eitaa logo
⁦خِیــٰـالِ وَصـْــلْ⁦⁦✨
579 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
15 فایل
خـِیــٰـال وَصـْـلِ تُـو جـانَم بِه رَقـْصْ مـی‌آرَد ... عـٰاشقـانـه‌های آرامـ، عـٰارفانـه‌های آتشینــ، عـٰاقـلانـه‌های منطقیــ ... 🔰 استفاده از مطالب کانال به هر شکلی، آزاد است. مدیر: @khoshkhyal ناشناس: https://daigo.ir/secret/8219445767
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 چه دستـی، وَه چه بالینـی چه آرامـی، چه تسکینـی نمـاد مـرد میدانـی، نماد غیـرت دینـی... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 من در حرم عشقـت همخـانهٔ هجرانـم در کوی وصـال آخـر این خانه دری دارد... ✍ ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 دلم به حـال «رقیـب» و «عتیـد»* می سوزد ز بس که حـال دلم لحظه‌لحظه منقلـب است... دمی به خیـر و دمـی هم به شـر اراده کنـد الـٰٓه من نظـری کن که بنـده در تعـب است... ✍ (مدیر) * «رقیب» و «عتید»: اشاره به دو فرشته بنشسته بر شانه آدمی که ثبت‌کننده اعمال اویند. (سوره ق، آیه ۱۸) ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹 زرنـگ اونیـه که تـو این بمیـر بمیـر، شهیــد بشـه.... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 مرا به هرچه دلـت خواسـت مبتلایـم کـن به هرچه خواستـی اما به درد هجـران نه... ✍ ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
✨🍃 اینان ز علمدار ِ حرم می ترسند از لشگرِ شیرانِ عجم می ترسند ماندم چه بلایی سرشان آوردی از دیدن تصویر ِ توهم می ترسند ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🌱 «هل مِن مُعین» که گریه کنم در کنار او؟ «هل مِن جَزوع» که مویه کُند در کنار من؟ ✍ (ادمین) 📜 «...هَل مِن مُعينٍ فَاطيلَ‏ مَعَهُ‏ العَويلَ‏ وَالبُكاءَ؟ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟» آیا یاوری هست که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بی‌تابی هست که او را در بی‌تابی‌اش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم؟ 📚بخشی از دعای شریف ندبه... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز کز این شکار فراوان به دام ما افتد ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂🖤 نیفتاد از لبـش نام حسیـنش اگرچه داغ سقا بر دلـش بـود... تسلیت باد. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🖤🍁 هرکس گـره فتـاده به کـارش خبـر کنید روضـه به نام مـادر سقـایِ کربلاسـت... 🏴 ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂 تمنّـا از علـی هم‌صحبتـی با اوست، خود ورنه شفاعـت می‌کنـد پیش از علـی، أم البنین ما را ... ✍ تسلیت باد. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂🖤 قمرت یک‌نفـره لشکـر انصـار خداسـت پس عجب نیست که تـو مـادر لشکـر باشی... سلام الله علیها تسلیت باد. ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂 بعد زهرا، جای زهرا، مثل زهرا مادری هر چه مادر هست قربان چنین نامادری... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂 بودھ در لالایے ام البنین این زمزمھ جانِ عباسم بھ قربانِ حسین فاطمھ..! ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂🖤 ام البنیـن به پیـش همـه روضه خوانـد و گفت: «شرمنـده‌ام ربـاب، پسـرم  را حلال کـن...» ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
گفتمش: دل بردی از ما جان من مقصد کجاست؟ گفت: عاشق را نشاید پرس و جو باما بیا... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍂 خاک بقیع و صورت غمهای کربلا انگشت و نقش قصِّه ی صحرای کربلا امُّ البنین بی پسر و روضه های سر امُّ البنین و  غصِّه ی سقّای کربلا ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 من خودم گم میشدم چون می‌شنیدم نام تو خویش را گم‌کرده‌تر میخواستم، دیدم تو را...! ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
شمر می‌گفت: «مادرم با مادر یکی از برادرهای ناتنی مجتبی یه قوم‌و‌خویشی دوری داشتن. همیشه مادرم از اینا جوری تعریف می‌کرد که انگار آسمون سوراخ شده و فقط اینا بیرون اومدن، اما ناپدریم و دایی‌هام، مخصوصاً دایی بزرگم، از اینا بدشون می‌اومد و گویا از ازدواج اون خانم با علی ابراز نارضایتی می‌کردن و حتی برای مدتی، باهاشون قطع ارتباط کرده بودن. می‌گفتن اون موقع‌ها، با اون شرایط، در اون فضا، همین خانم که اسمش فاطمه و معروف به ام البنین بوده، تنها دختر طایفۀ ما بوده که در دوران مجردی مسلح رفت‌وآمد می‌کرده و کلاً تیپ و اخلاقش با بقیۀ دخترهای دوران خودش متفاوت بوده. حتی مادرم می‌گفت ام البنین با اون روحیاتش، شاعر هم بوده و اهل جلسه و جمع کردن مردم و این چیزا هم بوده. داییم می‌گفت چند سال پیش، ام البنین برگشته طایفۀ مادریمون و از همون اطراف، گشت ‌و ‌گشت تا بالاخره تنها مادر و دختری که لنگۀ خودش بودن و اسم دختره لبابه بوده و اسم مادرش هم حکیمه بوده، پیدا کرد و به عقد ابالفضل درآورد. بعد هم حکیمه و لبابه رو از اون‌جا با خودش آورد این‌جا. حالا این‌یکیشونه... مثلاً ناتنیشونه... بقیه‌شونم داستان دارن واسۀ خودشون. بعدش توقع داری وقتی نیستم و می‌رم جبهه و مدتی دوروبر مجتبی نیستم، خیالم راحت باشه و صفا‌سیتی کنم؟! والا داییم با اون پیرمرده راست می‌گفتن! می‌گفتن اینا همیشه دنبالِ تیم‌چینی و تشکیلات سازی بودن. می گفتن اگه می‌خوای اینا رو کنترل کنی، یا باید بهشون منتسب بشی و یا از سایه بهشون نزدیک‌تر بشی.» 📚 قسمتی از کتاب ✍ نوشته: از کانال قشنگ دلنوشته‌های یک طلبه 👇 @mohamadrezahadadpour ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 تسبیح می‌سـازم از اسـم زیبایــت هر صبــح نام تــو را صـدبار می‌بوســم… ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🍃 طاق ابـروی تو از کـون و مکـان ما را بس گوشـهٔ چشـم تـو از ملـک جهـان ما را بس... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl
🌱 همـه آرام گرفتنـد و شب از نیمـه گذشـت وآنچه در خواب نرفـت چشم من و یـاد تـُو بود... ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl