فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊چالش قشنگترین لبخند😊
🌹لبخند آقا پسر گلمون محمدرضا از قم
#چالش_لبخند
#امام_رضا
#ولادت_حضرت_رضا سلام الله علیها
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
😊چالش قشنگترین لبخند😊
🌹لبخند آقا پسر گلمون
#چالش_لبخند
#امام_رضا
#ولادت_حضرت_رضا سلام الله علیها
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
😊چالش قشنگترین لبخند😊
🌹لبخند آقا پسر گلمون
#چالش_لبخند
#امام_رضا
#ولادت_حضرت_رضا سلام الله علیها
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
😊چالش قشنگترین لبخند😊
🌹لبخند آقا پسر گلمون امیر برجی ۶ ساله از بندرانزلی
#چالش_لبخند
#امام_رضا
#ولادت_حضرت_رضا سلام الله علیها
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
.
🛎مامان باباهای مهربون
از مشارکتتون برای چالش قشنگترین لبخند خیلی سپاسگذارم🌼
مهلت ارسال عکس برای چالش به پایان رسیده☺️
ما که از دیدن عکس دلبنداتون سیر نمیشیم ولی زمان چالش به پایان رسیده🙏🌹
.
💐 به نام خدای قصه های قشنگ 💐
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😊
مردی که یک روز راه رفته بود و خسته بود، به کنار جوی آبی رسید. جوراب هایش را در آورد و پاهایش را شست.🧦🧦
بعد، جوراب هایش را هم شست و روی علف ها انداخت تا خشک شود. خودش هم خوابید.😴
مرد که خوابش برد، جوراب ها بلند شدند و توی آب شیرجه زدند و شناکنان دور شدند.🧦🧦
کمی که رفتند، یک لنگه از جوراب ها به علف های کنار جوی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست خودش را نجات بدهد و همان جا ماند.🧦
اما لنگه ی دیگر جوراب همراه آب رفت و رفت تا این که دو تا ماهی آن را دیدند.🧦🐟🐡
یکی از ماهی ها تپل بود 🐡و یکی لاغر🐟
ماهی لاغر گفت: « اول من دیدمش. مال من است.»
ماهی تپل گفت: « کجای کاری؟ من از آن دور دورها دیده بودمش. مال من است. »
ماهی ها سر لنگه ی جوراب دعوا راه انداختند و هر کدام یک سر جوراب را گرفتند و کشیدند.
ماهی تپل گفت: « این جوراب من است. ولش کن! »
ماهی لاغر گفت: « جوراب تو؟ این جوراب مال من است! »
همین موقع اردکی🦆 که یک لنگه جوراب به پا داشت، از راه رسید و بگو مگوی آن ها را شنید. خندید و با منقار خود، جوراب را از دست آن ها بیرون کشید و گفت: « جوراب ما کسی است که پا دارد.»
جلوی چشم ماهی ها لنگه ی دوم جوراب را هم پوشید؛ فیگوری گرفت و گفت: «قشنگه؟ بهم میاد؟»
صاحب جوراب از راه رسید و داد زد: « دزد! دزد جوراب! »
و دنبال اردک دوید. ماهی لاغر گفت: « چه خوب که ما اهل دزدی نیستیم. » و شناکنان رفتند پی کارشان.
از آن طرف، مردی که یک روز راه رفته بود، به اردک رسید.
او را گرفت و خواست جوراب ها را از پایش در بیاورد که پشیمان شد.
با خودش گفت: «کی تا حالا اردک جوراب پوش دیده!؟ اما مردِ جوراب پوش تا دلت بخواهد بوده و هست!»😉
#قصه_شب
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝ 👽
❗️❗️والدین دلسوز و مهربان
❓❓آیا میدانید...🧐
#آیا_میدانید
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موضوع :فرزند نیاز به برادر و خواهر دارد!!
🔹️همبازی خوب بهترین اسباب بازی
📌هر آنکه دندان دهد نان دهد
💥نگاه باطل تربیتی تک فرزندی
"استاد محسن پوراحمد خمینی"
#فرزندآوری
#جمعیت
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
😊چالش قشنگترین لبخند😊
🌹لبخند آقا پسر گلمون علی اکبر حسینی 15 ماهه از گلپایگان
#چالش_لبخند
#امام_رضا
#ولادت_حضرت_رضا سلام الله علیها
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
😊چالش قشنگترین لبخند😊
🌹لبخند آقا پسر گلمون محمدرضا منصوری ۷ ساله ساکن قم
#چالش_لبخند
#امام_رضا
#ولادت_حضرت_رضا سلام الله علیها
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بازی ساده برای باباهای زحمتکش و خسته 😊👌
#بازی
#بازی_ساختنی
#تقویت_هوش_منطقی
#تقویت_هوش_جنبشی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میتونین با کمک نی اسباب بازی فکری برای بچه های نازنین بسازین😍
#بازی
#بازی_ساختنی
#تقویت_هوش_ریاضی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
#قصه_ارسالی_مخاطب
#قصه_شب
🌺 به نام خدا 🌺
موضوع: قصه ی بلبل و روباه
یکی بود، دوتا نبود، زیر گنبد کبود قصه گو نشسته بود، قصه می گفت برای بچهها ،قصه های خوب برای بچههای خوب.
آی قصه قصه قصه،نون و پنیر و پسته.
بچههای مهربان، در یک جنگل سرسبز با درختان بلند🌲🌳آقا و خانم بلبل
زندگی می کردند.
آقای بلبل یک لانه بزرگ با شاخ و برگ روی بالاترین شاخه درخت درست کرده بود.
خانم بلبله می گفت: به به چه لانه ایی،از اینجا می شه همه جنگل و دشت و رودخانه رو دید.
خانم و آقای بلبل چند تا تخم سفید و قشنگ🥚 داشتند.
خانم بلبله و آقای بلبل شب و روز از تخم هاشون مراقبت می کردند،تا گرما☀️ و سرما❄️،باد 💨و باران🌧 تخم ها راخراب نکند و منتظر بودن جوجه ها شون🐣از تخم بیرون بیان.
یک روز مثل همیشه خانم بلبله روی تخم ها نشسته بود و آقای بلبل رفته بود آب و غذا بیاره.
خانم بلبله یه دفعه صدایی شنید که می گفت: بلبلک بلبلک
خانم بلبل با خودش گفت کیه که داره منو اینجوری صدا می زنه.همین موقع آقای بلبل از راه رسید.
باهم پایین درخت رو نگاه کردند،دیدند که روباه مکاره🦊.
آقای بلبل گفت:بله چکار داری؟
روباه مکار یه چرخی زد و دم شو تکان داد و گفت: سریع یه تخم🥚 بنداز پایین.
آقای بلبل و خانم بلبله گفتند:چی تخممون بندازیم پایین تا تو بخوری.
روباه مکار🦊 یه نیشخندی زد و دندان های تیزش را نشان داد و گفت:اگه یه تخم نندازین پایین، میام بالای درخت و همه تخم ها رو می خورم.
خانم و آقای بلبل ناراحت شدند. خانم بلبله شروع کرد به گریه کردن و آقای بلبل دلداریش می داد.
هدهد دانا که همسایه آقا و خانم بلبل بود از دور پرواز کنان آمد.
سلام کرد حالشان را پرسید.
هدهد دانا گفت:چرا ناراحت هستید؟روباه مکار با شما چه کار داره؟
آقای بلبل همه اتفاق را تعریف کرد.
هدهد دانا سرش را تکان داد و گفت: روباه🦊 اصلأ نمی تونه از درخت بالا بیاد ، اون داره دروغ می گه و به شما کلک زده.
آقای بلبل گفت: یه درسی به این روباه دروغ گو بدم که دیگه این طرفا پیداش نشه.
آقای بلبل آهسته بدون اینکه روباه مکار متوجه شود رفت و چند سنگ سفید شبیه تخم ها آورد و سنگ را پایین انداخت.
روباه مکار که فکر کرد تخم خوشمزه ایی برای صبحانه اش گیر آورده ، یه جستی زد و سنگ را برداشت و سریع در دهانش انداخت.
اولین گازی که زد،دادش به هوا رفت؛
-آخ دندونم آخ دندونم،دندونم شکست.بلبلک می دونم چه کارت کنم به من به جای تخم، سنگ می دی ،میام بالا هم خودتونو می خورم و هم تخم هاتون.
آقای بلبل گفت: روباه دروغگو تو که اصلاً نمی تونی بیای بالای درخت. برو دیگه این طرفا پیدات نشه، وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی.
روباه که فهمید کلکش رو شده، دمش را گذاشت رو کولش و فرار کرد.
بعد از چند روز جوجه های🐥 خانم بلبله و آقای بلبل به دنیا آمدند و به خوبی و خوشی باهم زندگی کردند.
قصه ما به سر رسید ،کلاغه به خونش رسید،بالا رفتیم ماست بود قصه ما راست بود ،پایین اومدیم دوغ بود ،قصه ما دروغ نبود.
📝 فهیمه تختی نژاد
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌀تماشای تلویزیون
💠علت پرخاشگری کودکان، بیش از حد کارتون دیدن است.
✅برخلاف تصور والدین تلویزیون به کودکان در آموختن زبان کمکی نمی کند. آنچه به ویژه کودکان زیر ۲ سال از تلویزیون می فهمند تنها یک سری تصویر و صدای گنگ است که توجه آنها را به خود جلب میکند؛ اما به یادگیری مسائل در آنها کمکی نخواهد کرد.
❌بلکه این کارتون ها بر شخصیت کودک می گذارند و ترسی که قاطعانه می توان گفت در نهاد کودک جای میگیرد و به صورت برخی رفتارها و ناهنجاریها بروز میکند.
◀️ تحقیقات نشان می دهد هرچه تعداد ساعتهای تماشای تلویزیون در کودکان بیشتر می شود، میزان بروز ناراحتیهای روانی از جمله پرخاشگری و عصبانیت، ترس و استرس و بدخوابی در کودکان افزایش مییابد.
#تربیت_فرزند
#رسانه
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝