eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
561 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
159 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️به تو افتخار میکنم مَرد 🔹طرفداران دکتر جلیلی در فضای مجازی با انتشار این عکس نوشته، نسبت به حواشی ایجاد شده پس از انتخابات توسط یک جریان خاص، واکنش نشان دادند و از رای خود دفاع کردند. ✅@Jalili_saeed
🔻معضلۀ ناانباشته‌گی تجربۀ ملّی -۲ 🖊مهدی جمشیدی [چهارم]. به‌نظرم حتی در سال نود و دو نیز، جامعه نمی‌باید به گزینۀ معطوف به مذاکره رأی می‌داد؛ چون در فروردین همان سال، آیت‌‌الله خامنه‌ای تصریح کرد که در دولت – یعنی دولت احمدی‌نژاد – تمایلاتی برای مذاکره با غرب شکل گرفته، اما من به سودمندی این مذاکرات، «خوشبین» نیستم. گزینۀ آیت‌الله خامنه‌ای، «مقاومت» بود و نه «مذاکره». ایشان بر این باور بود که راه‌حل، «نظریۀ استحکام ساختِ درونی» است و نه تبدیل‌شدن به یک مجموعۀ اقماری و وابسته. ایشان می‌خواست ایران را از پیرامون به مرکز سوق بدهد و نسبتِ استعماری ایران با غرب را تمام کند. ایشان معقتد به ارتباط و تعامل بیرونی بود، اما همسایگان و شرق را ترجیح می‌داد و بر این باور بود که این مسیر، راه‌گشاتر است. اما استدلال، حریف وسوسه‌ای که خواص در دل‌وجان توده افکنده بودند نمی‌شد و سرانجام، حسن روحانی با تکیه بر ایدۀ مذاکره به قدرت رسید و هشت‌سال برای آزمودن این ایده در میدان عمل، فرصت داشت. یک فرصت گشوده در اختیار وی نهاده شد و او در برجام، حتی از خطوط قرمزِ تعیین‌شدۀ توسط آیت‌الله خامنه‌ای نیز عبور کرد، اما باز هم به نتیجه نرسید و شکست خورد. در پایان این دوره، موجی از ناامیدی اجتماعی و بی‌اعتمادی سیاسی در متن جامعه، ریشه دوانیده بود و همگی، حاصل تجربۀ تلخِ اعتماد به غرب بودند. [پنجم]. چرا آیت‌الله خامنه‌ای به راه‌حل مذاکره با غرب، «بدبین» بود و بخشی از جامعه به آن «خوشبین» بودند؟! چه کسانی و چگونه، حس خوشبینی را در بخشی از جامعه ایجاد کردند؟! چرا جامعه از خود نپرسید که حسن روحانی که امروز، وعدۀ امکان مذاکرۀ موفق را می‌دهد، در سال‌های پایانی دولت خاتمی نیز به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملّی، همین مسیر را پیمود و پس از دوسال‌ونیم تعلیق هسته‌ای، به نقطۀ صفر بازگشت؟! چرا جامعه برای آزمودن دوربارۀ این وعده، از وی «ضمانت» نخواست و یکباره و بی‌پروا، تمکین کرد؟! چرا سخن آیت‌الله خامنه‌ای در این بخش از جامعه، شنیده نشد اما تبلیغات انتخاباتیِ بی‌پایه و شعاری، اثر گذاشت و این بخش از جامعه را فریفت؟! این بخش از جامعه، در کدام «جهانِ رسانه‌ای» به سر می‌بردند که چه‌بسا، حتی استدلال‌های آیت‌الله خامنه‌ای را نشنیده بودند؟! چگونه این بخش از جامعه به پیشرفت پوشالی و برون‌گرا و وابسته، راضی شدند و همچنان خواستند ذیل تاریخ غرب باشند؟! البته در انتخابات سال نود و شش، رئیسی توانست با کسب شانزده میلیون رأی، نفر دوّم بشود و نشان بدهند که از ظرفیت اجتماعیِ روحانی، کاسته شده است، اما همچنان بخشی از جامعه، به امتداد برجام رأی دادند. به‌هرحال، می‌شد از آغاز، به «پیش‌بینی آیت‌الله خامنه‌ای» اعتماد کرد و وارد این بیراهۀ تاریخی نشد و این حجم انبوه از فرصت‌ها و امکان‌ها را فدای کاغذپارۀ برجام نکرد. این تجربه، ضرورت نداشت و نوعی تحمیلِ نامعقولِ بخشی از جامعه بر بخش دیگر جامعه بود. [ششم]. در اینجاست که حسّاسیّت آیت‌الله خامنه‎ای نسبت به نقش «خواص» در جامعه، به‌روشنی فهم می‌شود. هرچه که هست، کنشگری خواص است؛ چون بخش مهمی از جامعه، انتخابش وابسته به ارادۀ خواص است. ریشۀ فتنه‌ها و وسوسه‌ها را نیز باید در «بیرون از جامعه» جستجو کرد: این خواص هستند که فرایندهای «ساخت‌شکنیِ ذهنی» را پی می‌گیرند و جامعه را از درون، پوک و متزلزل می‌کنند. بازی سیاسی، برآیند «بازی شناختی» است و صحنۀ سیاسی، برونداد اتّفاقاتی است که «روایت‌ها» و «گزاره‌ها» و «مفاهیم» می‌آفرییند. همه‌چیز در اینجا رقم می‌خورد و ما پیامدها و نتایج عینی را در انتخاب‌های سیاسیِ جامعه، مشاهده می‌کنیم. آن دستِ ‌پنهانی که قادر است بازی‌سازی و ذهنیّت‌پردازی کند، همین سرآمدان و شهره‌گان هستند. موریانۀ تحلیلِ غلط، اندکی پیش از انتخابات به جان جامعه می‌افتد و ساختار ذهنی را دگرگون می‌سازد و همۀ بافته‌ها را پنبه می‌کند. در زیر پوستِ جامعه، چنین روند نامحسوسی در جریان است. ما ذهنیّت‌ها و فکرها و اندیشه‌ها را به دست باد سپرده‌ایم. اگر انقلاب و انقلابی‌ها، فرهنگ و هویّت و روایت و ذهنیّت و اندیشه و تفکّر را در جامعه ببازند، سیاست و قدرت و حکومت و دولت را نیز خواهند باخت. به‌این‌ترتیب، ایدۀ «دولتِ جوانِ حزب‌اللهی»، بیش از سه سال دوام نمی‌آورد و پس از آن، دوباره دولت توسعه‌گرای معطوف به غرب سر برمی‌آورد. «جامعۀ اسلامی» بر دولت اسلامی، تقدّم دارد؛ وگرنه به اندک تلاطمی، جامعه از انتخاب انقلابیِ خویش بازمی‌گردد و به‌آسانی، قدرت را در اختیار دگراندیشان قرار می‌دهد. وقتی هویّت اسلامی و انقلابی در بخش‌هایی از جامعه، رقیق بشود، میوۀ مردم‌سالاری نیز تلخ خواهد بود. ...... .....
دلنوشته سخنگوی دولت بعد از عکس یادگاری با رهبرانقلاب ✍️ من هم مثل شما در زندگی عکس یادگاری زیاد گرفتم، عکسی‌هایی که در هر کدامشان زندگی کردم. در آن عکس‌ها آدم‌هایی زندگی می‌کنند که بخشی از جان ما را با خود به همراه دارند، آدم‌هایی که یک تکه از جان ما را به همراه خود می‌کشند و هروقت به این تصاویر نگاه می‌کنیم انعکاس لبخند یا برق اشکمان را توی شیشه قاب عکس می‌بینیم. من اما عکسی که بیشتر از همه دوست داشتم آن عکسی بود که هیچ وقت نگرفتم، عکسی که می‌خواستم در روزگار پیری به عنوان سند خدمتم به دیوار اتاقم بزنم، عکسی که می‌خواستم به فرزندانم، به نوه‌هایم نشان بدهم و قصه مردی را تعریف کنم که در این عکس کنار من ایستاده و بگویم که روزی مردی بود که جز اخلاص نبود و افتخار داشتم که در کنار او ایستادم. مردی خستگی ناپذیر که یک عمر حسرتش را خواهیم خورد. ما دولتِ یتیم هستیم، دولتی که موقع رفتن پدر نداشت و ما همه با هم بغضی را قورت دادیم که ۳۰ اردیبهشت توی گلوهامان گیر کرده بود. حالا این قاب را با عکسی پر می‌کنیم که پدر ایتام شهدا در آن ایستاده است. شهید رئیسی عزیز ما را رها نکرد و ما این قاب بی‌نظیر را مدیون او هستیم، قابی که هیچ دولتی ندارد… پی نوشت: شهید رئیسی معمولا در حاشیه جلسات دولت چندین کار را هماهنگی یا پیگیری می‌کردند، برای همین سخت بود راضی شوند برای گرفتن عکس دسته جمعی… یکبار که راضی شدند، دکتر امیرعبداللهیان ماموریت خارج بود، گفتند حق نیست وقتی ایشان برای کار مملکت رفتند ما بدون ایشان عکس بگیریم. حالا در عکس یادگاری دولت، جای هر دو خالیست… دولت سیزدهم' دولتی کوتاه اما پر بار بود. مدیریت و اخلاق, شجاعت و فروتنی, کاربی منت و خستگی ناپذیری ...در تاریخ ثبت خواهد شد. ..... ....
33.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑آقای دکتر محمد باقر قالیباف ، فیلم را ملاحظه بفرمائید . لطفا بفرمائید موارد اشاره شده توسط این آقا صحت دارد یا خیر ؟.🛑 ♦️ایشان وهاب عزیزی ، رییس ستاد ملی جهادگران آقای قالیباف است که در یک اقدام قابل تأمل ، از دکتر مسعود پزشکیان حمایت کرد و کلیه ستادهای مرتبط تشکل خود را در اختیار ستاد پزشکیان قرار داد . 🔹یکی از افراد به تصور اینکه ستاد هنوز در اختیار آقای قالیباف است به محل مراجعه، متاسفانه ستاد با تمامی اعضاء و امکانات در اختیار دکتر پزشکیان قرار گرفته بود و اقای وهاب عزیزی در حال سخنرانی و توجیه اعضای ستاد بود . گویا این دوست عزیز فرصت فیلم برداری از صحنه را داشته و فیلم گرفته . ♦️نکته مهم این است که آقای قالیباف فرمودند ما تمامی ستادهای خود را در اختیار جبهه انقلاب (دکتر جلیلی ) قرار داده‌ایم. بفرمائید پس این چیست ؟ 😔 گوشه ای از زد و بندهای کثیف پشت پرده انتخابات . لیاقت را نداشتیم
با سلام خدمت دوستان آقای موسوی اصفهانی دیروز مسجد شریف الملک فرمودمد دیگه در مورد آقای پزشکیان بد نگید دشمن داره این القائات رو تو گروها انجام میده مواظب باشید به خاطر تجزیه طلبی این حرفها رو‌میزنند قوم‌ترک رو از ایران جدا کنند همه انتخاب کردن نه ترک یا کرد یا لر همه ما باهم سالیان سال کنار هم زندگی کردیم دیگه همه چیز تمام شد اگه کاندید مورد نظر شما انتخاب نشده این رئیس جمهور جدید برای همه مملکت اسلامی هست آب تو آسیاب دشمن نریزیم خدای نکرده اقوام با هم دشمن بشن رهبر که حکم تنفیذش رو بده یعنی تمام ولی فقیه راضی باشه یعنی خدا هم راضی به این کاره و حمکش حکم اسلامی هست قدر بدونیم یک زمانی شیعه انقدر مخفی بوده جرات نمیکردن اعلام کنند وگرنه کشته می شدند همین که مردم اومدن پای صندوق رای خودش یک برکت هست و گناه میکنید اگه نکات منفی رییس جمهور جدید رو از این کانال به اون گروه ارسال کنید و نکات مثبت رو‌نگید یا مثلا اگه کلمه ای رو اشتباه میگه مسخره کنید و ارسال کنید قبلش فرق میکرد برای آگاهی بود ولی الان توهین به منتخب مردم ایران است و اشکال دارد
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم مربوط به‌ پروژه ملی‌ انتقال‌ آب دریای‌ عمان به‌ اصفهانه لطفاً تا میتونید پخشش‌کنید تا برخی اصلاحاتی‌ها نتوانند خدمات شهیدجمهور را به‌نام‌خود به مردم معرفی کنند... ..... ....
📸 عملکرد فاجعه‌بار یاران پزشکیان در حوزه ساخت مسکن 🔹به گزارش «نود اقتصادی» نگاهی به داده‌های مرکز آمار ایران از وضعیت ساخت‌وساز در کشور نشان می‌دهد درحالی‌که میانگین سالانه تعداد صدور پروانه‌های ساختمانی در مناطق شهری کشور از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۹ حدود ۱۴۶ هزار و ۳۰۰ فقره بوده، اما در زمان ریاست علی عبدالعلی‌زاده در وزارت مسکن و شهرسازی (دولت خاتمی)، این تعداد به‌طورمیانگین ۱۳۷ هزار فقره و در دوره عباس آخوندی این تعداد بدون در نظر گرفتن مسکن مهر ۱۲۴ هزار و با در نظر گرفتن مسکن مهر ۱۳۸ هزار فقره بوده است. 🔹همچنین آمارها نشان می‌دهد درحالی‌که در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ تعداد صدور پروانه ساختمانی بین ۱۵۲ تا ۱۵۵ هزار فقره بوده اما این تعداد در دوره عبدالعلی‌زاده حتی به ۱۲۶ هزار فقره نیز کاهش یافته است. 🔹در دوره عباس آخوندی نیز درحالی میانگین سالانه صدور پروانه ساختمانی به ۱۳۸ هزار فقره رسیده که این تعداد در دوره ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ حدود ۲۰۲ هزار فقره بوده است. ✅️ @Rajanews_com
اینکه امروز اصلاح‌طلبان و جریانی در بدنه رفقای همسو و حزب‌اللهی در زدن سعید جلیلی و دولت سایه به همگرایی رسیده‌اند اتفاق جالبی است! اخیرا کلیپی از رهبری در حال پخش شدن است با این عنوان «کار موازی با دولت ممنوع» و بعد از آن برای زدن دولت سایه دارند استفاده می‌کنند، در حالی که توجه ندارند، دولت سایه تشکیلات موازی در کنار دولت نیست!! دولت سایه یک است. اینکه هر شخص یا مجموعه‌ای تحولات کشور را به اندازه‌ای که می‌فهمد سایه به سایه دنبال کند و تلاش برای بهبود نتایج و روندها انجام دهد و این کاری در خدمت دولت کشور و مستقر است. شاید بد نباشد بدانید shadowstate یا همان یک مفهوم بسیار پیشرفته در حکمرانی است و در همین چند دهه گذشته بسیاری از نخست‌وزیرهای بریتانیا از مسیر دولت سایه به قدرت رسیده‌اند. درباره‌ش بیشتر می‌نویسم ... ..... ....
🔴 ‏چندنکته ای درباره عنوان ‎ سعید جلیلی 🔹اصطلاح "دولت سایه" (Shadow Government) هم معنای منفی دارد هم مثبت؛ درمعنای منفی، برای توصیف گروهی صاحب نفوذ وپشت پرده و دولت مخفی استفاده می‌شود، اما به معنای مثبت، جایگاهی برای مخالفان دولت است که برای گرفتن دولت آینده برنامه ریزی کنند.‏ 🔸اگر این حقیر درابتدا میخواستم نام مناسبی برای این حرکت آقای ‎ بگذارم حتماً از عنوان دولت سایه استفاده «نمی کردم.» به این دلیل که دولت سایه مفهوم بومی نیست و دراذهان عمومی بیشتر معنای منفی اش جا افتاده تا مثبت! اگرچه امروزه درچندین نظام سیاسی دنیا از این مفهوم استفاده میشود.‏ 🔹دولت سایه آقای جلیلی، یک کار مردمی و کارشناسی و تخصصی یا بهتر بگویم یک کار اندیشکده ای است. صدها کارشناس در حوزه های مختلف نشستند و درباره مشکلات و مسائل عرصه های مدیریتی کشور با مدیران مربوطه و با فعالان میدانی هر عرصه جلسه گذاشتند و بحث کردند تا به طرح و برنامه اجرایی برسند.‏ 🔸این کار ارزشمند کجا و مفهوم منفی دولت سایه در غرب کجا! مخالفین آقای جلیلی که در این سالها بدترین برچسب ها را به او روا داشتند هم بیشترین نقش منفی سازی از حرکت دولت سایه ی وی را در اذهان عمومی و رسانه های داخلی ایفا کردند. درحالیکه اگر این کار علمی و عملی را یکی از خودشان انجام‏ می داد، بیشترین بهره را از آن می بردند! 🔹بین سیاسیون ایرانی و احزاب داخلی تاکنون یک مورد را نمی توان پیدا کرد که حرکت جمعی شبیه به جلیلی انجام داده باشد. تاکنون احزاب و تشکلهای سیاسی فقط دور هم جمع شده اند و گعده های سیاسی و شبکه سازی هرمی و فعالیت انتخاباتی از خود بروز داده اند. 🔸اولین بار است که سیاستمداری، سعی کرده با کار کارشناسی وطرح ریزی وبرنامه ریزی مدل جدیدی از فعالیت سیاسی و اجتماعی را ارائه کند که البته قابل الگوگیری است؛ آقای جلیلی در انتخاب اسم و عنوان به نظر می توانست بهتر عمل کند. 🔻درباره کلیت، جزئیات و نواقص دولت سایه بازهم خواهم نوشت. ..... ....
. ۴ ضلعی ستاد ائتلافی و بازار مکاره کاسبی پست 🔻پنج روز پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، تقریبا هیچ خبری از برنامه های آقای پزشکیان و ساز و کار چینش کابینه منشر نمی شود. 🔹پزشکیان جز حضور در حرم امام (ره) و چند دیدار، برنامه دیگری نداشته. قرار بود کنفرانس مطبوعاتی برگزار شود که لغو شد. گویا اطرافیان تمایل چندانی برای حضور وی در میان خبرنگاران ندارند. شنیده شده که او گفته حوصله مطالعه بولتن های خبری را ندارد و خواسته که خلاصه موارد مهم را به او بگویند. 🔻خبرها، غیر رسمی و در حد گمانه زنی است؛ از جمله درباره تیم تصمیم گیر اصلی. آذری جهرمی با رد برخی شایعات، علنا خبر از "کاسبی پست" داده و ضمن فیک خواندن برخی اخبار انتصابات از جمله "شورای سیاستگذاری دولت چهاردهم یا شورای انتصابات" نوشته است: 🔹"روال شفاف و مدل علمی و بروز انتخاب وزرا توسط رئیس جمهور منتخب بزودی اعلام خواهد شد. اما چرا این اخبار دست به دست می شود؟ عده ای از شوق خدمت! حاضرند هر وعده ای به هر کسی بدهند تا مثلا وزیر شوند. عده ای هم طالب این وعده هایند و امروز روز کاسبی آنهاست. لذا با خبرسازی، این بازار مکاره فاسد شکل می گیرد". 🔻بازار مکاره مورد اشاره جهرمی در فضای تاریکخانه ای شکل می گیرد. در ستاد ائتلافی، چند گروه بیشتر نیستد: آذری هایی مانند عبدالعلی زاده و مصطفی مولوی که گویا از معرکه گیری دیگران گله مند هستند، وزیران دولت روحانی، معدودی از منتسبان به لاریجانی، و طلبکار تر از همه: اصلاح طلبان. 🔹گویا هشدار آذری جهرمی بیشتر درباره گروه آخر است. در مقابل خبر می رسد که پدرخوانده های جبهه اصلاحات، پیروزی پزشکیان با فاصله نزدیک نسبت به رقیب را مدیون حمایت خود می دانند و توقع دارند که از آنها حرف شنوی داشته باشد. خاتمی ظرف دو روز دو بار با پزشکیان دیدار کرد. 🔻اصلاح طلبان بارها دولت روحانی را دولت و رحم اجاره ای خود خواندند که موجب خشم روحانی و مدیران همسو شد. 🔹اما گمانه زنی ها: 🔻عباس عراقچی، به عنوان نامزد تصدی وزارت خارجه به مجلس معرفی می شود. درباره ظریف احتمالات دیگری مطرح شده، از جمله معاون سیاسی یا دستیار پزشکیان و وزیر در سایه برای وزارت خارجه! 🔻برخی، تصدی معاون اولی توسط طیب نیا، آذری جهرمی‌ و ظریف را زمزمه می کنند. در همین مدار شایعات، صالحی‌امیری (در کنار انتظامی و عباس صالحی) برای وزارت ارشاد مطرح است. 🔻گفته می شود پزشکیان ممکن است از برخی دولتمردان فعلی استفاده کند؛ البته این احتمال به شدت با مخالفت افراد ذی نفوذ در اطراف پزشکیان رو به رو است. 🔻گفته شده عبدالعلی زاده، نامزد ریاست دفتر پزشکیان است. اما برخی دیگر می گویند محسن حاجی میرزایی (وزیر آموزش و پرورش روحانی) با حمایت علی ربیعی، رئیس دفتر خواهد شد. 🔻برخی شایعات، از شورای موقت راهبردی خبر می دهند و این که کمیته‌های سیاست داخلی و خارجی به محمدجواد ظریف، اقتصادی به طیب‌نیا، اجتماعی به ربیعی، زیربنایی به عبدالعلی‌زاده، و فرهنگی به صالحی‌امیری سپرده شده تا وزرای پیشنهادی را نهایی کنند. 🔻برخی دیگر از گمانه زنی ها، اسامی آذری جهرمی، محمد صدوقی ، قائم پناه و حسین علایی را به شورای ۹ نفره افزوده اند. ..... ....
🔻برسد به‌دست پرویز پرستویی 🖊مهدی جمشیدی ۱. آقای پرویز پرستویی، چند سطری در نقد سخنی که بازی‌سازان رسانه‌ای به قصد انتقام و ترور شخصیت، آن را از متن و بافتش جدا کرده‌اند و‌ حتی واژه‌های دروغ ساخته‌اند، نوشته‌اید. به رسم گفتگو، نقادی و پرسشگری شما را بی‌پاسخ نمی‌گذارم؛ همچنان که همواره در مسیر گفتگو و مناظره و نوشتن قرار داشتم و از پرسش و مسأله، نگریخته‌ام. شما در مستند سوم آقای پزشکیان به نام «نگرانم»، دیالوگ‌هایی شبیه نامه‌ی «حاج کاظم» به فاطمه را خوانده‌اید تا مخاطب احساس کند که یک حاج کاظم در راه است. اجازه بدهید از همین زاویه با شما گفتگو کنم، اما نپذیریم که حاج کاظم امروز، آقای پزشکیان است. بگذارید با همان حاج کاظم آژانس شیشه‌ای که شما بودید، سخن بگویم. می‌خواهم با منطق دیروز، امروز را بفهمم؛ همان منطقی که شما نیز به کار گرفتید و شبیه‌سازی تاریخی کردید. ۲. حاج کاظم عزیز! دیدی عباس حیدری _ همان بسیجی جانباز خراسانی که ترکش به شاهرگ گردنش نزدیک شده بود و روزهای پایانی زندگی‌اش را می‌گذراند_ در پیچ‌وخم روزگار ناسازگار، گم شده و دیده نمی‌شود. به آن اداره و این اداره رفتید تا شاید بتوانید گره از کارش بگشایید و مسیری برای علاج دردش بیابید، اما نشد که نشد. مدیر آژانس مسافرتی نیز، فقط پول می‌فهمید و بس. به‌ناچار، دست به اسلحه بردید و «گروگان‌گیری» کردید؛ از همین مردم کوچه‌وبازار. کار شما در ظاهر، گروگان‌گیری بود، اما باطنش این نبود. قانون، کار شما را برنمی‌تابید، اما وجدان و اخلاق و انصاف و مروت، حکم دیگری داشت. اضطرار و اجبار، شما را واداشت که دیروز، «مردم» را در نقش «گروگان» بنشانید تا شاید نفس‌های عباس، به شماره نیفتد. عجیب نیست که ما، جملگی با شما هم‌ذات‌پنداری کردیم و بر «گروگان‌گیری از مردم»، مهر تأیید زدیم. ۳. حاج کاظم عزیز! می‌دانید امروز «عباس» کیست؟! می‌دانید امروز نفس‌های چه کسی به شماره افتاده؟! عباس امروز، «کارگران کارخانه‌ها»یی هستند که در دولت اول و دوم روحانی، تعطیل شدند و کارگران‌شان، محتاج نان شب شدند و حتی برخی تا مرز خودکشی پیش رفتند. همین‌ها، قبل از انتخابات، از من و شما خواستند که با رأی به دولت سوم روحانی، «نان‌»شان را آجر نکنیم! من با آنها هم‌رأی شدم اما شما با رأی‌تان، دلهره و اضطراب و تشویش آفریدید و زندگی‌شان را بر لبه‌ی پرتگاه نشاندید. آنها هراسان بودند از معیشت و نان و زندگی روزمره‌شان، و شما دلخوش به وعده‌های کاغذی و تهی. شما این‌بار، «عباس» را «گروگان» گرفتید! ۴. حاج کاظم عزیز! اگر تشخیص دیروز شما این بود که «گروگان‌گیری از مردم» برای نجات عباس، اخلاقی و روا و بجاست، امروز من نیز معتقدم که «تلخ‌زبانی با مردم»، موجه و درست است؛ البته نه همه‌ی مردم، بلکه فقط آن بخش از مردم که انتخاب‌شان، جان معیشت فقرا و ضعفا را خواهد گرفت. من به قاعده‌‌ای که شما دیروز به کار گرفتید، وفادارم، اما شما، نه. شما امروز با زبان سلحشور _ همان نیروی امنیتی که می‌خواست اراده‌اتان را بشکند و از راه رفته، بازگرداندتان _ با من سخن می‌گویید! امروز، شما نقش «سلحشور» را ایفا می‌کنید و من نقش «حاج کاظم» را! شما از ثبات و عقلانیت و امنیت ملی و نظم و قانون سخن می‌گویید و من از حقیقت ‌و فضلیت و عدالت و مظلومیت و انصاف! جابجایی نقش‌ها پس از سه دهه! من روی صندلی وسط آژانس نشسته‌ام و شما ایستاده‌اید و در حضور گروگان‌ها، مرا ملامت و مؤاخذه می‌کنید! چه شد که چنین شدید؟! ۵. حاج کاظم عزیز! گفتید بسیجی، سوز دارد و نه دود. من بسیجی نیستم، اما سوز و درد و داغ و گداز دارم و شعله‌‌هایم نیز دود ندارند. من نویسنده‌ام و دو دهه است که می‌خوانم و فکر می‌کنم و می‌نویسم. من خود را زیر سایه‌ی سیدمرتضی آوینی تعریف کرده‌ام که به صراحت نوشت: رأی مردم، به‌طور ضروری، محترم نیست؛ چون شاید خطا و لغزش در آن راه یافته باشد. پس اگر من به عنوان کسی‌که از وجه نظری و معرفتی به عرصه می‌نگرم، اشتباه و ناراستی‌ای را دیدم، نباید در برابر اکثریت، محافظه‌کارانه و مصلحت‌اندیشانه بنویسم. تلخی و تندی و غلظت نوشته‌ی من، بسیار کمتر از حقیقتی بوده که با این رأی، به مسلخ کشانده شد. از من بخواهید که تابع وجدان و عدالت و حقیقت باشم و نه اکثریت. من، حق اعتراض دارم و می‌توانم و باید زبان به تندی و صراحت باز کنم و آنان را که با زندگی «عباس‌های امروز»، بازی سیاسی کردند، به چالش بکشانم و توبیخ و تخطئه کنم. این تکلیف من است؛ چنان‌که تکلیف شما نیز این بود.
🔻برسد به‌دست پرویز پرستویی -۲ 🖊مهدی جمشیدی ۶. حاج کاظم عزیز! من خطاب به کسی ننوشته‌ام بی‌عقل. متن نوشته‌ام را در کانالم در ایتا بخوانید. تحریف کرده‌اند و دروغ بسته‌اند و شما ناخواسته، آن تهمت جهت‌دار را تکرار کرده‌اید. سرآغاز این اتهام، به خبرسازی و هوچی‌گری روزنامه‌‌ی بدنام و بددلی بازمی‌گردد که از یک سو، به حلقه‌ی نهفته‌ی قدرت، متصل است و از سوی دیگر، به جیب مردم.‌ انتقام شخصی می‌گیرند و با خد‌عه‌ی رسانه‌ای، ترور می‌کنند و به فریب‌کاری حرفه‌ای، شهرت دارند. نان اغوا را می‌خورند و مزدشان را از اصحاب قدرت پنهان می‌گیرند. این شکارچیان، طعمه‌ای یافتند و به همراه دگراندیشان، آن را دریدند. آنچنان بی‌مایه و بدعمل هستند که حتی مایل نیستم از آنها به محکمه‌ی قانون، شکایت ببرم. امروز، کسی در کنار من نیست جز توده‌ی بی‌قدرت و دردمند و عدالت‌خواه که کاسه‌ی صبرش لبریز شده و نگران است که دوباره، معیشتش به دست اشراف و نابلدان و سیاست‌بازان بیفتد؛ که البته افتاده است. دولت‌های اصلاح و اعتدال، به تجربه نشان داده‌اند که زندگی مردم را دچار سرطان‌های بدخیم می‌کنند و شورش و عصیان می‌آفرینند و مردم را از چاله به چاه می‌افکنند. رأی به چنین کارگزارانی، چه توجیهی دارد و از چه منطق و عقلانیت و محاسبه‌ای برخاسته است؟! جز این است که اغوا و فریب، مؤثر افتاده و انبوهی را به تله‌ افکنده است؟! ۷. حاج کاظم عزیز! من به قدرت راه ندارم و جز نویسندگی، دغدغه و مشغله‌‌ای ندارم. در هیچ دفتر و ستادی ننشسته‌ام و مشاور کسی نبوده‌ام.‌ من آدم و پادوی هیچ جریان سیاسی‌ای نبوده و نیستم. دروغ بسته‌اند و شما نیز دروغ آنان را پراکنده‌اید. من بی‌آن‌که آن نامزد را دیده باشم یا کمترین ارتباطی با او داشته باشم، از وی حمایت کردم؛ فقط و فقط به دلیل این‌که نفس‌های «عباس‌های امروز»، در سینه حبس نشود و اینان با زندگی، وداع نکنند. من برای خویش، کیسه ندوختم و در سایه‌ی هیچ نامزدی، ننشستم. نه سیاست‌زده‌ام و نه در پی قدرت. مسأله‌ام نیز این نبوده که چرا اکثریت، نامزدی دیگری را انتخاب کرده‌اند و اگر نامزد مرا انتخاب می‌کردند، آنها را ستایش می‌کردم. مسأله، راه و خط و منطق و عمل است، نه این شخص و آن شخص. من هوادار کسی هستم که بتواند زندگی «عباس‌های امروز» را تداوم ببخشد. اما شما به سخن «عباس‌های امروز»، گوش ندادید و در جبهه‌ی سلحشورهای دردنکشیده و داغ‌ندیده و شکم‌سیر ایستادید. اگر فردا، «عباس‌های امروز» از تنگی معیشت و نداری و فقر، تصمیم به خودکشی بگیرند، چه پاسخی خواهید داشت و چگونه هواداری خویش را از جریان اشرافیت و سرمایه‌سالار، توجیه خواهید کرد؟!