eitaa logo
[ اَلْلٰــهُمَ‌عَـجِـل‌‌لــِوَلیِکَ‌اَلْفَرَجْ ]
191 دنبال‌کننده
564 عکس
272 ویدیو
8 فایل
-باتوکل‌‌به‌خدا : ﷽ 'کانال‌مون وقف ظهور آقا جانِ؛ ان‌شاء‌الله جزء سربازان حضرت باشیم!' -محتوا: همه‌چی(: -یا علی حب شما شیره ی ایمان من است سیره و سنت تو معنی قرآن من است من گدایی ز گدایان تو هستم آقا خاک نعلین شما سرمه ی چشمان من است.. -کپی: حلالت مومن!
مشاهده در ایتا
دانلود
° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 . 🙂✌️ . ✨ . مجروح عملیات قسمت پنجم . عمليات به خوبي انجام شد و با شهادت چند تن از نيروهاي پاسدار، ارتفاعات و كل منطقه مرزي، از وجود عناصر گروهك تروريستي پژاك پاكسازي شد. من در آن عمليات حضور داشتم. يك نبرد نظامي واقعي را از نزديك تجربه كردم، حس خيلي خوبي بود. آرزوي شهادت نيز مانند ديگر رفقايم داشتم، اما با خودم مي‌گفتم: ما كجا و توفيق شهادت؟! ديگر آن روحيات دوران جواني و عشق به شهادت، در وجود ما كمرنگ شده بود. در آن عمليات، به خاطر گرد و غبار و آلودگي خاک منطقه و... چشمان من عفونت کرد.آلودگي محيط، باعث سوزش چشمانم شده بود. اين سوزش، حالت عادي نداشت. پزشك واحد امداد، قطره‌اي را در چشمان من ريخت و گفت: تا يك ساعت ديگه خوب مي‌شوي. ساعتي گذشت اما همينطور درد چشم، مرا اذيت مي‌كرد. چند ماه از آن ماجرا گذشت. عمليات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد كه ارتفاعات شمال غربي به كلي پاكسازي شود. نيروها به واحدهاي خود برگشتند، اما من هنوز درگير چشمهايم بودم. بيشتر، چشم چپ من اذيت مي‌كرد. حدود سه سال با سختي روزگار گذراندم. در اين مدت صدها بار به دكترهاي مختلف مراجعه كردم اما جواب درستي نگرفتم. تا اينكه يك روز صبح، احساس كردم كه انگار چشم چپ من از حدقه بيرون زده! درست بود! . 🕊●|@MAHDI_255|● ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜
° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 . 🙂✌️ . ✨ . مجروح عملیات قسمت ششم . در مقابل آينه كه قرار گرفتم، ديدم چشم من از مكان خودش خارج شده! حالت عجيبي بود. از طرفي درد شديدي داشتم. همان روز به بيمارستان مراجعه كردم و التماس مي‌كردم كه مرا عمل كنيد. ديگر قابل تحمل نيست. كميسيون پزشكي تشكيل شد. عکس ها و آزمايش هاي متعدد از من گرفتند. در نهايت تيم پزشكي كه متشكل از يك جراح مغز و يك جراح چشم و چند متخصص بود، اعلام كردند: يك غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ايجاد شده، فشار اين غده باعث جلو آمدن چشم گرديده. به علت چسبيدگي اين غده به مغز، كار جداسازي آن بسيار سخت است. و اگر عمل صورت بگيرد، يا چشمان بيمار از بين مي‌رود و يا مغز او آسيب خواهد ديد. كميسيون پزشكي، خطر عمل جراحي را بالاي 60 درصد می‌دانست و موافق عمل نبود. اما با اصرار من و با حضور يك جراح از تهران، كميسيون بار ديگر تشكيل و تصميم بر اين شد كه قسمتي از ابروي من را شكافته و با برداشتن استخوان بالاي چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند. عمل جراحي من در اوايل ارديبهشت ماه 1394 در يكي از بيمارستان‌هاي اصفهان انجام شد. عملي كه شش ساعت به طول انجاميد. تيم پزشكي قبل از عمل، بار ديگر به من و همراهان اعلام كرد: به علت نزديكي محل عمل به مغز و چشم، احتمال نابينايي و يا احتمال آسيب به مغز و مرگ وجود دارد. براي همين احتمال موفقيت عمل، كم است و فقط با اصرار بيمار، عمل انجام مي‌شود. با همه دوستان و آشنايان خداحافظي كردم. با همسرم كه باردار بود و در این سال ها سختي هاي بسيار كشيده بود وداع كردم. از همه حلاليت طلبيدم و با توكل به خدا راهي بيمارستان شدم. وارد اتاق عمل شدم. حس خاصي داشتم. احساس مي‌كردم كه از اين اتاق عمل ديگر بر نمي‌گردم. تيم پزشكي با دقت بسياري كارش را شروع كرد. من در همان اول كار بيهوش شدم. . 🕊●|@MAHDI_255|● ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 🌸 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜 ° 💜
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌حراست باغ ارم شیراز خیلی محترمانه جلوی ورود کشف حجاب ها رو میگیره 👌مرحبا به این مدیریت عالی و غیرت دینی 💯بیش باد 🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
مسئولین‌بایدموضوع‌مسمومیت‌ دانش‌آموزان‌راباجدیت‌دنبال‌کنند این‌یک‌جنایت‌بزرگ‌وغیرقابل‌اغماض‌است. وهیچ‌عفوی‌هم‌برای‌عاملان‌این‌قضیه‌نیست! _حضرت‌آقا 🕊●|@MAHDI_255|●
. . چیزۍکہ الان تو دارۍو قدرشو نمیدونۍ آرزوۍ یکۍ دیگس پس نسبت به داشتہ‌هات بۍانصاف نباش! مدام بگو: الحمدلله‌رب‌العالمین...:)💜 🕊●|@MAHDI_255|●
گفت:اصل‌بدھ.؟🖇 گفتم:مادࢪم‌ڪنیزاࢪباب.! بابامون‌هم‌غلام‌؏ـباس﴿؏ـلیھ‌السلام﴾.! خواهࢪم‌ڪنیززینب‌﴿سلام‌اللھ‌علیہا﴾.! خودمم‌ڪنیززهـــــࢪا﴿سلام‌اللھ‌علیہا﴾ مااصل‌ونصبمون‌غلام‌دࢪِخونھ‌حسینھ.! جددࢪجدمون‌نوڪࢪش‌بودن،غلام‌ِ خانھ‌زادھ‌شیم.! گفت:‌تودنیاچےداࢪ؎.؟ گفتم:یھ‌چادࢪ.!ࢪنگش‌مشڪیھ‌چون‌تاابد عزاداࢪحسین﴿؏ـلیھ‌السلام﴾.! ویھ‌سَࢪ،ڪھ‌اگࢪبخواد‌افتادھ‌زیࢪِپاش.! خندیدُگفت:ࢪوانےخـــــدا‌شفات‌بدھ.! گفتم:↯ "بیماࢪحسینم‌﴿؏ـلیھ‌السلام‌﴾شفا‌نمیخواهم.ツ❤️🖇 جز‌حسین﴿؏ـلیھ‌السلام‌﴾وڪࢪبلاازخـــــدا نمیخواهم" . 🕊●|@MAHDI_255|●
آرمان خیلے‌ دغدغہ‌مند بود توے‌ مسائل مختلفے‌ ڪہ توے‌ جامعہ رخ میداد؛ مثلا سیل میومد، زلزلہ‌ میومد... خودش اول از همہ حرفشو میزد، میگفت: آقا آدم باید بره ڪمڪ بده این مسائل رخ داده تو جامعہ خودش هم بعلاوه اینڪہ حرفش رو میزد،نفر اول هم میرفت ڪمڪ... 🌹بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌹 🌿 🕊●|@MAHDI_255|●
🌿 آرمــان،خـانواده‌اش، مخصوصـا بـرادرش را خیلے‌ دوسـت داشـت.🖤 هـم خودش و هـم برادرش پرسپولیسے‌ بودند. هــر زمان ڪہ بازے‌هاے‌ پرسپولیس شروع مے‌شد با تلفنـش آنهـا را تمـاشـا مے‌ڪرد. زمانے‌ڪہ پرسپولیس گل مے‌زد رفقـاے‌ پرسپولیسے‌ شــروع بہ خوشحالے‌ مے‌ڪردند اما آرمان بدون وقفہ بہ برادرش زنـگ مے‌زد تـا شادے‌اش را بـا او تقسیـم ڪند... گریہ‌هاے‌ بـرادرش را ڪہ دیدم بہ عمق ایــن محبــت پے‌ بــردم💔... 🥀 بہ روایــت دوســت شهیــد 🕊●|@MAHDI_255|●