#شعر_بخونیم
گربه ما
🐱
جوجه داره همسایمون
زرد و قشنگ و جیک جیکو
🐥
گربه داریم تو خونه مون
دنبال او می کشه بو🐱
جوجه می گه: جیک جیک جیک🐣🐥
گربه می گه: میو میو🐱
همسایمون سر می رسه
داد می زنه: گربه برو
🐱🐱
من می دونم گربه ما
کار نداره به جوجه شون
🐣🐥
فقط می خواست بازی کنه
کاش می دونست همسایه مون
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
قصه ای ڪودڪانه درباره امید داشتن در زندگی
یڪ قطره از خورشید♧🌞♧
دختر ڪوچولو وسط اتاق نشسته بود و فڪر می ڪرد. پدر به سفر رفته بود. خواهر ڪوچڪش تب داشت و سرفه می ڪرد. مادر تازه از سر ڪار آمده بود و توی آشپزخانه، تند و تند آشپزی می ڪرد.
دختر ڪوچولو فڪر ڪرد ڪه همه مردم دنیا یا به سفر رفته اند یا بیمار شده اند و یا دارند برای بچه های بیمار غذا درست می ڪنند.
دختر ڪوچولو ڪتاب خواند. نقاشی ڪرد. دو بار اسباب بازی هایش را مرتب ڪرد. سه بار ڪیف ڪودڪستانش را از نو باز ڪرد و تمام مدادها و دفترهای توی ڪیفش را شمرد و منظم ڪرد و در ڪیف را بست.
شب شد. خواهر ڪوچڪش خوابیده بود. مادر توی آشپزخانه ظرف می شست. دختر ڪوچولو غصه دار بود ڪه نه به مهمانی دعوت شده است، نه به سفر رفته است. نه بیمار شده است و نه برای ڪسی آشپزی ڪرده است.
غصه دار بود چون هر چه بازی بلد بود ڪرده بود و بیشتر از آن نمی توانست تنهایی بازی ڪند. وقتی به تنهایی خودش فڪر ڪرد دلش برای خودش سوخت و آه ڪشید. چنان از ته دل آه ڪشید ڪه چشم هایش از فڪر غصه هایش پر از اشڪ شد.
آهسته به ایوان رفت تا ڪسی اشڪ هایش را نبیند. روی ایوان سرش را بلند ڪرد. آسمان ڪبود و پهناور بود. ستاره هایش آنقدر دور بودند ڪه هرگز نمی شد به هیچ ڪدامشان سفر ڪرد.
فڪر ڪرد دنیا چقدر بزرگ است و زمین با همه ڪوه ها، دشت ها، دریاها، خانه ها و انسان هایش در برابر دنیای به این بزرگی چقدر ڪوچڪ است و خانه آنها روی زمین و ڪوچڪ است و خود او در این خانه ڪوچڪ، چقدر ڪوچڪ تر است و غصه هایش در برابر دنیایی به این پهناوری چقدر ڪوچڪند.
دید ڪه ڪوچڪ است. ڪوچڪ مثل یڪ قطره از خورشید روی دریای پهناور جهان. قطره خورشید روی دریا غلتی زد. با شیرجه ای به عمق آب های تیره فرو رفت و سوار ماهی سبز ڪوچڪی دوباره به سطح آب برگشت. قطره خورشید روی موجی سر خورد، صدای خنده اش به آسمان بلند شد و غصه هایش را در پهنه دریا گم ڪرد.
دختر ڪوچولو خندید. توی اتاق برگشت. لباس عروسڪش را عوض ڪرد و او را توی تختخواب ڪوچڪش خواباند. پیشانی خواهر ڪوچڪش را بوسید. فڪر ڪرد فردا، مسافرها برمی گردند. بیمارها خوب می شوند و مادرها وقت خواهند داشت.
♧ ∩_∩
(„• ֊ •„)🌞
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_کودکانه
کلاغ پر ، گنجشک پر ....
🌸☘️🌸☘️🌸
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
نمکی و آلازنگی.pdf
1.44M
#کتاب_بخونیم
نمکی و آلازنگی یکی از افسانه های عامیانه و جذاب قدیمی است .
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
11.mp3
3.04M
#قصه_شب👼🏻
دیگ کهنه
قصه ی دیگه کهنه بازنویسی افسانه ای که درون مایه ای مبنی بر دادخواهی و حق طلبی دارد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_کودکانه
#تام_جری
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
بازی آموزشی رده سنی بالای ۳ سال😍😘
#یادگیری
🌼
🌈🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
11.mp3
2.71M
#قصه_صوتی👼🏻
قصه دوستی دختر و پرنده ها👧🏻🐦🐧🦩🦜
قصه ای با درون مایه ی رهایی، صلح و آرامش و شادی
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#دانستنی_ها
نيزه دارد او بسیار
او شبیه یک موش است
لحظه ای که می جنگد
مثل یک زره پوش است
می رود به کوهستان
روی پشتِ او خار است
نیزه های این حیوان
سخت و تیز و بسیار است
جوجه تیغیِ کوچک
لانه دارد و شاد است
توی جنگل و صحرا
راحت است و آزاد است
در نبرد و در پیکار
نیزه دار جنگل اوست
لحظه ای که می جنگد
نیزه اش رَود در پوست
قدرت خداوندی
در برابرم پیداست
آفریده هایش نیز
در نگاه مان زیباست
🦔
🌈🦔
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻