهرا برای اجرای حق الهی خودش را در آتش افکند و تا آخرین لحظه، جسم و روح مبارکش را در دفاع از حق الهی فدا کرد.
باید پاره کرد، تاریخی را که در آن رفتار جهادگونه ی فاطمه اطهر به دفاعی از یک رابطه ی سببی برای منصبی دنیایی خلاصه شده است.
#هیام
@khoodneviss