eitaa logo
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
1.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
123 ویدیو
974 فایل
کانون علمی منطق و فلسفه موسسه آموزش عالی امام خمینی (ره) فارس پیشنهادات و انتقادات @Avicenna
مشاهده در ایتا
دانلود
etebaryattabatabyi&sadr.mp3
16.32M
💠ارتباط میان اعتباریات علامه و تعین اجتماعی معنا در نزد شهید صدر ✅ براستی آیا علامه طباطبایی و شهید صدر به دنبال ♦️ساخت واقعیت اجتماعی بوده اند؟ 💢 گفتگوی مشروح با حجت الاسلام و المسلمین آزادبخت مؤلف کتاب فلسفه اعتباریات https://t.me/nabardb
💢 جایگاه رفیع خواجه نصیرالدین طوسی در فلسفه ✍ استاد محمدحسین حشمت‌پور ✔️ اهمیت فوق‌العادهٔ خواجه نیاز به یادآوری ندارد. می‌توان خواجه را در کنار ابن سینا قرار داد. خواجه از لحاظ بیان نه تنها کم‌نظیر، بلکه بی‌نظیر است. همان‌طور که در اساس الاقتباس، اشارات و کتابهای دیگر ایشان مشهود است که وی دقت فراوانی در عبارت‌پردازی داشته است. برای مثال وقتی می‌خواهد بگوید دایره را از فلان نقطه ادامه بدهید، می‌گوید «نقطه نون لام». لام را مؤخر ذکر می‌کند که به خوانندگان بفهماند از لام ادامه بدهید نه از نون. به طور کلی وی دقت بسیاری در ریاضیات داشته است. به گفتهٔ اساتید جناب آقای حسن‌زاده آملی، «خواجه مطالبش را مانند سرب در کتاب ریخته است». همچنین به گفته آقای جوادی آملی از قول آقای مطهری در بین قدما وزین‌ترین عبارات، عباراتِ خواجه است. خواجه هیچ‌گاه بی‌جهت از لغتی استفاده نمی‌کند. کتاب اشارات خودش فى نفسه مطرح است، به خاطر عبارات زیبایی که ابن‌سینا آورده و قابل مقایسه با بسیاری از متون علما نیست؛ اما چنانچه شرح خواجه نبود به نظر که نوشته ابن‌سینا فراموش می‌شد یا حل نمی‌شد؛ در واقع دلیل مطرح شدن اشارات با تمام فوق‌العادگی‌اش، شرح خواجه است. پاورقی: در جایی از شرح اشارات (جلد نخست کتاب خواجه) با کلمه «کثیرا» مواجه شدم، ابتدا قيد «کثیرا» را متوجه نشدم با این همه باور داشتم که خواجه قیدی - حتی یک واو - را بی‌جهت نمی‌آورد. به کتب منطقی دیگر هم مراجعه کردم و نتیجه‌ای نگرفتم. به ذهنم رسید که به شرح مطالع مراجعه کنم، چهار صفحه شرح مطالع را مطالعه کردم خواجه در این چهار صفحه «کثیراً» را شرح داده بود. در جای دیگر نیز در نمط دهم اشارات به یک قید پزشکی برخورد کردم که به قانون ابن سینا مراجعه کردم؛ متوجه شدم که خواجه قیدش مطابق همان است که ابن سینا آورده است. 📚 منبع: حشمت‌پور، محمدحسین؛ تعلیقه بر شرح الإشارات و التنبیهات، ج۱ صص۱۸و۱۹، چاپ اول، ۱۳۹۷ش، قم: اشراق حکمت. https://t.me/joinchat/Tci4IQuau99W6BZT
صدر مؤخرا كتاب للمؤلف: (ويلارد فان أورمان كواين) بترجمة: د. (يوسف تيبس) تاريخ النشر: 2023 عدد الصفحات: 529 عن الإصدار: مثَّل طرائق المنطق لويلارد كواين وما زال الكتابَ المدرسيّ الأساسيّ لطُلاب المنطق، خصوصًا أنه لا يفترض أيَّ معرفةٍ منطقيّة مُسبقة. إنّه مُوجّه بالدرجة الأولى إلى طلبة المنطق والرياضيات والفلسفة. يهدف هذا الكتاب التعليمي والعِلمي إلى تبليغِ فَهمٍ دقيق لمصطلحات المنطق المعاصر الصورية، وإلى تطوير طرائق استدلال صوري ملائمة، خصوصًا الاستنباط الطبيعيّ، وطرق دمج الترميز المعاصر. ويزيد من طابعه التعليميّ تضمُّنُه لَمَحاتٍ تاريخيةً في أغلب الفصول، وأجوبةً منتقاة عن التمارين الخاصة بكل فصل. لقد تطوَّر هذا الكتاب خلال طبعاته المتتالية سعيًا للتبسيطِ والبتِّ في النقاشات والمفارقات المنطقية والرياضية.
📘 کتاب فلسفه ریاضیات 💠 کتاب «فلسفه ریاضیات» اثر مایکل دامت ( ۱۹۲۵–۲۰۱۱) فیلسوف تحلیلی بریتانیایی است، که توسط دکتر مرتضی قرایی گرکانی ترجمه شده و به همت انتشارات حکمت به چاپ رسیده است. 🔸 این کتاب مجموعه ای از نوشته‌های فیلسوفان برجسته تحلیلی در شاخه‌های تخصصی‌شان هست و به گونه‌ای تنظیم شوند که یک متن آموزشی مناسب برای علاقه‌مندان به این شاخه از فلسفه ارائه دهد. 🔹 نویسنده در این کتاب نه هیچ نتیجه‌ فلسفی را تصدیق می‌کند و نه در باب اعتبار هیچ دلیل فلسفی داوری می‌کند، بلکه می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد که برای مطالعه‌ فلسفه ریاضیات به چه چیزی نیاز است؟‌ همچنین می‌کوشد به این سوالات پاسخ دهد: ریاضیات درباره چه چیزی است؟ اگر یک گزاره‌ ریاضی صادق است، چه چیزی آن را صادق می‌سازد؟ آیا حقایق ریاضی به‌ضرورت صادقند و اگر چنین است خاستگاه این ضرورت‌ چیست؟ به‌کاربردن حقایق ریاضی در واقعیت خارجی چگونه ممکن است و این کاربست بر چه امری استوار است؟ 🔸 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:‌ «فلسفه‌ی ریاضیات قلمروی تخصصی در فلسفه است، لیکن نه قلمرو تخصصی مستقل. بسیاری از پرسش‌هایی که در فلسفه‌ی ریاضیات پیش می‌آید، هرچند نه هرگز همه‌ی آن‌ها، نمونه‌های خاصی از پرسش‌های فراگیرترند که در قلمروهای دیگر فلسفه پیش می‌آیند، و در فلسفه ریاضیات در قالبی کاملا نظری، یا کاملا ساده شده، رخ می‌نمایند. از جنبه‌ای مهم، این موضوع همانند فلسفه‌ی زمان است.» 📝 معرفی کتاب: B2n.ir/a58516 _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ 💻 آدرس تارنمای ما : 🌐 https://philoscience.ir 📱 ما را در ایتا و بله دنبال کنید: 🆔 @philoscience
دوره ترمیک و حضوری نفس‌شناسی سینوی(بر پایه کتاب نفس شفا) 🔹مدرس: دکتر کرامت ورزدار 🔹زمان: دوشنبه ها از ساعت ۱۶ الی ۱۹ 🔹 مکان: دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران 🔹 ظرفیت کلاس محدود است. 🔹همراه با اعطای گواهی معتبر از دانشگاه تهران 🔹آدرس سایت ثبت نام: علاقه مندان به ثبت نام دوره به سایت آموزش‌های آزاد دانشگاه تهران به آدرس learnity.ir رجوع کنند. کسب اطلاعات بیشتر: @Divine_mysteries @Keramatlogic @Philosophyisl
4_5895327992309090171.mp3
20.33M
موضوع معرفت شناسی طبیعی شده Naturalized Epistemology سخنران دکتر محمد ساکت https://t.me/nabardb
💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟ ✔️ بخش ۱/۳ 🔺برخی شرط سختگیرانه یقینی بودن را برای معرفت لازم می‌دانند. [یعنی] علاوه بر صدق، عدم امکان کذب را هم شرط معرفت می‌دانند. به عبارت دیگر، آنها خطاناپذیری را نیز شرط معرفت می‌دانند. 🌀 اصل خطاناپذیری معرفت: «اگر شخص S به گزارۀ P معرفت داشته باشد آنگاه باور S به P خطاناپذیر است» 🔺منظور از خطاناپذیری، خطاناپذیری نسبت به شواهد است. شاهد امری است که مبنای معرفتی باور است (یعنی احتمال صدق باور را افزایش می‌دهد). به دست دهندهٔ توجیه باور شاهد، خود می‌تواند یک یا چند باور باشد؛ مثلاً مبنای معرفتی باور من به «زمین خیس است» می‌تواند باور من به گزاره‌های «اگر باران ببارد آنگاه زمین خیس خواهد شد» و «اکنون باران می‌بارد» باشد و [یا آنکه شاهد، تحقق] تجربه من با پای برهنه بر زمین خیس قدم گذاردن، باشد. پس می‌توان هم از تحقق یک شاهد سخن گفت و هم از صدق آن. 📌خطاپذیری شواهد یک باور وقتی خطاپذیر است که تحقق/صدق شواهد آن باور، صدق محتوای آن را ضروری نکند؛ یعنی ممکن باشد شواهد آن باور محقق/صادق باشند، اما محتوای باور کاذب باشد. مثلاً اگر شاهد من برای باور به گزارۀ «گربه‌ای در اتاق مجاور است» (P)، شنیدن صدایی از اتاق مجاور باشد (E)، این باور خطاپذیر است. زیرا شاهد E صدق P را ضروری نمی‌کند. یعنی ممکن است من دارای شاهد E باشم و باور خود به P را بر شاهد E مبتنی کنم، اما P صادق نباشد. مثلاً اگر در اتاق مجاور گربه‌ای وجود نمی‌داشت و صدای ضبط شده گربه پخش می‌شد هنوز دارای شاهد بودم، اما P صادق نبود. 📌 خطاناپذیری شواهد یک باور وقتی خطاناپذیر است که تحقق/صدق شواهد آن باور، صدق محتوای آن را ضروری کند؛ یعنی ممکن نباشد شواهد آن باور محقق/صادق باشند، اما محتوای باور کاذب باشد. مثلاً اگر شاهد باور من به «من هستم»، «من می‌اندیشم» باشد، باور من به «من هستم» خطاناپذیر است. چون ضرورتاً اگر بیندیشم، وجود دارم. 🌀 تعریف معرفت خطاناپذیری: با توجه به این ملاحظات باور خطاناپذیر را می‌توان به این صورت تعریف کرد: «معرفت شخص S به گزاره P خطاناپذیر است، اگر و تنها اگر شواهد E که S باورش به P را بر آن شواهد مبتنی کرده است، صدق P را ضروری کنند» 📚 آشنایی با معرفت شناسی (ص ۲۷-۳۴) ✍ محسن زمانی 🔸🔸🔸 🌐 کانال معرفت‌شناسی 🆔 @epistemology_issues
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟ ✔️ بخش ۱/۳ 🔺برخی شرط سختگیرانه یقینی بودن را برای معرفت لازم می‌دانند
💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟ ✔️ بخش ۲/۳ 📌 نقض‌ناپذیری شواهد به نحو دیگری هم می‌توان نکتۀ بالا (خطاناپذیری شواهد) را صورت‌بندی کرد. ممکن است شاهدی ناقض شاهدی دیگر باشد؛ یعنی اثر معرفتی شاهد نخست را خنثی کند. مثلاً فرض کنید که من بر اساس شاهد بصری‌ای که دریافت می‌کنم باور می‌آورم که میز قرمزی در اتاق است. ▪️باور: میز قرمزی در اتاق است. ▪️شاهد ۱: تجربه بصرى من حال فرض کنید که با مطالعه دقیق‌تر وضع اتاق، به شاهدی دیگر دست می یابم. ▪️شاهد ۲: اتاق با چراغی قرمز روشن شده است. شاهد ۲، ناقض شاهد ۱ است. یعنی شاهد ۲ اثر توجیهی شاهد ۱ را به نفع باور «به میزی در اتاق است» خنثی می‌کند. به عبارت دیگر، اگر تنها دارای شاهد ۱ می‌بودم معقول بود که باور داشته باشم «میزی در اتاق وجود دارد»، اما اگر علاوه بر شاهد ۱ واجد شاهد ۲ هم باشم، آنگاه باور پیشین دیگر موجه نیست. چون در اتاقی که با نور قرمز نورپردازی شده است، بسیاری از اشیای غیر قرمز هم قرمز به نظر می‌رسند. 🌀 اصل نقض‌ناپذیری: با این توضیحات کسی که به خطاناپذیر بودن معرفت قائل است معتقد است که: «باور شخص S به گزارۀ P که بر اساس شاهد E کسب شده است، مفید معرفت است اگر و تنها اگر باور S به P هیچ ناقض ممکنی نداشته باشد.» 🔺نکته مهم در تعریف بالا این است که علاوه بر اینکه نباید شاهد بالفعلی ناقض شواهدی باشد که باور شخص بر آنها مبتنی است، هیچ شاهد ممکنی نیز نباید باور شخص را نقض کند. به عبارت دیگر، باید شاهد شخص برای باور چنان باشد که اگر شاهد دیگری می‌داشت در باور او خللی به وجود نمی‌آمد. مثلاً اگر شاهد من برای باور به «میز قرمزی مقابل من است» تجربه ميز قرمزی دیدن باشد، این باور من خطاناپذیر نیست، چون ممکن بود شاهد دیگری می‌داشتم که ناقض شاهد من برای باور به «میز قرمزی مقابل من است» باشد. 📚 آشنایی با معرفت شناسی ✍ محسن زمانی (ص ۲۷-۳۴) 🔸🔸🔸 🌐 کانال معرفت‌شناسی 🆔 @epistemology_issues
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟ ✔️ بخش ۲/۳ 📌 نقض‌ناپذیری شواهد به نحو دیگری هم می‌توان نکتۀ بالا (خط
💠 آیا معرفت مستلزم یقین است؟ ✔️ بخش ۳/۳ 📌ناقض شواهد حسی [امکان رویا] باور من به وجود اشیای جهان خارج مبتنی بر شواهد حسی است. اما این شواهد ناقض‌های ممکنی دارند. مثلاً جهان ممکنی را فرض کنید که من دارای همین شواهد حسی‌ای هستم که در جهان واقع دارم، اما در عالم رویا هستم. [در این حالت ممکن] من دقیقاً دارای شواهد تجربی هستم، ولی متعلق باور من، وجود اشیای جهان خارج، کاذب است. به عبارت دیگر در حالت فوق، من در جهانی هستم که دقیقاً از لحاظ پدیداری معادل وضعیت پدیداری من در جهان واقع است، اما متعلق باورهای من صادق نیستند. 🌀 استدلال امکان رویا: این سناریو [امکان رویا] ناقض شواهد حسی من‌اند. زیرا: ۱. باور من به وجود اشیای جهان خارج مبتنی بر شواهد حسی من است. ۲. شواهد حسّی ناقض‌های ممکنی چون سناریو در عالم رؤیا بودن دارد. ۳. پس باور من به جهان و وجود اشیا در جهان خارج خطاپذیر است. ۴. اصل خطاناپذیری معرفت [صادق است]. ۵. پس من به وجود جهان خارج معرفت ندارم. 🔺اگر بپذیریم که به جهان خارج معرفت داریم، باید یکی از سطور استدلال بالا را نپذیریم. به نظر می‌رسد مقدمۀ مقصر، اصل خطاناپذیری معرفت است. ردّ این مقدمه بدین معنی است که خطاناپذیری شرط لازم معرفت داشتن نیست. این نکته موید اصلی روش‌شناسانه است. اگر آنچه را باید به صدق یک گزاره و باور به آن گزاره اضافه شود تا معرفت حاصل آید توجیه بدانیم، کسی که به نظریه خطاناپذیری معتقد است تنها توجیه‌هایی را می‌پذیرد که امکان خطا را (نسبت به شواهد) سلب کنند. یعنی یکی از الزامات این نظریه رخصت ندادن به باور موجه کاذب است. در مقابل، ردّ این نظریه بدین معنی است که هر نظریهٔ توجیه باید به باورهای کاذب موجّه هم رخصت دهد. 📚 آشنایی با معرفت شناسی (ص ۲۷-۳۴) ✍ محسن زمانی 🔸🔸🔸 🌐 کانال معرفت‌شناسی 🆔 @epistemology_issues
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
عرفان و فلسفه اثر والتر ترنس استیس بر خلاف سایر فیلسوفانی که در موضوع تجربه دینی نوشته‌اند، "والتر ترنس استیس" نویسنده"کتاب عرفان و فلسفه" به دنبال راهی معنادار برای بحث درباره شباهت‌های بین موارد مستند تجربه دینی است. در حالی که تحلیل استیس درباره عرفان تا حدودی قدیمی است، اما همچنان یک بررسی انتقادی ارزشمند از ادعاهای عرفا از منظر فلسفی است. در قرن گذشته، مذهب سازمان‌یافته در غرب دستخوش انحطاطی شده است، و باعث شده است که مردم در کنار مذهب سازمان‌یافته، به دنبال اشکال جایگزینی برای تجربه ماورایی باشند. بسیاری برای رفع این نیاز به «عرفان» روی آورده‌اند و افزایش محبوبیت عرفان و متفکرانی مانند مایستر اکهارت با موجی از علاقه دانشگاهی به عرفان همراه شده است. اما استیس با نگاهی انتقادی به ادعاهای عرفا از منظری تحلیلی در فلسفه می‌نگرد و قضاوت را در مورد درستی یا نادرستی ادعاهای آنها را معلق می‌کند. یکی از جالب‌ترین استدلال‌های استیس این است که تجربه عرفانی در ادیان مختلف بیش از آنچه که اعضای هر دین بپذیرند مشترک است. برای این منظور استیس به طور مکرر از رویسبروک و اکهارت نقل قول می کند و تجربیات عرفانی آنجا را با نویسندگان اوپانیشادها و متون مقدس بودایی مقایسه می کند. اول و مهمتر از همه، استیس تمایز کمی بین «تجربه» و «تفسیر» قائل است. از فلسفه ذهن، متفکرانی که چند دهه پس از استیس نوشتند، مانند لوین (نگاه کنید به "ماتریالیسم و کیفیت: شکاف توضیحی")، ناگل (نگاه کنید به "خفاش بودن چگونه است؟) و جکسون (نگاه کنید به" «کیفیت‌های پدیدار») موارد قدرتمندی را در رابطه با شکاف گسترده و بالقوه غیرقابل پل زدن بین تجربه و تفسیر آن ارائه کرده‌اند. با تعریف زبانی «هسته جهانی» تجربه دینی وقتی چنین اختلافی بین تجربه و نظریه هایی که ما برای توضیح آن استفاده می کنیم وجود دارد، چه چیزی حاصل می شود؟ آیا با توجه به ماهیت «غیرقابل وصف» تجربه، می‌توان این موضوع را به طور تصادفی نادیده گرفت؟