فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یا امامرضا مدد
✾✨•🖤•✾•🖤•✨✾
@MF_khanevadeh
هشت سفارش امام هشتم.mp3
51.91M
#نذر_فرهنگی
#امام_رضا(ع)
🖤 هشت سفارش امام هشتم در نظام تربیتی..
🎙صوت آفلاین وبینار پای سفره امام رضا(ع)
همراه با اسلاید عناوین
✅ با سخنرانی استاد ابراهیم اخوی
@MF_khanevadeh
#تربیت_فرزند
🔸#بازی_درمانی برای افزایش تمرکز کودکان
👇🌹
بازیها میتوانند به طور موثر برای ایجاد تمرکز در کودک عمل کنند.
🔸بازیهای فکری
اگر کودک دبستانی است و الفبا را میشناسد میتوانید از جدول کلمات متقاطع یا پازلهای پیچیده و همچنین بازیهای کارتی که باعث افزایش توجه به کلمات، اعداد و تصاویر میشود استفاده کنید.
🔸بازی تفاوتها
بازی تفاوتها برای کودکان جالب است. میتوانید متناسب با سن و توانایی کودک آنها را تنظیم کنید. بازیهایی مانند دو تصویر که در یک قسمت با هم فرق دارند و کودک باید آن را پیدا کند.
🔸بازی حافظه
اشیای خانه را انتخاب کنید مانند قاشق، کلید، یک فنجان . سعی کنید 20 مورد شود و آنها را روی یک سینی قرار دهید. کودک 30 ثانیه فرصت دارد آن را ببینید. سپس آنها را بپوشانید. یک بازی این است که از کودک بخواهید بگوید چه چیزهایی در سینی بوده و یک بازی دیگر این است که یک شی را از سینی کم کنید و از او بخواهید به آن مورد اشاره کند.
@MF_khanevadeh
🍀🍂🍀🍂🍀 🍂🍀
#تربیتفرزند...🌹
والديني كه در مقابل فرزندانشان از فاميل بدگويي ميكنند⁉️
♻️ممکن است گاهی همه چیز خوب پیش نرود و مجبور به قطع رابطه با یکی از اقوام شوید.
🏷کودکی که دایی اش را دوست دارد حتی در صورت قهر شما حق دارد به خانه اش برود یا در مهمانی کنارش بنشیند. از طرف دیگر اگر پدر به هر دلیلی از بدی ها، ضعف ها و اشتباهات دایی در مقابل کودک بگوید، او یکباره می بیند تصویری که از دایی داشته با تصویری که پدر ارائه می کند زمین تا آسمان متفاوت است. برای او دایی مرد مهربانی است که او را به پارک می برد، برایش بستنی می خرد، او را روی دوشش می گذارد تا از راه رفتن خسته نشود و. . .
❌اما پدر می گوید دایی قبلا ماشین پدربزرگ را بی اجازه برداشته و با آن تصادف کرده و تصادف را هم پنهان کرده او حالا هم بدهی اش را نمی پردازد. 🔴در چنین شرایطی احساس بسیار وحشتناکی به کودک دست می دهد و تصور می کند به او خیانت شده است.
📢چنین کودکی در آینده نمی تواند به کسی اعتماد کند و در روابطش با دیگران دچار مشکلات اساسی می شود
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
@MF_khanevadeh
✨﷽✨
🏴نگاهی متفاوت به ماجرای ضامن آهو
✍داستان ضامن آهو آنگونه که بین عموم مردم مشهور شده در منابع قدیم تا حدی متفاوت و جالبتر است. روایت اصلی این داستان را شیخ صدوق(ره) بیش از هزارسال پیش در کتاب «عیون اخبار الرضا (ع)» آورده است. وی تنها با دو واسطه از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق (متولی شاهنامه ابومنصوری) که از قدرتمندان و زورمندان روزگار بوده نقل می کند:
در جوانی برای اهالی مشهدِ رضا (ع) و زائرانی که با آنجا می رفتند مزاحمت ایجاد می کردم و تا اینکه یکبار که با یک یوزپلنگِ (آموزش دیده) برای شکار آهو به آن حوالی رفته بودم یوز شکاری ام ، را دنبال آهویی فرستادم و آهو تا نزدیک دیوار محوطه زیارتگاه رضا (ع) رفت ولی یکباره هر دو در مقابل آن ایستادند. گاهی که آهو به سوی دیگری می رفت ، یوز به دنبالش می دوید ولی وقتی به محوطه زیارتگاه پناه می برد ، یوز از دنبال کردنش دست بر می داشت. بالاخره آهو به یکی از اتاقهای زیارتگاه وارد شد و هنگامی که به دنبالش رفتم آن را نیافتم. از ابونصر مقری (که در محوطه بود) پرسیدم: آهویی که وارد محوطه شده بود کجاست؟ گفت: من ندیده ام.
از آن روز نذر کردم که دیگر زائران رضا (ع) را آزار ندهم و راهشان را نبندم. همچنین از آن به بعد هرگاه حاجتی داشتم به زیارتش می آمدم و حاجتم روا می شد. یکبار از خدا خواستم که فرزند پسری به من ببخشد که چنین شد. هنگامی که پسرم به بلوغ رسید و کشته شد ، مجددا به مشهد الرضا (ع) رفتم و باز هم فرزند پسری از خدا خواستم که خداوند برای بار دوم پسری به من داد و هیچ حاجتی را در آنجا از خدا نخواسته ام مگر اینکه روا شده است.
📚منابع: عیون اخبار الرضا (ع) ، تالیف
شیخ صدوق ره ، ج2 ، ص286
✨شهادت امام رضا(ع) تسلیت✨
@MF_khanevadeh
پیراهن سیاه ز تن دور می کنیم
آن را ذخیره کفن و گور می کنیم
اَجر دو ماه گریه بر غربت حسین
تقدیم مادرش از ره دور می کنیم
عزاداریتان قبول ، ربیع مبارک
@MF_khanevadeh
#شهیدانه
#به_روایت_همسر_شهید
روح الله هدیه امام رضا (ع) بود.
همسری که امام هشتم هدیه کند و امام حسین (ع) او را می گیرد وصف نشدنی است.
با بچهای دانشگاه رفتیم زیارت مشهد، آنجا اولین بار برای ازدواجم دعا کردم. گفتم یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاریم بیاید قبول می کنم.
یک ماه بعد آقا روح الله به خواستگاری آمدند. همه چیز زود سر و سامان گرفت و ساده برگزار شد...
از همان ابتدا می دانستم با کسی ازدواج کرده ام که شهادت و دفاع از کشور حرف اولش است.
می دانستم روزی آقا روح الله شهید می شود اما فکر نمی کردم اینقدر زود، ما حلقه های ازدواجمان را نذر حرم امام حسین (ع) کرده بودیم. چون عقیده داشتیم هیچگاه از هم جدا نمی شویم.
یکبار همسرم بیمقدمه گفت:
«زینبخانوم،
من و شما تو این دنیا
خیلی باهم زندگی نمیکنیم،
اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.»
زینب متعجب برگشت به سمت او
و نگاهش کرد.
فکر کرد شاید شوخی میکند،
اما اثری از شوخی در صورتش ندید.
اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند.
با تعجب پرسید:
«منظورتون چیه؟»
روحالله نگاهش نمیکرد.
همانطور که با سبزهها بازی میکرد،
با لبخند گفت:
«حالا بعداً میفهمید.»
📚برشی از کتاب دلتنگ نباش ، ص۶۴
#شهید_روحالله_قربانی🕊
@MF_khanevadeh