به دلیل بیخوابی مفرط، تا حوالی ۹-۱۰ صبح استراحت کردم و دوباره برخاستم برای پیگیری کارهای شخصی در بیروت تا ظهر که دوباره برگشتم به اقامتگاهمان که ساختمان مربوط به اردوگاه یکی از شعب مدارس المهدی (مدارس وابسته به حزبالله) است.
بعد از نماز و ناهار، محمد ترمس معاون تربیتی مدارس المهدی که دکترایش را در دانشگاه تربیت مدرس گرفته آمد اتاقمان به دیدار دوستان طلبه ایرانیاش.
امروز عصر برنامه گذاشته بودند برای بردن ما به روشه، صخره توریستی ساحلی بیروت.
دقیقهای بعد از حرکت، عذاب وجدان گرفتم که آخر در این سالگرد شهادتی چه وقت سیاحت است؟
لذا خواهش کردم من سر راه من را در مزار سیدحسن پیاده کنند.
ساعتی پس از وارد محوطه مزار شدن، دقت کردم و دیدم نمایشگرهای بزرگ آنجا روی شبکه المنار است و درحال پخش زنده اجتماع بزرگ و تاریخی حامیان حزبالله در ساحل روشه و تازه متوجه شدم که چه برنامهای را از دست دادهام!
بعد از زیارت و قرائت سوره فتح، مغرب به مُجَمع امام خمینی در همان نزدیکی که محل اسکان و اقامتمان در دو سفر دی و اسفند بود رفتم برای نماز جماعت که محمد صاحبداری، فعال رسانهای قدیمی مقیم لبنان، هم آمد آنجا برای گفتگو و تبادل نظر.
داخل و خارج مجمع، ساعتی همکلام و همراه شدیم و دوباره بازگشتیم به مجمع برای رسیدن به انتهای مراسم عمومی دعای کمیلِ آنجا و صرف شام.
سر سفره با رؤیت کاظم دارابی، وی را در آغوش کشیده و در مورد فعالیتهای احتمالی سفر صحبت کردم.
همچنین در گفتگو با مهدی نبیونی، رایزن رسانه و دیپلماسی عمومی سفارت ایران، که از سفر پیش میشناختم، متوجه شدم که آخرین روزهای مأموریتش را سپری میکند.
از وی پرسیدم در این سه سال، لبنان را چگونه یافتی؟
گفت آنقدر محیط سیاسی اجتماعی لبنان پیچیده و چندلایه است که همچنان در حال یاد گرفتن هستم.
بعد از خداحافظی با دوستان ایرانی در حسینیه مجمع، به دعوت کاظم دارابی، در همان ساختمان برای شرکت در جلسهای، به دفتر حجتالاسلام سیدعیسی طباطبایی، نماینده رهبر انقلاب در لبنان، رفته و در حاشیه، خاطرات همیشه جذابش را از سیر فعالیتهایش شنیدیم.
وسیلهای برای بازگشت نداشتم و دارابی را برای رساندنم به محل اسکان به زحمت انداختم.
احمد قدیری
۱۴۰۴/۷/۳
@LiveLebanon