ایتا - مُهمَل

می خواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد...

1 مشاهده10:26

#شعر : علی اکبر لطیفیان

1 مشاهده10:27

بابایی، خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی؟ :) 

3.5هزار مشاهده16:03

من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام
از یتیمی خسته ام از زندگی سرخورده ام

3.3هزار مشاهده16:51

دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش شد
زهر دوری تو را با دیده ی تر خورده ام

3.2هزار مشاهده16:52

حرف های عمه خیلی سخت بر من می رسد
گوش من سنگین شده از بس مکرّر خورده ام

3.3هزار مشاهده16:53

هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت
گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور خورده ام

3.2هزار مشاهده16:53

ناقه رَم می کرد و من هربار می خوردم زمین
گردنم آسیب دیده بس که با سر خورده ام

3.2هزار مشاهده16:53

بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند
ایستادم هر کجا تا سنگِ آخر خورده ام

3.3هزار مشاهده16:53

آه بابا دخترت را هیچ کس بازی نداد
زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام

3.3هزار مشاهده16:54

دخترت با درد پا طی مسافت می کند
پای من زخم است ، پای زخم اذیت می کند

3.3هزار مشاهده16:54

#شعر : سید پوریا هاشمی

3.5هزار مشاهده16:54