🎄 ملکه گل ها🎄
روزی روزگاری، دختری مهربان در كنار باغ زیبا و پرگل زندگی می كرد، كه به ملكه گل ها شهرت داشت. چند سالی بود كه وی هر صبح به گل ها سر میزد ، آنها را نوازش می كرد و بعد به آبياري آنها مشغول ميشد.
مدتی بعد، به بیماري سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود. دلش براي گل ها تنگ شده بود و هرروز از غم دوری گل ها گریه می كرد. گل ها هم خيلي دلشان براي ملكه گل ها تنگ شده بود، ديگر كسی نبود آنها را نوازش كند یا برای شان اواز بخواند.
روزی از همان روزها، كبوتر سفیدی كنار پنجره اتاق ملكه گل ها نشست. هنگامی که چشمش به ملكه افتاد فهمید، دختر مهربانی كه كبوتر ها در مورد او صحبت میکردند. همین ملكه است، بنابراين سریع به باغ رفت و به گل ها خبرداد كه ملكه سخت مریض شده است.
گل ها كه از گوش دادن این خبر بسیار ناراحت شده بودند، به دنبال چاره ای می گشتند. یكی از آنها گفت:« كاش می توانستیم به دیدن او برویم ولی می دانم كه این امكان ندارد!»
كبوتر گفت:« این كه كاری ندارد، من می توانم هرروز یكی از شما را با نوكم بچینم و نزد وی ببرم.»
گل ها با گوش دادن این پیشنهاد كبوتر شادمان شدند و از همان روز به بعد، كبوتر، هرروز یكی از آنها را به نوك می گرفت و براي ملكه می برد و او با دیدن و استشمام گل ها، حالش بهتر ميشد .
یك شب، كه ملكه در خواب بود، یک دفعه با شنیدن صدای گریه ای از خواب بیدار شد.
دستش را به دیوار گرفت و آهسته و اهسته به طرف باغ رفت، هنگامی که وارد باغ شد فهمید كه صدای گریه مربوط به كیست، این صدای گریه غنچه های كوچولوی باغ بود.
آن ها نتوانسته بودند نزد ملكه بروند، زیرا درصورتی که از ساقه جدا می شدند نمی توانستند بشكفند، در ضمن با رفتن گل ها، آن ها حس تنهایی می كردند. ملكه مدتی آنها را نوازش كرد و گریه آنها را آرام كرد و بعد به آنها قول داد كه هر چه سریعتر گل ها را به باغ برگرداند.
صبح فردا، گل ها را بدست گرفت و خيلي اهسته و آهسته قدم برداشت و به طرف باغ رفت، هنگامی كه وارد باغ شد، نسیم خنک صبحگاهی صورتش را نوازش داد و حال بهتر پیدا كرد، بعد آغاز كرد به كاشتن گل ها در خاك.
با این كار حالش كم كم بهتر ميشد ، تا اینكه پس از چند روز توانست راه برود و حتی براي گل ها اواز بخواند.
گل ها و غنچه ها باز هم كنار هم از دیدار ملكه و مهربانی های وی شادمان بودند و به هم قول دادند که
همیشه مهربان باشند و یکدیگر را تنها نگذارند.
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
🖤🥀در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🥀🖤
قصه حسنی و فصل بهار
یکی بود، یکی نبود. تازه بهار شده بود و تپّه ی بلند دهکده پر از علف های سبز و گل های رنگارنگ بود. پروانه ها از پیله هاشون در اومده بودن و روی گل ها بازی می کردن و خبر اومدن بهار رو به همه می دادن.
بالای تپه، خونه حسن بود. حسن خیلی از اومدن بهار خوشحال بود و دلش می خواست بره بیرون و روی سبزه ها بازی کند، ولی نمی تونست. چون مریض بود. چند روز گذشت و حسن هنوز بیرون نیومده بود. گل ها و پرنده ها و ماهی های روی خونه دلشون براش تنگ شده بود. آخه حسن خیلی اون ها رو دوست داشت و قبل از زمستون سال قبل همیشه باهاشون حرف می زد، مراقبوشون بود. به گل ها آب می داد به ماهی ها نون می داد، براشون آواز می خوند، خلاصه تمام بهار و تابستون سال قبل حسن و گل ها و ماهی ها با هم بازی کرده بودن و حسابی بهشون خوش گذشته بود.
بعد از چند روز گل ها گفتن: آخه پس چرا حسن نمی یاد تا برامون آواز بخونه. ماهی ها گفتن: چرا نمی یاد بهمون غذا بده و بازی کنه. ماهی ها یه فکر خوب کردن. به پروانه گفتن پرواز کن و از پنجره اتاق برو تو و از حسن خبر بیار، پروانه هم سریع بال زد و رفت. هنوز چیزی نگذشته بود که برگشت و گفت: حسن مریضه، سرما خورده، ولی مامانش براش یه سوپ خوشمزه درست کرده بود و داشت بهش می داد که بخوره.
بهشم گفت که می تونه تا دو روز دیگه بره بیرون. دو روز گذشت و حسن که حسابی استراحت کرده بود، حالا قوی و سالم دویید بیرون و به همه گفت سلام. بعد حسن و ماهی ها و گل ها با هم شعر بهار رو خوندن و دوباره بازی و خوشحالی کردن.
#قصه
حسنی و فصل #بهار
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
🖤🥀در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🥀🖤
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
🔴 شروع جلسه سوم 👇🏻 🔹از آموزش های 🌺 امر به معروف و نهی از منکر 🌺 #کودکان_آمر #آمر_کوچولو_ترب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
🔴 شروع جلسه سوم 👇🏻 🔹از آموزش های 🌺 امر به معروف و نهی از منکر 🌺 #کودکان_آمر #آمر_کوچولو_ترب
🔴 شروع جلسه چهارم 👇🏻
🔹از آموزش های
🌺 امر به معروف و نهی از منکر 🌺
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
🖤🥀در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🥀🖤
36.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹
#آموزش
#تدریس
#کودک_مصلح
#عادی_شدن_گناه
🔹 عادی شدن گناه 🔹
اگه ما مسلمونا امر به معروف و نهی از منکر رو ترک کنیم چه خطری داره❓یا چه اتفاقی برای ما میوفته❓
🌺 اگه ما امر به معروف و نهی از منکر نکنیم در این صورت گناه کوچک دیده میشه و کم کم عادی میشه
بدترین خطر
بزرگترین خیانت
⛔️⛔️ نشر ممنوع ⛔️⛔️
#کودک_مصلح
🍀🍀🍀 🍀🍀🍀
سلام به گل دخترای عزیزم
به آقا پسرای باهوشم
بچه های سوال میدونید اگه ما مسلمونا امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم چه خطری داره یا چه اتفاقی برای ما میفته اگه ما امر به معروف و نهی از منکر نکنیم در این صورت گناه کوچیک دیده میشه کم کم عادی میشه وقتی هم گناه عادی بشه آروم اروم تبدیل میشه به ی چیز مهم ب جای اینکه اون گناه زشت دیده بشه ، این بدترین خطر بزرگترین خیانت که ما مردم مسلمان ، خودمون به سر خودمون میاریم با امر ب معروف نکردن و نهی از منکر نکردن باعث میشیم که چیزهای خوب کم کم جاشون با چیزهای بد و زشت و بی ارزش عوض بشه یعنی معروفا جاشون با منکرها عوض میشه این بدترین اتفاق هستن بچه های عزیز اگه گناه عادی بشه از زشتی گناه کم میشه اون موقع خوبیها هم کم میشن از امروز ی یا علی بگیم و سروع کنیم ب امر به معروف کردن و نهی از منکر کردن بچه ها ما میتونیم خیلی چیز ها رو عوض کنیم جلوی خیلی چیزا رو بگیریم و دل آقا امام زمان عج رو شاد کنیم تا خداجونم از ما راضی و خوشنود بشه با یک صلوات محمدی شما بچه های دنا به خدای مهربان میسپارم در پناه خدا باشید
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم
#کودک_مصلح
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: امر به معروف و نهی از منکر
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
🖤🥀در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🥀🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
#تدریس
#کودک_مصلح
🔹تذکر به بزرگتر 🔹
💐 بعضیها میگن ما نباید
به بزرگترمون تذکر بدیم 💐
کاملا اشتباه 😉☺️
باید محترمانه
و با احترام باشه 😍
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
🖤🥀در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🥀🖤
#آموزش
#قصه
#فلش_کارت
⭐️ شماره ۲۵ ⭐️
اگه تو بودی چی میگفتی👀؟
🌹نه ظلم کنید
و نه ظلم رو قبول کنید 🌹
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ ⭐️🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ ⭐️🌙 ━━
🌸🌿در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🌿🌸
1.3M
#آموزش
#قصه
#فلش_کارت
⭐️شماره ۲۵⭐️
یه روز علی کوچولو همراه مادرش به پارک نزدیک خونشون رفته بود🌲🌷🎡
مادر علی روی نیمکت پارک مشغول کتاب خواندن بود و از اونجا حواسش به پسر کوچولوش بود.🧐
علی همیشه نوبتی بازی کردن را رعایت میکنه، به خاطر همین هیچ بچه ای از دستش ناراحت نبود و همه بچه ها علی رو دوست داشتند😍 .
اون روز همینطور که علی داشت تاب بازی میکرد یهو صدایی شنید!! گوشاشو تیز کرد 👂و شنید که یکی از بچه ها میگه: وقتی من اومدم، بقیه باید برید کنار🤨!!متاسفانه یکی از بچهها نوبتی بازی کردن رارعایت نمیکنه و همیشه میخواد اول از پله های سرسره بالا بره! علی از تاب پایین اومد و رفت پیش مادرش و گفت: مامان اون بچه داره زور میگه! میخواد فقط خودش اول بره بالا! بقیه هم انگار نه انگار!
مامانش با مهربونی گفت خوب پسرم برو و بهش تذکر بده که ظلم کردن کار خیلی زشتی هست، اگه مشکلی پیش اومد، من میام پیشت
علی رفت نزدیک بچه ها، اول بهشون سلام کرد و گفت: ما اومدیم پارک بازی کنیم و بهمون خوش بگذره، واگه نوبت را رعایت نکنیم وبه هم زور بگیم بهم ظلم کردیم وخداوند ظلم کردن به بقیه را دوست ندارد!
و رو کرد به بقیه و گفت: خدا فرموده نه ظلم کنید و نه ظلم رو بپذیرید
، پس همه نوبتی بازی می کنیم تا کسی رو اذیت نکنیم.
بچهها به حرف علی گوش دادن و نوبتی بازی کردن و دیگه کسی بقیه رو اذیت نکرد.
#نشر_حداکثری
#کودکان_آمر #آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━ 🏴🌙 ━━━┓
@Koodakan_Amer
┗━━ 🏴🌙 ━━
🖤🥀در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید🥀🖤