eitaa logo
❤️تو رو دوست دارم❤️
35.3هزار دنبال‌کننده
93.4هزار عکس
82.4هزار ویدیو
130 فایل
کانال عاشقانه تورو دوست دارم کانالی پر از کلیپ ویدیو و پستهای خاص و زیبای عاشقانه دلنوشت و شعر جملات ناب و اهنگهای گلچین و بیو تکست عاشقانه و پروف خاص بهترین کانال عاشقانه در ایتا مالک کانال @Manavio69 لینک کانال @Loveyoub
مشاهده در ایتا
دانلود
مهربونا تنها مشکلشون اینه که فکر میکنن بقیه هم مثل خودشون مهربونن... خسرو_شکیبایی @Loveyoub
به ” تــــــو ” کـــــه میرســـــم مکـــث میکنـــــم انگــار در زیبایــی ات چیـزی را جــا گذاشتــه ام ! در صــدایت ، آرامـــش را در چشـم هایـت ، زندگــی را در ” تــــو ” ، تمام مــــن را ! به ” تـــو ” کـــــه میرســـــم مکـث میکنـــــم . . . !‏ @Loveyoub
تاریکی، نمی‌تواند بر تاریکی غلبه کند، تنها روشنی می‌تواند آن را انجام دهد؛ نفرت، نمی‌تواند بر نفرت غلبه کند، تنها عشق می‌تواند آن را انجام دهد. مارتین_لوتر_کینگ @Loveyoub
‌🍃 زندگی فقط رسیدن به اهداف نیست زندگی مسیرِ آرامش است آرامشت را بساز در راهِ رسیدن‌های بی‌جا نجنگ گاه کوتاه بیا و آرام بگیر و در خلوتِ خویش چایِ آرامش را خوش طعم بنوش! @Loveyoub
در رویاهایت جایی‌ برایم باز کن اینجا چیزی جز یاد تو نیست نه که نیست هست خنده‌هایت هست، نگاهت هست، نفسهایت هست اما مال من نیست زخمهایی که به یادگار گذاشتی کهنه شده اند صدای ناشناس شب دو صندلی شکسته، یک میز غرق تماشا هم خانه‌ام شده اند بیداری از ابهام دست بر نمی‌‌دارد و تو از سرم دعوت کن مرا به خوابی‌ رویایی در من حسی گسترده است پر از خیالهای عاشقانه مثل قطره‌های عذاب روی سرم میریزند و هر لحظه از نگاه دلم می‌‌چکند حیرانم از این حس پرهایاهوترین لحظه‌های زند‌گیم‌ هستند بگذار لرزش دلت فقط ناقوس قلب مرا به صدا در آورد @Loveyoub
دارو و دوست! هر دو دردها را تسکین می‌دهند... با این تفاوت كه «دوست»... نه قیمت دارد؛ نه نياز به بيمهٔ حمايتی ؛ چون خودش حمايت است! نه مقدار دارد ؛ نه تاريخ انقضا ، بلكه هر چه قديمی‌تر باشد ، اثرش عميق‌تر و شفابخش‌تر است! هر دارو برای دردی مؤثر است ، و برای يک درد ديگر مُضِر...؛ اما دوست ، بر هر دردی دواست! سلامتی همه رفیقا،که رفیقن @Loveyoub
در رویاهایت جایی‌ برایم باز کن اینجا چیزی جز یاد تو نیست نه که نیست هست خنده‌هایت هست، نگاهت هست، نفسهایت هست اما مال من نیست زخمهایی که به یادگار گذاشتی کهنه شده اند صدای ناشناس شب دو صندلی شکسته، یک میز غرق تماشا هم خانه‌ام شده اند بیداری از ابهام دست بر نمی‌‌دارد و تو از سرم دعوت کن مرا به خوابی‌ رویایی در من حسی گسترده است پر از خیالهای عاشقانه مثل قطره‌های عذاب روی سرم میریزند و هر لحظه از نگاه دلم می‌‌چکند حیرانم از این حس پرهایاهوترین لحظه‌های زند‌گیم‌ هستند بگذار لرزش دلت فقط ناقوس قلب مرا به صدا در آورد @Loveyoub
پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم ديوانه شدم ، داد زدم ، واي به حالم اين بار بسازم به همين بي پر و بالي عاشق شوم و عشق رسانم به كمالي @Loveyoub
💞حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم. با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم. اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین! حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این  دوره گردهم سوخته بود. @Loveyoub
دوستت دارم ولی میترسم عنوانش کنم قصد دارم تا ابد چون راز پنهانش کنم نذر کردم گر گذر از کوچه قلبم کنی رد پایت را ببوسم جان به قربانش کنم یا اگر حتی به خوابم سرزده ره گم کنی سد راهت میشوم تا بوسه مهمانش کنم کوچه را مامور کردم تا بماند دیده بان وعده دادم گر بیایی من چراغانش کنم جغد شوم قصه را گفتم رَود از خانه ام جای آن بلبل بیاید تا غزل خوانش کنم بی وفایی می کند  بیداد یابم  باوفا چون در آغوشش بگیرم سخت زندانش کنم اوشودسنگ صبوری برمن سنگ صبور مو به مو گویم سخن محرم به اسرارش کنم ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎@Loveyoub