eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
376 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
13.4هزار ویدیو
136 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 سیدمحمدمهدی نصرالله فرزند شهید سیدحسن نصرالله در حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله علیها 🔻فرزند شهید سیدحسن نصرالله، امروز با عمامه پدرش، معمم شد.
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید یاسر جبرائیلی دقیق ، صریح ، و البته فوق‌العاده مهم ..... ....
🔻کدام علوم انسانی؟! 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. وزیر علوم در جشنوارۀ فارابی به‌صورت مطلق از علوم انسانی دفاع کرده و گفته است آرمان‌های ما، حاصل علوم انسانی است و علوم انسانی، گره‌گشای مشکلات است. این روایت، برخاسته از این نظر خام است که علوم انسانیِ کنونی و غالب - که همان علوم انسانیِ تجدّدی است - «علم» است و چون علم، می‌تواند کارساز و پیشبرنده باشد، پس مطلقِ علوم انسانی نیز مفید است. چنین برداشتی، به‌نهایت سطحی و ابتدایی است و با ماهیّت علوم انسانیِ تجدّدی و اثرات و نتایج عینی آن بر جامعۀ ایران، ناهمخوان است. علوم انسانیِ تجدّدی در نخستین ظهورش، مشروطۀ سکولار را به جامعۀ ایران تحمیل کرد و آن‌گاه در به‌اصطلاح جمهوری رضاخانی، سکولاریسمِ ساختاری را به‌صورت تحمیلی و وحشیانه، در جامعۀ ایران مستقر ساخت تا گذار از سنّت به تجدّد رخ بدهد. علوم انسانیِ تجدّدی، هویّت اسلامی در جامعۀ ایران را بلعید؛ چنان‌که نظریه‌های همچون «غرب‌زدگی» و «بازگشت به خویشتن» و ... در واکنش به آن صورت‌بندی شدند. انقلاب اسلامی نیز از علوم انسانیِ تجدّدی برنخاست، بلکه حاصل عالَم و ارادۀ دینی بود. ازاین‌رو، پس از انقلاب نیز امام خمینی تصریح کرد که به‌جای علوم انسانیِ تجدّدی که خاصیّت استعماری و مادّی دارد، باید به سوی علوم انسانیِ اسلامی حرکت کنیم که خط معنوی و هویّتی انبیای الهی را بازسازی می‌کند. [دوم]. پس از فتنۀ سال هشتادوهشت، رهبر معظم انقلاب، از رواج آموزشِ علوم انسانیِ تجدّدی در دانشگاه، ابراز نگرانی کردند و گفتند آموزش این علوم در دانشگاه‌ها، به معنی بازتولید تفکّر و فرهنگ غربی در متن جمهوری اسلامی است و این تناقض، بسی مهلک و ویران‌گر است. ایشان می‌دانست که اصحاب فتنه، همان اصحاب علوم انسانیِ تجدّدی هستند و این سنخ از علوم انسانی، موجبات استحالۀ معرفتی آنها را فراهم آورده و آنها را در برابر اصالت‌های انقلابی نشانده است. سرّ واگرایی‌هایی دهۀ هفتاد نیز غلبۀ روایت‌های لیبرال از علوم انسانیِ تجدّدی بود که از لایۀ روشنفکری سکولار به دولت راه یافت و سیاست‌های رسمی را به طرف لیبرال‌دموکراسی سوق داد. این سنخ از علوم انسانی، «دیگریِ معرفتیِ انقلاب» بود و هر دو رهبر انقلاب، به‌درستی تشخیص داده بودند که با وجود غلبۀ این نوع از علوم انسانی، انقلاب به آرمان‌هایش نخواهید رسید. انقلاب اسلامی، فرزند تجدّد نبود که بتواند بر علوم انسانیِ تجدّدی تکیه کند و به توصیف‌ها و توصیه‌های آن گردن نهد. این انقلاب، نظام حقیقتِ دیگری داشت که هرگز، تجدّد و علوم انسانی‌اش را برنمی‌تابید و از اساس، این نوع علوم انسانی را علم نمی‌انگاشت. علوم انسانیِ تجدّدی، برآمده از خودبنیادیِ انسان غربی است که دین را به حاشیۀ زندگی رانده و اعتبار و منزلت معرفتی آن را ساقط کرده است. روشن است که انقلاب اسلامی، با وجود غایات دینی و الهی، نمی‌تواند تابع و تسلیم این سنخ از علوم انسانی بشود و به احکام و تجویزهای آن گردن بنهد. [سوم]. تعارض‌ها و تضادهای علوم انسانیِ تجدّدی با افق آرمانی انقلاب، در بسیاری از برهه‌ها و نقطه‌ها آشکار شده است. از جمله نظریۀ «مردم‌سالاری دینی» که در برابر نظریۀ «دموکراسی سکولار» به میدان آمد و خواست و ارادۀ مردم را در چهارچوب دین برتابید؛ و نظریۀ «پیشرفت» که در برابر نظریۀ «توسعه»، قد برافراشت و توسعه را فرآوردۀ عالَم تجدّد و تجویزی برای اقماری‌کردن و پیرامونی‌سازیِ جوامع غیرغربی دانست؛ و ... . تجربۀ عینی دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی نمی‌تواند خود را ذیل علوم انسانیِ تجدّدی تعریف کند و تسلیم اقتضاها و طراحی‌های آن بشود، بلکه باید راه دیگری را در پیش بگیرد که حاصل جوشیدن علوم انسانی از «الهیات» است. علوم انسانیِ تجدّدی، جایگزین الهیات است و به‌جای «خدا»، زمام و عنان جامعه و حاکمیّت را در اختیار خودِ «انسان» قرار می‌دهد و عقل و تجربۀ بشری را در قالب سکولار، اصل می‌انگارد. به‌این‌ترتیب، دین جز در گوشۀ زندگیِ شخصی، پهنه‌ای را در اختیار ندارد و نمی‌تواند سیاست بیافریند و نظام بسازد. علوم انسانیِ تجدّدی، علم نیست، بلکه به‌شدّت آغشته به ایدئولوژی است و از متن ارزش‌هایی برمی‌خیزد که مصرّح نیستند، اما در پشت‌صحنه، حاضر و فاعل هستند و علوم انسانیِ تجدّدی را می‌آفرینند. انقلاب اسلامی، ادعای دیگری دارد؛ علوم انسانی، ضروری و قهری است، اما علوم انسانیِ کنونی، گرفتار سکولاریسم است و کمکی به صلاح و سعادت و خیر و حق نمی‌کند، بلکه آدمی را دچار وضعی می‌کند که در آن، گره‌ها و معضله‌ها، کورتر و دشوارتر می‌شوند. ازاین‌رو، باید علوم انسانی را از دامن دین برگرفت و تدبیر جهان انسانی و اجتماعی را از دین طلبید. آری، علوم انسانیِ اسلامی، علوم انسانیِ نقلی نیست و حجّیّت عقل و تجربه را به رسمیّت می‌شناسد، اما نه عقل و تجربۀ سکولار را. ..... .....
پروردگارتان را با بیم و امید بخوانید... او كسى است كه بادها را مژده‌رسان پيشاپيش بارانِ‌ رحمتش مى‌فرستد، تا ابرهايى گران‌بار را با خود حمل کنند، ابرها را به سوى سرزمينى مرده مى‌رانيم، آنگاه، آب‌ را فرو مى‌باريم و میوه را برمى‌آوريم.... سرزمين پاك، گياهش به اذن پروردگارش بيرون مى‌آيد و آن سرزمينى كه ناپاك و خبیث است، گياهش جز علف هرزه نخواهد بود. 🔺️برداشتی از آیات ۵۵ تا ۵۸ سوره اعراف
🔴 آیا وعده صادق 3 منتفی شده است؟ 🔻این روزها بسیاری از افراد به من پیام می‌دهند و سوال می‌پرسند: «آیا وعده صادق 3 منتفی شده است؟» این سوال به همراه استدلال‌های نامشخص و نامفهوم همراه بوده، به شکلی گسترده این روزها در جامعه در حال دست به دست شدن است. این سوال در کنار اقدام برخی کانال‌ها در فضای مجازی برای بر هم زدن جو روانی جامعه و ضریب دادن به تهدیدهایی که اصلا وجود خارجی ندارد، تهدیدات مداوم رژیم صهیونیستی علیه کشورمان (که اصلا موضوع تازه‌ای نیست) و البته وقایع سوریه باعث شده تا امروز بیش از پیش به این نتیجه برسیم آن‌هایی که خبر از لغو عملیات وعده صادق 3 می‌دهند، بیشتر وابستگان جریان‌های سیاسی داخلی هستند که منافع خود را در «منتفی شدن» این عملیات دیده و به شده در تلاش هستند تا آن را به جامعه القا کنند. 🔻این جریان‌ها باید برای مردم مشخص باشند، آن‌هایی که صهیونیست‌ها به شدت برای به قدرت رسیدن آن‌ها دعا می‌کنند و نظریه پرداز «صلح حدبیبه» هستند؛ چرا که بر این باور هستند که گاهی اوقات نیاز است با دشمن توافق کرد!! همانگونه که در گزارش‌های پیشین هم گفتم، نه تنها سپمات‌های این جریان در فضای مجازی مانند مور و ملخ ریخته و تیشه به ریشه کشور می‌زنند؛ بلکه منبری‌های آن‌ها نیز در محلات راه افتاده و از منتفی شدن این عملیات خبر می‌دهند! چندین نفر تا امروز به من پیام داده و گفته‌اند که در فلان مسجد، سخنران گفته که «دولتی‌ها مانع از عملیات وعده صادق 3» شده‌اند! بدون اینکه بخواهد دلیل منطقی در این مورد بیاورد. جعفری .... ....
🔻اما گروه دوم کسانی هستند که حتی نوشتن «شعار روی موشک» را هم تقبیح کرده و آن‌ را مخل مذاکره دانسته و امروز هم مدافع سرسخت نظریه «بده بره» هستند. این‌ گروه هم فعالان و مزدبگیران مجازی بسیاری دارند اما از گروه اول رندتر، دقیق‌تر و زرنگ‌تر هستند. مثلا از مشکلات اقتصادی کشور، ناترازی در انرژی و بنزین می‌گویند و اینکه اگر عملیات وعده صادق 3 صورت بگیرد، کشور دچار مشکلات عدیده‌ای شده و توان مدیریت بحران را ندارد! برجسته سازی مشکلات کشور، نبود پول در خزانه، برجسته کردن مساله‌ای بنام FATF و .... از جمله راهکارهای این طیف است تا انجام این عملیات را «به ضرر کشور» دانسته و مدام به قلم‌به دست‌های خود در مجازی دستورالعمل صادر می‌کنند. 🔻اما موضوع سوم، شدت تبلیغات رسانه‌های بیگانه و دشمن است. از رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته به دستگاه‌های امنیتی غربی، یهودی، عربی گرفته تا فارسی‌زبان‌های خارج‌نشین که در این دو سه سال در حال مزدوری کردن برای دشمنان این آب و خاک هستند. روزی نیست که غربی‌ها و این رسانه‌ها خبری در مورد عملیات وعده صادق 3 منتشر نکنند، از سقوط سوریه و افتادن آن به دست تروریست‌های تکفیری وابسته به ترکیه گرفته تا نابودی غزه و لبنان و مشکلات داخلی ایران. این‌ها که معمولا تا 95 درصد خبرهایشان در مورد ایران و تصمیمات مخفی نظام دروغ است و آن 5 درصد هم که راست بوده نه از روی اطلاع که با حدس و گمان است؛ روزانه خبر و گزارش می‌نویسند و برخی هم ماموریتی آن‌ها را به فارسی ترجمه و منتشر می‌کنند. 🔻مردم، افکار عمومی، مخاطبان و کسانی که به نحوی نگران هستند، ملغمه‌ای از موضع هر سه جریان را برداشته و دست آخر به این نکته می‌رسند که «حتماً» دیگر قرار نیست وعده صادق 3 انجام شود؛ چرا که اگر قرار بود، تا الان انجام شده بود! همه این موارد علی‌القاعده همه را به این نتیجه رسانده که دیگر خبری از عملیات نخواهد بود. این موارد و مسائل در حالی مطرح می‌شود که «تصمیم گیران» و «مسوولان عملیات» در مورد منتفی شدن آن تا امروز حتی یک کلمه صحبت هم نکرده‌اند. این مسائل در حالی مطرح می‌شود که متاسفانه مخاطب هم هوشیار نیست و نمی‌داند که باید خودش اندکی استدلال کرده و نگاهی هم به موضع استدلال کننده داشته باشد. 🔻از طرف دیگر، تحولات منطقه و جهان در کنار تجربیات دو عملیات پیشین و حمله مشترک دشمن صلیبی و یهودی به کشورمان را باید مدنظر قرار داد. در سطح منطقه، شاهد آتش‌بس دو ماهه در لبنان و سقوط دولت سوریه بودیم. بدون شک این دو مساله بر تصمیم کشورمان اثرگذار خواهد بود؛ این اثرگذاری به لحاظ شکل و نوع و گسترده عملیات است نه از باب لغو آن؛ از طرف دیگر رای آوردن دونالد ترامپ در امریکا باز هم شکل و نوع عملیات ایران علیه دشمن یهودی – صلیبی را تحت الشعاع قرار داده است. کسی نمی‌تواند این دلایل و عوامل را نادیده گرفته و بگوید که بدون تاثیر بوده‌اند. در تهران مسوولان امر باید در مورد همه این مسائل پیش آمده فکر کرده و تصمیم‌سازی کنند. 🔻با این حال، باید این نکته را هم بدانیم و بدانید که وقتی فرماندهی کل قوا دستوری می‌دهند 100درصد اجرایی خواهد شد. برای من سوال است آن‌هایی که در مورد منتفی شدن عملیات وعده صادق 3 اظهارنظر کرده و موضع‌گیری می‌کنند چرا تا امروز به این مساله اصلی و مهم دقت نکرده و نمی‌کنند؟ آیا هر دو طیف داخلی که در بالا از آن‌ها یاد کردیم، با علم به این دستور و با آگاهی از مشغول بودن نیروها و دستگاه‌های دخیل برای آماده‌باش نهایی، چنین موضعی گرفته و اظهارنظر می‌کنند؟ به صورت مشخص پس از صدور دستور از عالی‌ترین شخص نظامی کشور، سلسله مراتب «باید» حسب الامر اقدام کرده و مقدمات لازم برای این عملیات را فراهم کنند. 🔻این را در کنار تاکیدات چندین باره فرماندهان سپاه پاسداران به عنوان مامور اصلی اجرای این عملیات و همچنین فرمانده کل ارتش که در وعده صادق 3 نیروهای تحت امرش مشارکت خواهند داشت بگذارید تا یک خروجی مهم بگیرید که «وعده صادق 3» نه تنها «منتفی» نشده، بلکه با قدرت در دستور کار قرار دارد. از همان ابتدای کار هم مشخص بود که اجرای این عملیات کمی با تاخیر صورت گرفته و ممکن است در یک سالگشت انجام شود، ولی تا این اندازه که همه در مورد زمان، شکل و گسترده این عملیات دچار اشتباه در برداشت شده‌اند، خودش خوب است. اگر دشمن واقعاً فکر کرده که عملیات منتفی شده که خوب است؛ اما سطح آماده‌باش نیروهایش نشان می‌دهد که بیش از داخلی‌ها مطمئن است که حتما اجرا خواهد شد. جعفری ..... ....
احتمال رویارویی نتانیاهو و اردوغان در سوریه 🔺به اعتقاد روزنامه عبری زبان معاریو، احتمال رویارویی نتانیاهو و اردوغان بر سر دامنه نفوذ در سوریه وجود دارد. ..... ....
خوانش انحرافي از سقوط نظام سوريه سرمقاله روزنامه جوان -عبدالله گنجی اصلاح‌طلبان علت سقوط نظام سياسي سوريه را با دو عبارت «ديكتاتور‌» و «مردم‌» معنا مي‌كنند و تقريباً هيچ دليل ديگري بر‌اي آن ارائه نمي‌كنند و هيچ متغير ديگري را براي آن برنمي‌شمارند. البته در سقوط دولت افغانستان كه به دست گروهي همفكر با تحريرالشام اتفاق افتاد، اصلاً نقدي به دولت مستقر نداشتند و حرفي از حضور ۲۰ ساله امريكا نزدند و از مردم افغانستان نيز ذكري نكردند، فقط طالبان را گروهي تروريستي اعلام كردند و به جمهوري اسلامي متلك مي‌انداختند و در داستان سوريه نيز خوانشي ارائه مي‌دهند كه اين‌هماني با جمهوري اسلامي باشد. آيا سقوط نظام سوريه به خاطر نبود دموكراسي بود و اگر اين بود مردم مقابل تيربارهاي سوار بر تويوتا‌‌‌‌ها ‌مي‌ايستادند و كشته‌‌‌‌ مي‌شدند؟ يا اصلاً آن تيربار‌‌‌‌ها وجود نداشت؟ سؤال اساسي اين است كه در كدام كشور عربي دموكراسي است و مردم حاكم‌اند؟ چرا حركتي كه عليه اسد شد عليه امثال اردن، مراكش، مصر و عربستان نمي‌شود؟ اگر اسد متعلق به اقليت مذهبي بود، چرا در بحرين چنين نمي‌شود؟ ممكن است در قبال اين سؤالات گفته شود كه آن كشور‌‌‌‌ها اقتصاد بهتري دارند لذا رفاه نسبي نبود دموكراسي را امكان‌پذير مي‌كند. اگر پاسخ اين است پس علت سقوط نظام سياسي سوريه دو عامل بيشتر نيست؛ اول مشكلات حاد اقتصادي و دوم توطئه خارجي. اگر اين دو عليه هر كدام از كشورهاي عربي اتفاق بيفتد، همين خواهد شد. اما اصلاح‌طلبان مسئله‌شان سوريه نيست؛ آنان روشنفكراني هستند كه حتي در قدرت هم باشند، اپوزيسيون هستند و اين داستان ادامه دارد. تفاوت‌شان در نگاه به افغانستان و سوريه دقيقاً حركت معكوس نسبت به آن چيزي است كه گمان مي‌كنند نظر نظام است. در افغانستان احساس مي‌كردند نظام از دولت مستقر راضي نيست، پس با طالبان است و اينجا احساس مي‌كردند نظام با دولت سوريه است. اگر احساس مي‌كردند نظام با تحريرالشام است حتماً به تحريرالشام حمله مي‌كردند. راهبرد فقط خلاف جهت نظام شنا كردن است و هيچ انگيزه و راهبرد ديگري ندارند. اما دلايل جامع حتمي سقوط نظام سياسي سوريه چيست؟ دلايل آن در دو دسته قابل تقسيم‌بندي است: ۱- دلايل ريشه‌اي و تاريخي، ۲ـ دلايل آني و زماني. دسته اول به اين معناست كه نيروي انساني نظام‌هاي تك‌حزبي عمدتاً لاغر مي‌شود و نيروهاي تحت انقياد هم به مررو به حاشيه رانده مي‌شوند. حال اگر دشمن خارجي بتواند نيروهاي موصوف را‌ تر و خشك و برايشان هزينه كند، موفق مي‌شوند. البته نزاع امنيتي- نظامي ۶۰ ساله سوريه با صهيونيست‌ها و اشغال بخشي از اين كشور كه در 13 سال اخير تشديد شد و با اشغال بخش ديگري از كشور در هفت سال گذشته در شمال غرب و شرق سوريه، حالت فوق‌العاده را در سوريه استمرار داد و بلكه تحميل كرد. همين وضعيت امكان اصلاحات داخلي را به خاطر احتمال بروز بي‌ثباتي، از نظام حاكم سلب كرد. دشمنان قسم‌خورده و آماده به كار نيز از عوامل مهم احتياط در شروع اصلاحات در سوريه بود. اما در خصوص عوامل آني و زماني مي‌توان ۱- تحريم و قانون سزار را عامل مهم دانست. سوريه مانند ايران زيرساخت‌هاي درون‌زا براي دوران تحريم نداشت، منابع و مزيت‌هاي ارزآوري مانند پتروشيمي‌‌‌‌‌ها يا نفت را نيز نداشت، بنابراين در ۱۳ سال اخير منابع تحليل رفت و زيرساخت‌‌‌‌‌ها و حقوق نه تنها ترميم نشد كه بدتر شد و ارتش را نيز شامل شد. ۲- ايدئولوژي براي مبارزه حياتي و حتمي است. آنچه تحريرالشام از آن بهره برد و ارتش سوريه فاقد آن بود. ارتش سكولار- كلاسيك سوريه فاقد اين ايدئولوژي بود و از سوي ديگر ضعف تجهيزات روزآمد و رفاه نسبي نيز داشت و سرجمع اين‌‌‌‌‌ها مقاومت را بي‌معنا كرد. ۳- انحلال نيروي مردمي ۱۲۰ هزار نفري بومي سوريه كه به دست حاج قاسم تشكيل شد و آموزش ديد و سازماندهي شد نيز عامل مهمي بود. اين نيروي ايدئولوژيك به بهانه كمبود منابع مالي بعد از داعش به ۲۰ هزار نفر تقليل يافت و سپس منحل شد و در روز حادثه نبود. ۴- هم مرزي ادلب به عنوان پايگاه تروريست‌ها با تركيه، مزيت نسبي آنان بود. اگر استقرار آنان در استان‌هاي مركزي سوريه بود، امكان گسيل سلاح، نيرو، پول و تويوتا به اين راحتي ممكن نبود. ۵- تخليه انبارهاي سلاح در كمك به حزب‌الله يا بمباران مستمر به دست صهيونيست‌ها از عوامل ديگري بود كه دولت با كمبود تجهيزات برد كوتاه مواجه بود. ۶- فاصله جغرافيايي با ايران و اشراف صهيونيست‌ها و امريكا بر مسيرهاي ترانزيتي زميني و هوايي از ديگر دلايلي بود كه اقدامات اورژانسي ايران را غير ممكن مي‌كرد. ۷- جنگ رواني و روايت اول تروريست‌ها و الجزيره با اخباري مبني بر فرار اسد، كودتاي ارتش، خيانت روسيه، عدم دريافت حقوق ارتشيان، استقبال مردم از تروريست‌ها و. . . خود بخشي از عوامل تسريع‌كننده حركت تروريست‌‌‌‌‌ها بود. بدون ترديد توطئه تركيه و صهيونيست‌‌‌‌‌ها و
امريكا كمتر از انگيزه ايدئولوژيك نيروهاي ميداني تحريرالشام نبود. بنابراين سرجمع آنچه را که اتفاق افتاد، بايد در تك‌حزبي بودن نظام سياسي، اقتصاد ضعيف و كمبود شديد منابع و دشمنان با انگيزه خارجي دانست. ايران هميشه سه انگيزه براي حفظ سوريه داشت. اول تعهد اخلاقي به اسد پدر و پسر بود كه در جنگ تحميلي در كنار ما بودند و قاعده جنگ عرب- عجم را پاره كردند و اسد پسر در اين ۲۰ سال حاضر نشد ايران و حزب‌الله را به پول عرب‌‌‌‌‌ها بفروشد و هميشه پيشنهادات را رد كرد. دوم، نقش سوريه در محوريت و عقبه جنبش‌هاي مبارز عليه صهيونيست‌ها بود كه از جهت مكاني فراخ‌تر از غزه و لبنان بود و پناهگاه جنبش‌هاي اسلامي و بخشي از پازل مقاومت بود. سوم، خط ارتباطي ايران- حزب‌الله بود كه از سوريه انجام‌‌‌‌ مي‌شد، زيرا لبنان راه زميني ديگري جز سوريه به ايران و جهان ندارد. البته ترديد نبايد كرد كه ايران با تجربه يمن و غزه ثابت كرده است كه راه‌هاي ارتباطي را خواهد يافت و حزب‌الله همچنان اسطورگي خواهد كرد. دوران ماه عسل فعلي در سوريه به دليل تنوع گروه‌ها، سلفي‌گري، مشكلات اقتصادي و كمبود امنيت و تنوع بازيگران تمام خواهد شد. جريان حاكم در سوريه بالاخره بايد بخش‌هاي جديد اشغال شده سوريه به دست صهيونيست‌‌‌‌‌ها را در پرونده خود ببيند و براي آن فكري بكند و مردم سوريه را از اين تحقير برهاند. اگر وارد اين كارزار شود، تنها نيرويي كه جرئت دارد به آن كمك كند، ايران است ولاغير، زيرا راهبرد قطعي و اعلام شده جمهوري اسلامي اين است: هركس با صهيونيست‌‌‌‌‌ها بجنگد مورد حمايت ما خواهد بود. 🖊اکبر گنجی ..... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این روزهای تعطیلی وقتی برقتون رفت و حوصلتون سر رفته بود این سی ثانیه رو ببینید. 🇮🇷الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🇮🇷 ..... .....