🎼 بـاز پـٰاییـز مـرٰا یادِ تــُ ـو انداخـت ببیـن سخـت افسـرده‌دل و ساکـت و بی‌رنـگ شـُدم... 🎙#سید_محمد_معتمدی #گوشنوازی 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

غـَمِ چـَشـْمـٰان تــُ ـو بر ایـن دلِ دیـوانه نشَسْـت با کـِه نجـْوا بکنـَم ایـن همـِـه تنهـٰایی را... #دلتنگی 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

⚰ تُئبِرُني... تو عربی عامیانه (لهجه لبنانی) یه اصطلاح قشنگ و بامزه هست. وقتی میخوان به عشقشون یا رفیق خیلی صمیمی که خیلی دوستش دارند بگن: می‌کشی من‌و میگن: تُئبِرُني... ❤️ (همون تُـقـْبـِرُني) یعنی من‌و تو قبر می‌ذاری خاکم می‌کنی [بس که دلبری] 😊 #عاشقانه_بین‌المللی 🌍😎 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

📜 منـی کـه نـٰام شـَـراب از کتـٰاب مـی‌شُسـتم زمانـه کاتـبِ دکّـانِ مـِی فـُروشـَم کـرد...🍷 ✍#طالب_آملی #درددل 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

▪️مـرغِ دلـم رٰاهــی قـُم مـی‌شـود▪️ ▪️در حـَرمِ امـنِ تـُو گـُم مـی‌شـود▪️ ▪️عمـّهٔ سـٰادات سـلٰام علیـکــ▪️ ▪️روحِ عبـٰادات سـلٰام علیـکــ ▪️ 🎙#محمدرضا_آقاسی سالروز وفات حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد. 🖤🕯 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

از عکـسِ تــُ ـو و بـُغــضْ، همین‌قـَـدر بگـویمــ دردا  کـه چـِه شبـْــ‌ها... کـه چـِه شبـْــ‌ها... کـه چـِه شبـْــ‌ها... 🕯 ✍#حامد_عسکری #دلتنگی 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

تــویـی کـه نـٰاب‌تـرین فصـْلِ هـر کـتـٰابِ منـی شـروعِ وسـوسه‌انگیـز شعــرِ نابِ منـی... #آسیه_رضایی هفته کتاب و کتابخوانی مبارک...📚 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

✍ «هر چقدر ما ایرانی‌ها شلنگ قلیان به دست داریم، این غربی‌ها کتاب در دست دارند و کتاب جزء لاینفک زندگى این مردم است ... ما چوب حماقت‌مان را میخوریم آنها نان لیاقتشان را!» #جلال_آل_احمد #تلنگر 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl

«ز غوغای جهان فارغ» قشنگ وصف حال این بزرگواره ... 🙂

📜 زینــبِ قـُـم این شعر قشنگ رو به مناسبت سالروز وفات حضرت معصومه سلام الله علیها امروز شنیدم؛ گفتم اینجا هم بذارم، شاید شما هم حال دلتون عوض شد. اگه دلتون تکونی خورد، برای منم دعا کنید ... زینب ِ آقای خراسان تویی تاج سرِ مردم ایران تویی گُل به سر و روی تو از بام ریخت بر جگرم شعله غمِ شام ریخت زینبِ قم، تاجِ سرِ قافله تو نشدی همسفرِ حرمله زینبِ قم، پیش دو چشم ِ ترت دست نخورده به مویِ دلبرت زینبِ قم، دختِ علی پیر شد گوشة گودال، زمین گیر شد زینبِ قم، رأسِ جدا دیده ای؟! نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟! زینبِ قم، دستِ تو دیده طناب؟! راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟! زینبِ قم، پیش تو چیزی نشد محضرتان حرفِ کنیزی نشد زینبِ قم، جانم اگر بر لب است دردِ من از بی کسیِ زینب است عمة سادات گرفتار شد ناقه نشین، واردِ بازار شد عمة سادات به چشمِ ترش دید، گِره خورده مویِ دلبرش عمة سادات زمین گیر شد تا که بریدند گلو، پیر شد عمة سادات غرورش شکست نیزه به حلقوم حسینش نشست عمة سادات به دستش طناب دیده اش افتاد به بزمِ شراب عمة سادات چه چیزی شنید؟ عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید ✍#قاسم_نعمتی 🍁خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl