eitaa logo
خودنویس
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
22 فایل
✒#زهراصادقی تخلص: هیام نویسنده سیاسی رمان نویس و تحلیلگر کارشناس ارشد جزا و جرم شناسی ارتباط با من @z_hiam
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋 : 💠💠💠💠 ‍‍میزان درآمد💶💰💷 و حقوق دیگران به ما ربطی ندارد.🤷🏻‍♀ . 😇☆▪☆ •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
تو همان میشوی که فکر می کنی،💬 همان را جذب می کنی که حس می کنی، و همان را خلق می کنی که تجسم می کنی🙇♀ ‼️راستی شما به چی فکر میکنید. من که به موفقیت فکر میکنم😍😍 #پیش_به_سوی_موفقیت #باما_بروز_باشید✍ •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
🌀🌀🌀🌀 شاید سخت باشد، اما من هرروز این تصمیم را میگیرم ! هر روز تلاش میکنم و در "هرروز" پر از حادثه هایی است که غمگینم میکنند ،کلافه می شوم،گریه میکنم . اما دوباره تلاش میکنم که در آن روز پرتنش ، در آن صفحه از دفتر زندگیم ،لابلای باران اشکهایم یک رنگ سرخ ، یک رنگ نارنجی، و یک رنگ سبز اضافه کنم.. خدارا چه دیدی ، شاید در انتهای یکی از آن روزهای بارانیم، در تلاقی اشک و رنگهایم توانستم رنگین کمانی زیبا بوجود آورم ... 😊 •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
ســـلام صبحتون بخیر😊 روزتون پرازانرژی مثبت ولبریزازعشق خدا🌹 بخندوشادباش وشاڪرداشته ها ونداشته هات باش. همیشه با ماست❣ ✍ •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
🖋 : 💠💠💠💠 ‍‍ رعایت نکردن قوانین رانندگی🚗🏍🚙 نشانه زرنگی ما نیست😱❓🛑⭕️⛔️ •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
تو همان میشوی که فکر می کنی،💬 همان را جذب می کنی که حس می کنی، و همان را خلق می کنی که تجسم می کنی🙇♀ ‼️راستی شما به چی فکر میکنید. من که به موفقیت فکر میکنم😍😍 #پیش_به_سوی_موفقیت #باما_بروز_باشید✍ •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃💚 🍃💚🍃💚 💚🍃💚 🍃💚 💚 *مجلس روضه* _موضوع داستان: اخلاقی_ از سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی برای روضه خوانی به یکی از مساجد قم رفتم. بچه های آن محله به رسم کودکانهٔ خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها با چادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست. و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم هر چه دختربچه اصرار کرد، توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ پیش خودم گفتم دل این بچه رو نشکنم. قبول کردم و باعجله به دنبالش رفتم تا رسیدیم به حسینیهٔ کوچک و محقری که به اندازه سه چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند سر خم کردم و وارد شدم. روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعائی کردم و آمدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری. رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت ، چائی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن، بی سر و صدا از پشت سر چای رو ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته آمدم منزل. از شدت خستگی فورا به خواب رفتم وجود نازنین حضرت زهرا صدیقهٔ کبری علیهاالسلام در عالم رویا بالای سرم آمدند. طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمودند: آسید علی اکبر مجالس روضهٔ امروز قبول نیست. گفتم: چرا خانوم جان؟ فرمودند: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم. و آن روضه ای بود که برای اون چند تا بچهٔ کوچک، دور از ریا و خالصانه، گوشهٔ محله خواندی.... آسید علی اکبر ، ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند: اون چایی را من بادست خودم ریخته بودم چرا نخوردی و روی زمین ریختی!!؟ از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آن بزرگواران به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت. و برای همهٔ گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚 خاطرات مرحوم کوثری 💚🍃💚🍃💚🍃💚 @Khoodneviss 🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💜🍃💜🍃💜 💜🍃💜🍃💜 🍃💜🍃💜 💜🍃💜 🍃💜 💜 5⃣ علی خیلی ریلکس بود. میگفت اگر خدا بخواد بچه بده میده و در ندادنش هم حکمتی هست . اما میدونستم توی سجده نمازش و حتی قنوت نمازش این ایه رو میخوند رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْكَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعَاء رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ». علی آقا می گفت : زهرا جان هر زندگی یه سختی داره. الان من و تو دو تا آدمی که زندگی خوبی داریم و با هم سازش داریم ، عاشق همیم خدا نمیخواد به همین سادگی رهامون کنه . اون گرفتارمون کرده تا به سمتش بریم. یکی ممکنه بچه داشته باشه ولی زن یا شوهرش باهاش بدرفتاری کنه، دوسش نداشته باشه، محبت عاطفی نبینه از جانب همسرش ،درگیر مشکلات مالیشون کنه . یکی همه چی بهش میده ، همه چی عالی اما دلش پی یکی دیگه است که دست نیافتنیه. اگر بگردی هیچ بشری روی این کره خاکی بدون مشکل نیست.همه یه جای زندگیشون می لنگه اصلا خود خدا فرمود "خلق الانسان فی کبد"... این ها همه آزمایش برای بندگی خداست. این که به سمت خودش بریم .عاشقش بشیم . من بعد از مدت ها آروم شده بودم. دیگه بهش فکر نمیکردم. به خودم میگفتم اگر خدا بخواد میده پس چرا خودمو اذیت کنم . کارهایی که علاقه داشتم رو انجام میدادم و زندگیمو میکردم. چند وقتی بعد یکی از دوستامو دیدم که بچه دار نمیشد و دیدم یه دختری بغلش هست. خیلی خوشحال شدم بهش تبریک گفتم. اولش هیچی نگفت اما دفعات بعدی آروم آروم بهم گفت که این بچه خودشون نیست. یه دختر رو تونستن به سرپرستی قبول کنن. این وسط جالب بود که خواهرشوهراش رو که میدیدم این قدر نسبت به این دختر علاقه نشون میدادند که نگو. با هم کمی صحبت کردیم . میگفت: اوایل شوهرم قبول نمیکرد و اتفاقا مشکل از همسرم بوده اما خب کم کم باهم صحبت کردیم و گفتم ثواب داره . و دختر هم بهتره و محرم شما میتونه بشه . مثل پسر نیست که سخت باشه. همسرم آدم مقیدی بود ،میگفت نمیدونم ریشه و خونش به کی بر میگرده .اصلا حلالزاده است یا نه؟ گفتم ما برای رضای خدا قدمی برمیداریم و یه بچه یتیم رو بزرگ میکنیم و دست محبت رو سرش میکشیم.مگه میشه خدا این کار مارو بی جواب بذاره خلاصه اینکه شوهرم قبول کرد . منم با علی صحبت کردم . علی میگفت عجله نکن. هنوز ده سال از ازدواجمون نگذشته .تو سال های بعدی وقت داریم. .... 💜🍃💜🍃💜🍃💜🍃 @Khoodneviss 💜🍃💜🍃💜🍃💜🍃
•┈••✾•🍃🌺🍃•✾•┈• خستہ ام از روز هاے بے تو بودن از شب های بے تو گشتن از این شهر و دیارے ڪہ هیچ جایش نشانی از تو نیسټ راستے می دانے این روزها همه می خواهند اسم #شهید را از کوچه های این شهر پاک ڪنند !!! حتی این روزها #دختر_آبی هم از تو پرطرفدارتر است و مردمے ڪہ هاے و هویشان از عدالت دور... دلم براے بُعد ما در قُربِ تو عجیب می گیرد... آقاے عالم!❤️ می شود مثل همیشہ دلمان را به دست گیرے؟ #ز.صادقے •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
یاد خداعقل را آرامش میدهد،🍃🌹 دل را روشن میکند و رحمت اورا فرود می آورد. ◇امام علی علیه السلام◇ #سلام_صبحتون_مملوازنورالهی •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•
🖋 : 💠💠💠💠 به خاطر 1 دقیقه⏱ پیاده روی🏃‍♀🏃‍♀ دوبل پارک نکنیم.🚘🚘 •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
❣محبت ❣ را بی محاسبه پخش کن. دروازه های قلب❤️ت را به روی همه بگشا... و باور داشته باش او که در این نزدیکی ست، بهترینها را برایت رقم زده است....😍💚 #پیش_به_سوی_موفقیت #باما_بروز_باشید✍ •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈• @Khoodneviss •┈••✾•🍃🌸🍃•✾•┈•