eitaa logo
✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
1.5هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
125 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @Gorbanzadeh_m لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت مردان را نشکنید.⛔️ ✨ این اشتباه خانم هاست؛ که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها می روند و با آنها حرف می زنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است؛و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. ❄️ سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشداما در مورد مردان این طور نیست. @markazfarhangekhanevade
انتقاد ناپذیری، ویژگی و خصلت بعضی از نوجوانان هست 🔸عده ای از نوجوانان در طلایی ترین دوران خودشون تحمل شنیدن انتقاد از دیگران را به هیچ عنوان ندارند 👈 اين درحالی هست كه از دیگران هم به شدت انتقاد میکنند. 🔹اگر به اين خصلت بها بدهند و باهاش مبارزه نداشته باشند نهایتا باعث میشه تا رشد لازم و کافی رو در نوجوانی نداشته باشند ، 👈زیرا اين دوران ، دوران شنیدن سخن انسان هاي باتجربه و دلسوز هست. ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در سروش http://sapp.ir/farhangekganevade ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در ایتا http://eitaa.com/markazfarhangekhanevade
همسرداری 🤓نکته های کوچک اما متحول کننده : 👇 ✔️ریتم قلب مرد با تن صدای همسرش ارتباط مستقیم داره 😍 ✔️شاید باورتون نشه ولی خانومایی که لحن صداشون بالاست به هیچ وجه برای همسرشون خوشایند نیستن ✔️وقتی‌که پیش همسرتان هستید،ب ملایـم صحبت کنید. تُن صدایتان را طوری تنظیم کنید که همسرتان از صحبت‌کردن شما آرامش بگیرد.🙆‍♀️ ✔️از کلمات وزین و عبارات محبت‌آمیز استفاده کنید وگاهی با صدای 😜کودکانه با همسرتان صحبت کنید اما نه خیلی زیاد. ✔️لحن آرام و استفاده از واژه های محبت آمیـز مثل عزیزم 😍 عشقم 😚 و ... معجزه خواهد کرد 😉در یک کلام: همه چیز به لحن شما بستگی دارد ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در سروش http://sapp.ir/farhangekganevade ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در ایتا http://eitaa.com/markazfarhangekhanevade
خورشت به آلو😋 مواد لازم🔻 مرغ ۶ تکه به ۲ عدد آلو ۲۰ عدد پیاز ۲ عدد سیر ۵ حبه نمک ، فلفل سیاه و زردچوبه به میزان لازم پول بیبر ، پودر زنجبیل ، پودر پاپریکا ، پودر دارچین ، از هر کدام نصف قاشق چای خوری زعفران به میزان لازم رب ۱ قاشق غذاخوری سر پر طرز تهیه🔻 مقداری پودر زعفران روی مرغ ها بریزید و حسابی ورز بدین تا همه جای مرغ ها زعفرانی بشه ، مرغ ها رو سرخ کنید و کنار بزارین ، سیر و پیاز رو خرد کنید و تفت بدین تا طلایی بشه ، حالا ادویه جات رو اضافه کنید و بعد رب ،وقتی تفت خورد دو لیوان آب جوش اضافه کنید و تمه های مرغ رو اضافه کنید و بزارین بپزه ، نیم ساعت آخر به ها رو خلالی خرد کنید و سرخ کنید تا داخل خورشت وا نره ، به ها و آلوها رو اضافه کنید و بزارین نیم ساعت جا بیفته و بعد هم نوش جانتون. ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در سروش http://sapp.ir/farhangekganevade ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در ایتا http://eitaa.com/markazfarhangekhanevade
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ⭕️ پنج نکته درباره 💠 ۱. آبروی مسلمان هم چون او احترام ویژه دارد و دفاع از آبروی مسلمان است 💠 ۲. ترک مهمترین واجبات همچون رفتن به حج، امر به معروف و شکستن نماز برای حفظ آبرو است. 💠 ۳. حرمت بسیاری از گناهان کبیره برای جلوگیری از ریختن آبروی مسلمانان است. همچون سوءظن ، غیبت، تهمت افشاگری و .... و بیشترین شاهد در احکام فقهی، مربوط به مسائل و است. 💠 ۴. آبروریزی مسلمان به هر گونه ای که باشد است، چه با زبان، چه قلم، چه پیامک، چه فیلم و سی دی ، چه در مورد یا ها. 💠 ۵‌. اگر کسی آبروی مومن را ببرد علاوه بر باید طلب و جبران کند. ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در سروش http://sapp.ir/farhangekganevade ✅کانال مرکز فرهنگی خانواده در ایتا http://eitaa.com/markazfarhangekhanevade
🍃🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷 🍃🌷🍃 رهبر معظّم انقلاب: مردم قدر سردار شهید قاسم سلیمانی را دانستند و این ناشی از اخلاص است؛ این که دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشان‌دهنده‌ی این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت، مرد بزرگی بود. @markazfarhangekhanevade
بخشی از وصیت نامه شهید سردار مدافع حرم حاج حسین همدانی ❤️❤️🌷🌷🌺🌺 بسم‎‌الله الرحمن الرحیم سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم. دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن. 🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند. 🌺🌺🌺🌺🌺 زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند. ❤️❤️❤️❤️❤️ چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و ۱۰ سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد. 🌷🌷🌷🌷🌷 خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب 🍃🌺اخرین جمله دیدار با سردار : «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» @markazfarhangekhanevade
‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣4⃣ پدرشوهرم بلند شد و با هر دو دست روی سرش زد و گفت: «یا امام حسین.» و دوید توی کوچه. کمی بعد ماشین برادرم جلوی در بود. چند نفری کمک کردیم، مادرشوهرم را بغل کردیم و با کلی مکافات او را گذاشتیم توی ماشین. مادرشوهرم از درد تقریباً از حال رفته بود. برادرم گفت: «می بریمش رزن.» عده ای از زن ها هم با مادرشوهرم رفتند. من ماندم و خواهرشوهرم، کبری، و نوزادی که از همان لحظه اولی که به دنیا آمده بود، داشت گریه می کرد. من و کبری دستپاچه شده بودیم. نمی دانستیم باید با این بچه چه کار کنیم. کبری بچه را که لباس تنش کرده و توی پتویی پیچیده بودند به من داد و گفت: «تو بچه را بگیر تا من آب قند درست کنم.» می ترسیدم بچه را بغل کنم. گفتم: «نه بغل تو باشد، من آب، قند درست می کنم.» منتظر جواب خواهرشوهرم نشدم. رفتم طرف سماور، لیوانی را برداشتم و زیر شیر سماور گرفتم. چند حبه قند هم تویش انداختم و با قاشق آن را هم زدم. صدای گریه نوزاد یک لحظه قطع نمی شد. سماور قل قل می کرد و بخارش به هوا می رفت. به فکرم رسید بهتر است سماور به این بزرگی را دیگر خاموش کنیم؛ اما فرصت این کار نبود. واجب تر بچه بود که داشت هلاک می شد. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣4⃣ لیوان آب را به کبری دادم. او سعی کرد با قاشق آب را توی دهان نوزاد بریزد. اما نوزاد نمی توانست آن را بخورد. دهانش را باز می کرد تا سینه مادر را بگیرد و مک بزند، اما قاشق فلزی به لب هایش می خورد و او را آزار می داد. به همین خاطر با حرص بیشتری گریه می کرد. حال من و کبری بهتر از نوزاد نبود. به همین خاطر وقتی دیدیم نمی توانیم کاری برای نوزاد انجام بدهیم، هر دو با هم زدیم زیر گریه. مادرشوهرم همان شب، در بیمارستان رزن توانست آن یکی فرزندش را به دنیا بیاورد. قل دوم دختر بود. فردا صبح او را به خانه آوردند. هنوز توی رختخوابش درست و حسابی نخوابیده بود که نوزاد پسر را گذاشتیم توی بغلش تا شیر بخورد، بچه با اشتها و حرص و ولع شیر می خورد و قورت قورت می کرد. ما از روی خوشحالی اشک می ریختیم. با تولد دوقلوها زندگی همه ما رنگ و روی تازه ای گرفت. من از این وضعیت خیلی خوشحال بودم. صمد مشغول گذراندن سربازی اش بود و یک هفته در میان به خانه می آمد. به همین خاطر بیشتر وقت ها احساس تنهایی و دلتنگی می کردم. با آمدن دوقلوها، رفت و آمدها به خانه ما بیشتر شد و کارهایم آن قدر زیاد شد که دیگر وقت فکر کردن به صمد را نداشتم. از مهمان ها پذیرایی می کردم، مشغول رُفت و روب بودم، ظرف می شستم، حیاط جارو می کردم، و یا در حال آشپزی بودم. ادامه دارد...✒️ ‍ ‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣4⃣ شب ها خسته و بی حال قبل از اینکه بتوانم به چیزی فکر کنم، به خواب عمیقی فرو می رفتم. بعد از چند هفته صمد به خانه آمد. با دیدن من تعجب کرد. می گفت: «قدم! به جان خودم خیلی لاغر شده ای، نکند مریضی.» می خندیدم و می گفتم: «زحمت خواهر و برادر جدیدت است.» اما این را برای شوخی می گفتم. حاضر بودم از این بیشتر کار کنم؛ اما شوهرم پیشم باشد. گاهی که صمد برای کاری بیرون می رفت، مثل مرغ پرکنده از این طرف به آن طرف می رفتم تا برگردد. چشمم به در بود. می گفتم: «نمی شود این دو روز را خانه بمانی و جایی نروی.» می گفت کار دارم. باید به کارهایم برسم. دلم برایش تنگ می شد. می پرسید: «قدم! بگو چرا می خواهی پیشت بمانم.» دوست داشت از زبانم بشنود که دوستش دارم و دلم برایش تنگ می شود. سرم را پایین می انداختم و طفره می رفتم. سعی می کرد بیشتر پیشم بماند. نمی توانست توی کارها کمکم کند. می گفت: «عیب است. خوبیت ندارد پیش پدر و مادرم به زنم کمک کنم. قول می دهم خانه خودمان که رفتیم، همه کاری برایت انجام دهم.» ادامه دارد...✒️ @markazfarhangekhanevade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹👇وقتی خداوند دشمنان دین خدا را فتیله پیچ می کند وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً (22/نوح) «و نيرنگى بسیار بسیار بزرگ به كار بستند. » این آیه (با توجه به آیات قبل و بعد) ظاهرا ادامه گلایه‌های حضرت نوح است و به احتمال بیشتر گلایه از سرانی است که مردم، وقتی عصیان نوح را کردند، از آنان پیروی نمودند. 🌹👇پیامها: 1) «مَکَرُوا مَکْراً کُبَّارا»: دشمنان حق و حقیقت، اهل مکر و خدعه‌هایی هستند که بسیار عظیم است. پس در مقابل نظام هدایت خدا، نباید انتظار داشته باشیم هیچ فریب و مانعی در کار نباشد. اگر فریب در کار نباشد، اقدام کسی که دنبال حقیقت می‌گردد و از آن پیروی می‌کند، ارزش چندانی نخواهد داشت. 2) «مَکْراً کُبَّارا» وقتی پیامبر اولوالعزمی مثل حضرت نوح، مکر دشمنانش را نه بزرگ (کبیر)، و نه خیلی بزرگ (کِبار)، بلکه بسیار بسیار بزرگ (کُبّار) معرفی می‌کند، و خداوند این جمله را به عنوان یک آیه مستقل می‌آورد؛ پس برنامه‌ریزی دشمنان دین برای ممانعت از توجه عموم مردم به دین خیلی جدی است. در سوره ابراهیم جواب این مکر« کبار» را خداوند می دهد. [سوره إبراهيم (14): آيه 46] وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) به يقين آنان تمام مكر خود را به كار گرفتند، ولى مكر و حيلهى آنها نزد خداست گرچه كوهها از مكرشان از جا كنده شود. خداوند، هم به نيرنگ آنها آگاه است و بر آن احاطهى كامل دارد و هم كيفر آن همه توطئه را خواهد داد و هم مىتواند مكر آنها را دفع و خنثى كند و يا به خودشان برگرداند. ستمگران هر چند صاحب قدرت و قوت باشند اما سرانجام مخذول خداوند خواهند شد. «عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ» @markazfarhangekhanevade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا