کاشکی نداشتم تورو از اولشم نبودی تو کاشکی که پیدات نمیشد
بد دلمو شکوندی تو نموندی تو ..
آذر گذشت با همه ی بی قراریش
با خاطرات درهم و زلف حنائیش
شب گریههای بغض خودم را گذاشتم
در لحظه های مبهم چشم انتظاریش
هرکه را دور کنی دُور و برت میآید
از محبت چه بلاها به سرت میآید
تا که در دسترسی از تو همه بی خبرند
تا کمی دور شوی هی خبرت میآید