هوشنگ ابتهاج
با من بی کسی تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه ، خدا را تو بمان🤎
چای فقط چایی خونه آقاجون ،چون طعم بهشت میداد تو استکانهای کمرباریکی که جون و عشق مادرجون بودن.
تو زمستونا سماور مادرجون از ایوان میومد داخل خونه،اما مثل همیشه غل غل میجوشید و بهترین و دبش ترین چای هارو به ما میداد.
پاییز و زمستونای خونه آقاجون از باصفا بودن هیچ کم از بهار و تابستونای دلبرش نداشت، وقتی که بارون میزد پشت شیشه خونه ،سماور میجوشید،قابلمه آبگوشت سر چراغ غل میزد و بوی خوشش کل خونه رو برمیداشت.
آخ که چه صفایی داشت ❤️
❤️
شده دلتنڪَ شــــوے..
فاصـــــله فرسنڪَ شود
یاد شیریڹ ڪســــــي
تیشه ے هر سنڪَ شود ،
شده با بغــض ترڪ خورده
ســـلامـــي بـــــڪني
او جوابي ندهد ثانیه ها هنڪَ شود
❤️
به شکلهای غریبی دلتنگم؛
گاهی شبیه گندمزاری
که خواب داسها را میبیند
گاهی چنان کوچهای
که انتهایش به دریا نمیرسد
و گاهی همانند کلماتی
که شعر نمیشوند.
#سیامک_تقیزاده
❤️
وقتی عاشق میشی همه دنیات
محدود میشِه به یه نفر...
تو نگاهش،تو صداش،تو وجودش...
و چه خوشبختم من
که دنیام خلاصِه شده در تو
تویی که بودنت ،
جبران همه ی نداشته های زندگیمه ...
❤️
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه شناسنامههایشان
درد میکند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظههای ساده سرودنم درد میکند
انحنای روح من،
شانههای خسته غرور من
تکیهگاه بیپناهی دلم شکسته است
کتف گریههای بیبهانهام
بازوان حس شاعرانهام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
#قیصر_امین_پور
❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من..