eitaa logo
آرامش دلم تنها خداست
2هزار دنبال‌کننده
805 عکس
543 ویدیو
8 فایل
خدایا تنها امیدم تویی که مهربانترین هستی یا ارحم الراحمین #کپی برداری از مطالب کانال با ذکر صلوات بلا مانع می باشد . #تأسیس 15 آذر ماه 99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 در يكى از روزها، عدّه‌اى از دوستان امام رضا عليه‌السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت‌هاى ارزنده بود، در جمع آنان حضور داشت . هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند. امام به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچگونه عكس‌العملى از خود نشان ندهى؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود. آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس، به سخن چينى و ناسزاگویى آغاز كردند. و در اين بين امام رضا عليه‌السلام سر مبارک خود را پایين انداخته و هيچ سخنى نمى‌فرمودند؛ تا آنها بلند شدند و از نزد حضرت خداحافظی کردند و‌ رفتند. بعد از آن، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد. يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم، با چنين افرادى من معاشرت دارم! در حالى كه نمیدانستم درباره من چنين خواهند گفت؛ و چنين نسبتهایی را به من مى‌دهند. امام رضا عليه السلام با ملاطفت، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس! غمگين مباش، مردم هر چه مى‌خواهند بگويند، اينگونه مسائل و صحبتها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وجود ندارد. اى يونس! سعى كن، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگویى و معارف الهى را براى آنها بيان نمایی. و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمی‌فهمند و درك نمى‌كنند، خوددارى كنی. اى يونس! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهایی را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهایی در دست دارى، چنين گفتارى چه تاثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟ ( آیا آن سنگ و دُر تغییر ماهیت می‌دهند؟) و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟! يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت : خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد. امام رضا عليه السلام مجدّداً او را مخاطب قرار داد و فرمود: اى يونس، بنابراين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درک كرده باشى و امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه ، اعتقادات و افكار تو كمترين تاثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى‌خواهند، بگويند. 📙(بحارالا نوار: ج۲ص۶۵ح۵، به نقل از كتاب رجال كشّى شیخ طوسی). 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم کرامت به هر کجا می وزد و آوای روح بخشی از فراز غار حرا بلند است: بخوان محمد.... بخوان به نام پروردگارت... بخوان به عشق خدایت.. بخوان که خدا خواسته تو بخوانی... بخوان که این علم خداست در وجود تو به تاب و تب افتاده... بخوان که سخنان پروردگار است که باید بخوانی... بخوان تا غزل های عاشقانه بر سر مردم دنیا باریدن بگیرد... بخوان که کتاب غزلیات خداوند باز شده.. بخوان که خداوند می خواهد عشقش را به فرزندان عالم به رخ تمام مخلوقاتش بکشد... بخوان که ملائک صف به صف منتظر شنیدن هستند... بخوان که شیاطین جانشان به لرزه افتاده از این خواندن... بخوان که زیباترین و کامل ترین دین خدا می خواهد پا به عرصهٔ ظهور بگذارد... بخوان که رحمت خداوند بی امان می بارد... بخوان که آخرالزمان رسیده... بخوان که عشق می جوشد... بخوان که خداوند تو را برگزیده و محمد خواند... بدون معلم خواند و همانا معلمی چون ذات اقدس حق داشت... محمد خواند و ملائک کل کشان این عید را به نظاره نشستند... حال به یمن این عید... عاشقان محمد...شما هم بخوانید... خدا را به حق آخرین رسول بخوانید.. بخوانید که در این شب و روز ، دعا به اجابت نزدیک است... بخوانید که فرشتگان آسمان منتظرند تا تو بخواهی و از کرم خداوند عطایتان کنند... بخوانید...شما را به محمد صلی الله علیه واله...نواده محمد صلی الله علیه واله را از خدا بخواهید ... ......ط_حسینی @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه جا نور است و نور است و نور ... گویی دنیا شده نورٌ علی نور..... و این نور به یمن بعثت برگزیده ترین بشر روی زمین است ، همان که محمد صلی الله علیه واله می خوانندش...همان که امین است ...همان که مصطفی ست ، همو که خود و اهل بیتش مدار آرامش این ارض خاکی اند... دلم در این شب عید سخت گرفته و چشمم در انتظار ظهور مبعثی دیگر است‌‌.. کاش به یمن این روز مقدس ، آن پور محمد صلی الله علیه واله که سالهاست بیابان گرد دوران شده از راه برسد... کاش به حرمت رسولش ،مبعثی دیگر بر پا شود و اینبار نه ندای جبرئیل امین و اقرا بسم ربک از فراز غار حرا ، به گوش برسد... بلکه صدای روح بخش «انا المهدی قائم» از فراز کعبه ،گوش و جان عشاق را بنوازد... و چه شود اگر چنین شود ...به خدای محمد صلی الله علیه وآله سوگند...به خدای مهدی زهرا سوگند ، سر از پا نشناخته به سمت بیت الحرام خواهیم رفت و سر تا پایمان را فدایی وجود نازنینش می کنیم... خدایا ... پروردگارا... نگذار این آرزو بر دلمان بماند... خدایا به رسولت سوگند، عیدی ما را در این شب و روز عزیز ،آمدن آن عزیز دوران قرار بده... خدایا مپسند در این عید دلتنگ باشیم... خدایا این دوری را ، این هجران کمر شکن را به مبعثی شادی آفرین پیوند زن بحق محمد و آل محمد علیهم السلام ... ....ط_حسینی @bartaren 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعاي زيبا به مناسبت عید سعید مبعث تقديم شما همراهان گرامی صبحگاهی با حضـــــرت عشق ❤ 🤲 خدايا هر كس مريضه شفا بده 🤲 خدايا هر كس مشكل داره حلش كن 🤲 خدايا براي دوستانم شادي و سلامتي بياور 🤲 خدايا دوستانم را از چشم بد دور بدار 🤲 خدايا هر كس دلش شكسته كمكش كن 🤲 خدايا در ظهور منجی عالم تعجیل بفرما 🤲 خدایا زیارت کربلا را قسمت همه عزیزانم بفرما 🤲 خدايا تو را به بزرگيت قسم دوستان عزيزم را سلامت و محفوظ بدار 🤲 آمیـــن یا رَبَّ 🤲 صبحتون نبوی 💐🌟✨🌟💐 عید سعید مبعث مبارک باد 🎉 🎊 🎉 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 علی (ع) فرمود: مردی یهودی از پیامبر اکرم که چند دینار طلبکار بود، روزی طلب خود را تقاضا کرد. حضرت فرمودند: فعلا ندارم. گفت: از شما جدا نمی شوم تا بپردازید، فرمودند: من هم در این جا با تو می‌نشینم، به اندازه ای نشست که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را همان جا خواندند، اصحاب، یهودی را تهدید کردند، پیامبر و به آنها فرمودند: این چه کاری است می‌کنید؟! عرض کردند: یک یهودی شما را بازداشت کند؟ فرمودند: خداوند مرا مبعوث نکرده تا به کسانی که معاهدهی مذهبی با من دارند یا غیر أنها ستم روا دارم. صبح روز بعد تا برآمدن و بالا رفتن آفتاب نشست، در این هنگام یهودی گفت: أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسوله»، نیمی از اموال خود را در راه خدا دادم. عرض کرد: به خدا سوگند این کاری که نسبت به شما کردم نه از نظر جسارت بود، بلکه خواستم اوصاف شما را با آنچه در تورات آمده مطابقت کنم. در آن جا خوانده ام: محمد بن عبد الله در مکه متولد می‌شود و به مدینه هجرت می‌کند، درشت خو و بد اخلاق نیست. با صدای بلند سخن نمی گوید، ناسزاگو و بدزبان نیست. اکنون به یگانگی خدا و پیامبری شما گواهی میدهم، تمام ثروت من در اختیارتان است و هر چه خداوند دستور داده در باره ی آن عمل کنید. علی در پایان می‌فرماید: پیامبر شب‌ها زیر عبای خود می‌خوابیدند و بالشی از پوست داشتند که داخل آن لیف خرما بود. یک شب روکش آن جناب را دو برابر کردند. صبحگاه فرمودند: رختخواب شب گذشته، مرا از نماز بازداشت، دستور دادند همان یک عبا را بیندازند. گوسفندان که ایمن اند از گرگ در بیابان ز حفظ چوپان است گرگ اگر در لباس چوپان رفت وای بر حال گوسفندان است 📙بحار الأنوار ۲۱۶/۱۶ ؛ به نقل از: امالی صدوق / 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 📿صلوات در شب و روز مبعث📿 گرچه در هر زمانی صلوات فرستادن نیکوست، لکن در بعضی از اوقات، دارای پاداشی ویژه است. از آن جمله صلوات در شب و روز مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله است. «الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبا عبداللّه علیه السلام قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیرَ الْعِیدَینِ؟ قَالَ: نَعَمْ یا حَسَنُ أَعْظَمُهُمَا وَ أَشْرَفُهَا قُلْتُ لَهُ: وَ أَی یوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: یوْمٌ نُصِبَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام فِیهِ عَلَماً لِلنَّاسِ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک وَ مَا ینْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیهِ قَالَ تَصُومُهُ یا حَسَنُ وَ تُکثِرُ الصَّلاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ لا تَدَعْ صِیامَ یوْمِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ فَإِنَّهُ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی نَزَلَتْ فِیهِ النُّبُوَّةُ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ ثَوَابُهُ مِثْلُ سِتِّینَ شَهْراً لَکمْ». حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» فرمود : شریف ترین و کامل تر از همه آن ها روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مبعوث گردید. عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» فرمود: «آن روز شنبه بیست و هفتم ماه رجب بود.» عرض کردم: «در آن روز، چه عملی باید به جای آورد؟» فرمود: روزه می گیری و صلوات بسیار بر محمد و آل محمد می فرستی. 📚 دعائم الاسلام، النعمان بن محمد بن منصور تمیمی مغربی، (363 ه)، دار المعارف، مصر، 1383 ه. 💐اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم💐 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید است و بدون او غم داریم... عاشق شده ایم و... عشق را کم داریم... گویی که جبرئیل امین می خواند.. کو‌ محمداست ... که رسولش می نامد... گل می ریزد از عرش بر فرشیان زمین.. شد اینک ارض خاکی... بهشتی برین... کاش بیاید از گرد راه... آن نگار نازنین.. آن عشق ازلی و ... مرد عاشق آفرین... کاش برسد پور محمد مصطفی... بکشد از نیام ذوالفقار مرتضی.... ندا دهد در فرش و عرش و سما.. منم مضطر ظهور... مهدی زهرا... خدایا به حرمت پیامبر زمین و آسمان خدایا به آن یار غایب از نظر منتظران خدایا به نهایت طلب عارفان.. برسان مهدی صاحب الزمان... ....ط_حسینی @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین در مقابل دشمنِ مولا باید حاضر جواب باشد .. رحمت و رضوان خدا بر مؤمن طاق🌺🌹 👇🏻👇👇🏻👇👇🏻👇 🍁روزی ابو حنیفه به مؤمن طاق گفت: شما شیعیان قائل به رجعت هستید؟ 🍀گفت: آری. 🍁ابو حنیفه (برای اینکه عقیده شیعیان را به باد تمسخر و استهزاء بگیرد و اطرافیان بخندند) گفت: پس اینک هزار درهم به من بده تا وقتی رجعت کردیم هزار دینار به تو برگردانم. 🍀مؤمن طاق بدون معطلی گفت: حرفی ندارم، فقط تو کفیلی بیاور تا ضمانت کند تو به صورت انسان بر می گردی نه به شکل خوک🐷، آنگاه به تو هزار درهم خواهم داد. 📕احتجاج طبرسی ج2 ص381 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌ماجرای کتیبه شیخ بهایی در ساخت حرم امام رضا(ع) 🔸 (قدس سره) عالم بزرگ شیعی و مجتهد عصر صفوی، طراح و معمار حرم مطهر (ع) است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش می‌آید. شیخ سفارشهای لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می ‌کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سردر دروازه اصلی حرم. چرا که شیخ در نظر داشته روی آن ای را که از اشعار خودش بوده نصب نماید. 🔸ولی سفر شیخ به درازا می‌کشد و هنگامی که از سفر باز می گردد، با تعجب بسیار می‌بیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سردر اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به مقدس هستند. 😳 شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت می‌شود و به معماران اعتراض می‌کند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟» مسئول ساخت عرض می‌کند: «ما ‌خواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم که باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سردر دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نکردند. وقتی زیاد اصرار کردیم، گفتند: کسی دستور اتمام کار را داده که از شیخ خیلی بالاتر و بزرگ‌تر است. ما باز هم اصرار کردیم و خواستیم صبر کنیم اما زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا علی بن موسی الرضا(ع) دستور اتمام کار را داده‌اند.»😊 🔸شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم می‌روند و توضیح می‌خواهند. تولیت حرم نقل می‌کند: «چند شب پی در پی امام رضا(ع) به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمی‌شود و هر کس بخواهد می‌تواند بیاید». 🔸شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری می‌شود😭 و به سمت ضریح می‌رود و ذکر « » بر لبانش جاری می‌شود. سپس در کنار ضریح آن قدر گریه می‌کند تا از هوش می رود. پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف می‌کند: من می‌خواستم کتیبه‌ای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این وصف که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمی‌توانند وارد حرم و حریم مقدس حضرت رضا(ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. آری درب خانه اهلبیت(ع) به روی همه، حتی غیر مسلمانان باز است.. (کتاب دلشدگان، نوشته محمد لک علی آبادی) 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداد و پاک کن مداد : متاسفم پاك کن : چرا ؟ تو هیچ کار اشتباهی نکردی مداد : متاسفم چون به خاطر من اذیت می شوی هر وقت که من اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی. ولی وقتی اشتباهاتم را پاک می کنی بخشی از وجودت را از دست می دهی و هر بار کوچک و کوچکتر می شوی . پاك کن : اما برای من مهم نیست ! من ساخته شده ام تاهر وقت تو اشتباه کردی به تو کمک کنم با این که می دانم روزی تمام خواهم شد و دیگری جای من را خواهد گرفت . من رضایت دارم !پس لطفا ناراحتی را کنار بگذار.. گفتگو بین مداد و پاك کن برایم الهام بخش بود. والدین ، همچو پاك کن و فرزندان مانند مداد هستند. آنها همیشه درکنار فرزندان هستند و اشتباهات آنها را پاک می کنند. اگر چه فرزندان جایگزین (همسر ) می یابند ولی والدین از آنچه برای فرزندانشان کرده اند شادمانند. در تمام طول زندگيم مداد بوده ام و والدین من مانند پاك کن ، هر روز کوچک و کوچکتر می شوند. اين مرا پر از درد می کند چون می دانم که یک روز آنها من را ترک خواهند کرد و خرده های پاك کن تنها چیزی خواهد بود که به خاطرم بیاورد روزی چه کسانی را داشتم... 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚؟ عبد الملک بن مروان، بعد از بیست و یک سال حکومت استبدادی، در سال ۸۶ هجری از دنیا رفت. بعد از وی پسرش ولید جانشین او شد. ولید برای آن که از نارضایتی‌های مردم بکاهد، بر آن شد که روش دستگاه خلافت و طرز رفتار با مردم را تغییر دهد. به خصوص در مقام جلب رضایت مردم مدینه. که یکی از دو شهر مقدس مسلمانان و مرکز تابعین و باقی ماندگان صحابه ی پیامبر و اهل فقه و حدیث بود - برآمد؛ از این رو هشام بن اسماعیل مخزونی (پدر زن عبد الملک) را که قبلا حاکم مدینه بود و ستم‌ها کرده بود و مردم همواره آرزوی سقوط وی را می‌کردند از کار برکنار کرد. هشام بن اسماعیل در ستم و توهین به اهل مدینه بیداد کرده بود. همچنین سعید بن مسیب، محدث معروف و مورد احترام اهل مدینه را به خاطر امتناع از بیعت، شصت تازیانه زده بود و جام‌های خشن به وی پوشانده و پس از سوار کردن بر شتر، دور تا دور مدینه گردانده بود. به خاندان علی و مخصوصا سرور علویین، امام علی بن الحسین زین العابدین (ع)، بیش از دیگران بد رفتاری کرده بود. ولید، هشام را معزول ساخت و به جای او عمر بن عبد العزیز، پسرعموی جوان خود را که بین مردم به حسن نیت و انصاف معروف بود، به عنوان حاکم مدینه قرار داد. عمر برای باز شدن عقده ی دل مردم دستور داد هشام بن اسماعیل را جلوی خانه ی مروان محکم نگاه دارند و هر کس که از هشام بدی دیده یا شنیده، بیاید و تلافی کند. مردم دسته دسته می‌آمدند و دشنام و ناسزا و لعن و نفرین بود که نثار هشام بن اسماعیل میشد. امام (ع) به علویین فرمود: خوی ما این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن بعد از آن که ضعیف شد، انتقام بگیریم؛ بلکه اخلاق ما این است که به افتادگان کمک کنیم. هنگامی که امام (ع) با جمعیت انبوه علویین به طرف هشام بن اسماعیل آمد، رنگ در چهره ی هشام باقی نماند. هر لحظه انتظار مرگ را میکشید؛ ولی بر خلاف انتظار وی، امام طبق معمول با صدای بلند فرمود: سلام علیکم و با او دست داد و در حال او ترحم کرد و به او فرمود: اگر کمکی از دست من ساخته است، حاضرم! بعد از این جریان، مردم مدینه نیز شماتت کردن وی را متوقف کردند. گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی 📙داستان راستان ۲۸۸/۱ -۲۹۱؛ به نقل از: بحار الانوار ۱۷/۱۱، ۲۷. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا