eitaa logo
مُهمَل
38.7هزار دنبال‌کننده
465 عکس
376 ویدیو
14 فایل
- مگذار درد دل کنم و دردسر شود . . . ! * ثبت لحظاتِ زندگی با نگاهی شاعرانه * اینجا با هم «شعر» می‌خوانیم؛ ارسال اشعار. @Hamrah403 شنوای پیشنهادات و .. فعلا تبادل نداریم. ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
گرمم نکرد صحبت معشوق و باده هم آتش بیاورید که من کاغذم هنوز..
در چارچوب تن اثر گریه رخنه کرد شادم که می کشم ز غم دوست نم هنوز
شد دستپاچه خلق ز مغز و زبان چرب دیگ معاش ماست به دست قلم هنوز
مشق سخن چو می کنم از خویش طالبم من ضایعات خویش ز خود می خرم هنوز
یارب بگو رقیب بگوید بد مرا بگذار تا خیال کند من کرم هنوز
دعوی عشق در دو محل دورتر خوش است دارم برغم بی کسی خود جنم هنوز
[ ای دوستان مبارکتان باد کفرتان من سجده می کنم به سر کوی غم هنوز ]
ای شهریار سخت عزیزی ولیک من با حافظ عزیز روم تا فشم هنوز
گفتم دل شکسته خود را کجا برم گفتی شکستنی است در اینجا قسم هنوز
بر ما که بی کسیم کسی مرحمت نکرد از آشنا و غیر ببینم ستم هنوز...
معنی مخواه پا شوم از روی کار دل ما می دهیم بر سر این تخت لم هنوز...
:محمدسهرابی(معنی زنجانی)
اگه از همه چی ناامیدی یعنی زندگیو باختی، تو این دنیا اگه سختی نباشه زندگی معنی نمیده اگه آدمای بدم نباشه، هیچوقت نمیتونی آدمارو بشناسی اگه زمین نخوری هیچوقت نمیتونی بلند بشی حالا میدونی میخام چی بگم همه اینا لازمه تو زندگیمون باشه گاهی همین غمه که مارو بزرگ میکنه که دست رو تصمیمای بزرگ بزنیم بریم تو دل جنگ جهانمون فتح کنیم بگیم این من قویم که تونستم چیزی غیر ممکن نیست کافیه که سخت بجنگی تا اون چیزیو که میخای بدست بیاری، ولی گاهی نمیشه که نمیشه بقول شهرزاد *همیشه اون چیزی که میخایم نمیشه همونجاس نباید زور بزنی باید رها کنی بزاری بری حتی بخاطر خودت بخاطر آرامشت بخاطر خیلی چیزا ولی ناامید نشو هر راهی ی مقصد داره مهم اینه تو چطور مسیررو درست بری.
مرا نه طاقتِ نگریستن بود،نه توانِ گریستن!
اين شعرها ديگر براي هيچ كس نيست نه! در دلم انگار جاي هيچ كس نيست
آنقدر تنهايم كه حتي دردهايم ديگر شبيهِ دردهاي هيچ كس نيست
[حتی نفس های مرا از من گرفتند من مرده ام،در من هوای هیچ کس نیست...]
دنیای مرموزی است ما باید بدانیم که هیچ کس اینجا برای هیچ کس نیست...
باید خدا هم با خودش رو راست باشد وقتی که میداند خدای هیچ کس نیست
من میروم هرچند میدانم که حالا پشت سرم دیگر دعای هیچ کس نیست..
: نجمه زارع
گرچه خلوت گرچه خسته گرچه بی سو و سراغ خواب‌هایی در قفس دیدیم با تعبیر باغ
از اناری حال دل پرسیدم امشب گفت: خون لاله را گفتم: خبر تازه چه داری؟ گفت داغ!!
سوگوارانیم و کاری بر نمی‌آید جز آه لوک مست داغ بر گُرده چه دارد غیر ماغ ؟
ما برادرهایمان را دفن کردیم ای دریغ زیر حجم سایه‌ سنگین کاجی از کلاغ
عطسه‌های عافیت را ارج ننهادیم پس بوسه‌ افطارمان افتاد به وقت فراغ
می‌رود این روزها گل می‌دهد آغوش‌ها باز عطر زلف یاری می‌خزد زیر دماغ
باز کوچه غرق لبخند و هیاهو ‌می‌شود باز هم گل می‌خریم از کودکی پشت چراغ
باز منقار قناری به غزل وا می‌شود باغ را تحویل قمری می‌دهد یک روز زاغ